توصیه‌هایی برای ارتقای سلامت روان در نظام آموزش و پرورش در دورۀ همه گیری بیماری کرونا و پسا کرونا

تهران (پانا) - پنجمین توصیه نامه سیاستی کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، تحت عنوان " ارتقای سلامت روان در نظام آموزش و پرورش در دورۀ همه گیری بیماری کرونا (کووید -19)و پسا کرونا تدوین و طی نامه ای برای وزیر آموزش و پرورش ارسال شد.

کد مطلب: ۱۱۴۰۱۴۱
لینک کوتاه کپی شد
توصیه‌هایی برای ارتقای سلامت روان در نظام آموزش و پرورش در دورۀ همه گیری بیماری کرونا و پسا کرونا

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات، محتوای این توصیه نامه بشرح زیر تقدیم مخاطبان می‌شود:

به نام آن که جان را فکرت آموخت

توصیه­ نامه سیاستی شماره پنج:

ارتقاء سلامت روان در نظام آموزش و پرورش

در دورۀ همه ­گیری بیماری کرونا (کووید -19)و پسا کرونا

به اهتمام: کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش 26 آبان 1399

مقدمه:

فقدان و یا کاستی در اقدامات پیشگیرانه و درمانی استاندارد و از پیش موجود برای اختلالات روانی و رفتاری می­تواند مشکل مهمی در مدارس و نظام ­های آموزشی در شرایط بحرانی کنونی باشد. دانش ­آموزان در شرایط عادی طیفی از اختلالات مختلف روانی مانند اضطراب، افسردگی، بیش­ فعالی و نقص توجه، اختلال رفتار ایذایی، اختلال سلوک؛ مشکلات رفتاری و عاطفی مانند خشونت و پرخاشگری، مشکلات سازگاری، خودکشی، مصرف مواد و مشکلات روانشناختی دیگر را تجربه می­کنند. بر اساس مطالعات علمی، شیوع اختلالات و مشکلات وابسته به سلامت روان در میان کودکان بالا است.

از طرف دیگر، توقف آموزش­ های حضوری در مدارس و برقراری برنامه­ های یادگیری از راه دور در شرایط اضطراری، برنامۀ روزمرۀ دانش­ آموزان و همینطور تعاملات آنها با همسالان را سخت دگرگون ساخته است. در عین حال به سبب همه ­گیری بیماری کرونا، بسیاری از خانواده ­ها با شرایط بد اقتصادی، از دست دادن شغل و اضطراب فراگیر ناشی از این همه­ گیری مواجه شده‏اند. با توجه به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، می‌توان انتظار داشت که اختلالات و مشکلات وابسته به سلامت روان در بین دانش ­آموزان تشدید گردند و مشکلات روانشناختی جدیدی مانند واکنش به استرس، سوگ و روان­ آسیب (تروما) و همینطور افزایش وابستگی به اینترنت و فضای دیجیتال نیز به مسائل پیشین افزوده شوند. در کنار این موارد، افزایش استرس ‏های اقتصادی در خانواده ­ها، انتظار سوء رفتار و اهمال در رابطه با کودکان را افزایش داده است.

یکی از پیامدهای مهم و مثبت بحران موجود این است که دیگر نمی­توان به سادگی از موضوع سلامت روان دانش ‏آموزان در نظام آموزشی چشم ‏پوشی کرد. زیرا اگر در سنین پایین به مسائل سلامت روان کودکان توجه کافی نشود، این مسائل به سایر دوره­ های زندگی آنها تسری و تعمیم پیدا می‏کنند و سرمایۀ انسانی جامعه را در آینده با چالشی بزرگ مواجه خواهند ساخت. درک این خطر و پیشگیری از آن از طریق طراحی و اجرای مداخلات ناظر بر سلامت روان همه گروه‌های هدف، در وهلۀ نخست بر عهده مسئولان نظام رسمی آموزش و پرورش است. سلامت روان و در رأس آن یادگیری اجتماعی و هیجانی (عاطفی) عبارت است از تزریق اصول این دسته از مداخلات در سیستم ایمنی مدارس که برنامۀ درسی، دانش ‏آموزان، کارکنان، معلمان و خانواده‏ ها را هدف قرار می­دهد. به اختصار می‌توان گفت، بحران همه­ گیری بیماری کرونا، بازاندیشی و بازآرایی خدمات سلامت روان در وزارت آموزش و پرورش را بیش از پیش به یک اولویت اساسی و ضرورت ملی تبدیل کرده است. برای انجام این مأموریت مهم، کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه توصیه­ هایی را به شرح زیر ارائه کرده است:

توصیه ­های سیاستی به منظور ارتقاء سلامت روان در نظام آموزش و پرورش:

ساختارسازی­ ها. بحران موجود ضرورت تعمیق و گسترش اقدامات چند لایه (لایۀ اول آموزش ها و مداخلات همگانی، لایۀ دوم آموزشها و مداخلات برای گروههای در معرض خطر و لایۀ سوم آموزش ها و مداخلات برای گروه های مشکل دار) برای ارتقاء خدمات سلامت روان برای تمامی گروه های هدف شامل دانش ­آموزان، معلمان، کارکنان و والدین را در نظام آموزشی بیش از پیش روشن ساخته است. با توجه به خلاء اساسی این نوع مداخلات در نظام آموزشی و گستردگی و اهمیت حیاتی این حوزه در پرورش نسلی و سرمایۀ انسانی آیندۀ کشور، توصیه می­شود معاونت سلامت و تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش به دو بخش بهداشت و سلامت جسمی، و سلامت روان تقسیم شود و کلیۀ خدمات و مداخلات سه لایۀ سلامت روانی گروههای هدف ذیل حوزۀ سلامت روان قرار گیرند. ساختار فعلی آموزش و پرورش برای پاسخگویی و ارائۀ خدمات تخصصی، جامع و معتبر سلامت روان به تمامی گروههای هدف وافی به مقصود نیست .

ایجاد پلت­فرم­ های مجازی خدمات سلامت روان. تمهید و تدارک ارزیابی روانشناختی از راه دور دانش ­آموزان، معلمان، مدیران، کارکنان و حتی والدین از اقدامات اولیه و اساسی می­باشد. ایجاد سامانه ­ای با نظارت متخصصان حوزۀ سلامت روان در ساختارهای مورد بحث فوق به منظور ارزیابی و شناسایی دانش ­آموزان، مدیران، معلمان، کارکنان و والدین در معرض خطر و مشکل دار در حوزه­ های وابسته به سلامت روان و ارائۀ خدمات روانشناختی مناسب به آنها از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. این سامانه باید حاوی ابزارهای معتبر و شناخته شدۀ علمی و تخصصی در این حوزه باشد و غربالگری و شناسایی دانش ­آموزان، معلمان، مدیران، کارکنان و والدین در معرض خطر و مشکل­ دار را هدف قرار دهد. نظر به تشدید مشکلات روانشناختی پیشین دانش ­آموزان و سایر گروههای هدف در بحران کنونی و افزوده شدن مشکلات جدیدی در این حوزه مانند تشدید تجارب استرس­ زا، روان آسیب (تروما)، تجارب سوگ، خودکشی و مواردی از این دست، تمهید و ایجاد پلت­فرم­ هایی حاوی منابع مختلف مانند خطوط تلفنی فوریتی، مشاورۀ بر خط، تولید کارافزارهای مبتنی بر موبایل یا رایانه با همکاری بخش خصوصی در زمینۀ آموزش روشهای مدیریت استرس و هیجانها ، آموزش دانش ­آموزان، آموزش روانشناختی معلمان و والدین از نظر علائم خطر و هشدار دهنده و همینطور سایر آموزش های لازم به شکل تخصصی در حوزۀ سلامت روان ضروری و بسیار مهم است.

آموزش حرفه ­ای معلمان، مشاوران، مدیران و کارکنان آموزشی مدارس: ارتقاء دانش و مهارت حرفه­ ای معلمان، مدیران، مشاوران و کارکنان آموزشی در زمینۀ سلامت روان و مداخلات عاطفی-اجتماعی ، مدیریت استرس، مقابله با اضطراب و کمکهای اولیۀ روانشناختی، ایجاد روابط قوی و برقراری محیط های یادگیری حمایتی و پشتیبانی از دانش ­آموزان دارای مشکلات وابسته به سلامت روان و همینطور دانش ­آموزانی که تجارب سوگ یا روان ­آسیب (تروما) داشته­ اند، تشویق و ترغیب دانش ­آموزان به فعالیت های ورزشی از اقدام های اساسی در این حوزه است. فرایند ارتقاء دانش و مهارت در این زمینه می­تواند از طریق تدوین بسته­ های آموزشی معتبر و علمی ویژۀ معلمان، مشاوران، مدیران مدارس و کارکنان آموزشی توسط متخصصان سلامت روان و برگزاری برخط و غیر برخط آموزشهای ضمن خدمت برای مشاوران و متخصصان مربوط در استانها و مناطق آموزش و پرورش و استفاده از آنها به منظور آموزش معلمان، مدیران و کارکنان و همینطور به عنوان مربیان و ناظران مداخلات سلامت روان در مدارس در دورۀ همه­ گیری بیماری کرونا صورت گرفته و در دوران آموزش حضوری پساکرونا نیز تداوم یابند.

توجه تخصصی و حرفه­ ای مستمر به حوزه­ های مختلف سلامت روان: همانطور که پیشتر مورد بحث قرار گرفت، در میان دانش­آموزان طیفی گسترده از اختلالات، مشکلات روانشناختی، آسیبهای روانی-اجتماعی شیوع دارند. از طرف دیگر برای اقدامات پیشگیرانه و مداخله ­ای، لایه­ های سه­گان ه­ای از مداخلات وجود دارند. در بسیاری از جوامع برای چنین اقدامات پیشگیرانه و مداخله ­ای، مراکز پژوهشی و مطالعاتی، و انجمن­های تخصصی مانند انجمن روانشناسی مدرسه یا دیگر انجمنهای مرتبط وجود دارند که بین نظریه و عمل پیوند ایجاد می­کنند و راهگشا و راهنمای جامعۀ علمی و اجرایی هستند. در جامعۀ ما، این انجمن ها و مراکز پژوهشی و مطالعاتی بنا به دلایل مختلف یا وجود ندارند یا مورد توجه و رجوع سیاستگذاران اجرایی قرار نمی­گیرند! در چنین شرایطی، آموزش و پرورش ذیل معاونت سلامت و با همکاری مراکز پژوهشی وابسته باید به عنوان یکی از دو ستون مهم ساختاری به شکل جدی موضوع سلامت روان را بازسازی کند. به این منظور، برای پوشش جامع علمی، تخصصی و حرفه ­ای اهم موضوعات این حوزه بطور خاص نیازمند کمیته­ های علمی ویژۀ هر موضوع (مثلاً کمیتۀ علمی روان­ آسیبها، کمیتۀ مصرف مواد، کمیتۀ خودکشی، کمیتۀ اختلالات درون ­نمود، کمیتۀ اختلالات برون ­نمود و غیره) است تا بطور مستمر به انباشت دانش تخصصی، کاربردی کردن این دانش تخصصی با ایجاد جهت­ گیری­های علمی، اجرایی و راهبردی و همینطور آماده­ سازی مداخلات معتبر شناخته شده به توسعۀ علمی و عملی آن حوزه در نظام آموزش و پرورش کمک کنند. بدون چنین جهت گیری علمی و تخصصی مستمر، کوشش های عمومی و گسسته، پیامدهای مورد انتظار را بدنبال نخواهند داشت.مدیریت اجرایی به سبب فزونباری فعالیتهای اجرایی و فقدان فرصت و نیروی کافی، پاسخگوی چنین راهبردی نیست و بنابراین مراکز مطالعاتی و پژوهشی وابسته و غیر وابسته از بازوهای مهم تحقق چنین راهبردی هستند.

توصیه ­های عملی برای ارتقاء سلامت روان در محیطهای آموزشی:

ارتباط دو جانبه و ایجاد احساس تعلق عاطفی و جمعی: ایجاد تماس و رابطۀ صمیمی در فضای مجازی بین معلمان، مدیران و کارکنان مدارس، دانش ­آموزان و خانواده­ ها به منظور به اشتراک گذاری اطلاعات و رفع نگرانی­ها و دریافت پیوستۀ اطلاعات و ارائۀ بازخورد موجب پیوستگی و تعلق جمعی و عاطفی می­شود. اختصاص بسترها و زمان لازم برای ارتباط معلمان، مدیران، مشاوران و کارکنان آموزشی با یکدیگر، توجه و بازاندیشی آنها در عواطف، تجارب و درس ­آموخته­ های خود و همینطور به اشتراک گذاری و استفاده از این تجارب در چگونگی حمایت عاطفی و روانی از دانش ­آموزان، می­توانند بسیار مفید باشند. متخصصان بر این باورند که ایجاد پیوند و تعلق جمعی و عاطفی در شرایط بحران از اصول بنیادین ارتقاء سلامت روان افراد و جامعه است. تدارک هدفمند سازوکارهایی به منظور ارتقاء روابط حمایتی بین دانش­ آموز و معلم یا یک پشتیبان در مدرسه باید مورد تأکید قرار گیرد. باید شرایطی فراهم شود که هر دانش ­آموز به منظور بررسی منظم وضعیت خود، دست کم به یک فرد بزرگسال مراقب (مانند مشاور، معلم پرورشی، معلم اصلی و یا افراد پشتیبان آموزشی و روانشناختی) دسترسی داشته باشد. برنامه­ های روزانه یا تکالیف کلاسی باید به منظور ایجاد فرصتهایی مطلوب برای ارتباط ثمربخش بین معلم یا پشتیبان و دانش ‏آموز مد نظر قرار گیرند. بدین منظور، وجود برنامۀ روزانۀ منظم، موجب افزایش احساس امنیت و اطمینان خاطر در دانش­ آموزان و به ویژه افراد در معرض خطر می‏شود. ایجاد ارتباط و پیوند اجتماعی بین همسالان از طریق کار گروهی و فعالیتهای مشترک و حفظ این پیوند و ارتباط بین دانش ­آموزان در طول سال برای ایجاد تعلق عاطفی، جمعی و گروهی و حفظ سلامت روان آنان اهمیتی حیاتی دارد.

ارتقاء شایستگی­ های اجتماعی و هیجانی (عاطفی) دانش ‏آموزان: شناسایی شایستگی­ های اجتماعی و هیجانی متناسب با رشد مانند مدیریت استرس، مهارتهای ارتباطی و گوش دادن، همکاری، رفتارهای کمک رسانی و کمک گیری، مهارتهای خود مراقبتی و دیگر مراقبتی و مهارتهای بسیار گستردۀ دیگر که گروه مطالعاتی مربوط باید با مطالعۀ ادبیات این حوزه تدوین کنند، زیربنای ارتقاء سلامت روان دانش­ آموزان است. استفاده از شیوه­ هایی به منظور افزایش و تمرین شایستگی­ ها و مهارتهایی که امکان بازاندیشی، بحث، گفتگو و همکاری را فراهم می­سازند، موجب تقویت این مهارت ها می­شود. دانش ­آموزان می­توانند در گفتگوها و دروس متناسب با رشد شرکت داده شوند تا در مورد آثار این همه­ گیری بر وضعیت گذشته، حال و آیندۀ خانواده­ ها، جامعه و کل جهان بحث و گفتگو کنند. حمایت و پشتیبانی از معلمان در تمهید گفتگو و دروسی برای بحث در مورد تأثیر، سوابق و شیوه­ های پاسخ دهی به نظرها و رفتارهای سوگیرانه یا انواع برچسب زدنهای مرتبط با بیماری می­تواند از دیگر اقدامات مفید باشند. ایجاد فرصت هایی در طول روز برای دانش‏ آموزان به منظور تمرین و بازاندیشی در مهارتهای اجتماعی و هیجانی تدوین شده، در تحکیم و تعمیم این مهارتها و شایستگی­ ها تأثیری چشم گیر دارند.همکاری و هم­ اندیشی با خانواده­ ها و دیگر ارکان جامعه در زمینۀ تمهید راهکارهایی به منظور پشتیبانی از ارتقاء سلامت روان و شایستگی­ های اجتماعی و هیجانی دانش­ آموزان در خانه و از جمله به اشتراک گذاری اطلاعات مربوط به انواع حمایتهای مورد نیاز دانش ­آموزان از اقدامات بسیار سودمند هستند.

شناسایی دانش ­آموزان پر چالش و حمایت و پشتیبانی از آنها.استفاده از برنامه ­ها و اقداماتی به منظور شناسایی، ارائۀ خدمات و پایش دانش ­آموزانی که از نظر مسائل سلامت روانی، رفتاری و تحصیلی با مشکل مواجه هستند، بسیار حائز اهمیت است. آماده­ سازی و اجرای برنامه­ ها و مداخلات مبتنی بر شواهد (علمی و شناخته­ شده) لایۀ دوم و سوم و آموزش مشاوران برای ارائۀ چنین مداخلاتی در زمرۀ اقدامات پشتیبانی از این دسته از دانش ­آموزان هستند. همۀ دانش ­آموزان تجارب یکسانی ندارند، برخی از آنها ممکن است تجربۀ سوگ، اضطراب شدید، یا روان­آسیب (تروما) داشته باشند که همین امر نحوۀ تعاملات تحصیلی، اجتماعی، عاطفی یا رفتاری آنها را تحت تأثیر قرار می­دهد و برخی دیگر بنا به شرایط بحرانی موجه برای استفاده از فضای مجازی و دیجیتال، به اینترنت و بازی­های رایانه­ ای وابستگی پیدا می­کنند. پشتیبانی از معلمان و کارکنان مدارس و مناطق آموزش و پرورش به شیوه­ ای پیش ­اندیشانه برای شناسایی و رفع نیازهای دانش­ آموزان پرچالش از اهمیتی ویژه برخوردار است. همکاری با خانواده ­ها، نهادها و سازمانهای اجتماعی دولتی و غیر دولتی برای تدوین برنامه ­ای جامع به منظور ارائۀ خدمات مضاعف سلامت روان و حمایت از موارد دچار روان آسیب (تروما) یا دسترسی به غذا، سرپناه، فناوری و سایر منابع، از دیگر اولویتهای مهم است.

سلامت روان و مهارتهای اجتماعی و هیجانی معلمان. هیجانها و عواطف، نیروی محرک تدریس و یادگیری اثربخش، تصمیم­ های اتخاذ شده از سوی معلمان، جو کلاس و مدرسه، و سلامت و بهزیستی معلم هستند. هیجانها و عواطف معلمان بنا به پنج دلیل مهم حائز اهمیت هستند: (1) هیجانها برای توجه، حافظه و یادگیری مهم هستند. هیجانهای مثبت موجب افزایش و بهبود توجه و مشارکت بیشتر می­شوند و هیجانهای منفی مانند اضطراب و ترس تأثیری مغایر و منفی بر کارکردهای اجرایی شناختی دارند؛ (2) هیجانها و عواطف برای تصمیم­ گیری مهم هستند. فروماندگی و احساس ترس و استرس مانع از تصمیم­گیری مسئولانه و خردمندانه هستند و هیجانها و عواطف مثبت انعطاف­ پذیری ذهنی و خلاقیت را در یک همه­گیری جهانی افزایش می­دهند؛ (3) هیجانها برای روابط افراد با یکدیگر از اهمیت ویژه­ای برخوردارند. احساسات ما و چگونگی تفسیر آنها به وسیلۀ ما به دیگران این پیام را می­فرستند که به ما نزدیک شوند و یا از ما فاصله بگیرند. معلمانی که اضطراب و ناکامی خود را نشان می­دهند، تأثیری منفی بر دانش ­آموزان و یادگیری آنها دارند؛ (4) هیجانها و عواطف برای سلامتی و بهزیستی از اهمیت بسزایی برخوردارند. احساسات ما بر سلامت جسمی و روانی ما تأثیری چشم گیر دارند. استرس مزمن و درازمدت، سلامت جسمی و روانی معلمان را به خطر می­اندازد؛ (5) هیجانها و عواطف در عملکرد مناسب و مطلوب اهمیتی اساسی دارند. استرس مزمن در معلمان موجب کاهش انگیزش و مشارکت آنها در کار و در نتیجه فرسودگی شغلی آنها می­شود. معلمان دچار فرسودگی شغلی روابط مناسبی با دانش ­آموزان نخواهند داشت و بنابراین الگوی مثبت مناسبی برای دانش ­آموزان نخواهند بود. استرس حضور در فضای مجازی از چالش های اساسی فعلی معلمان است و کوشش به منظور حفظ شأن آنان و مقابله با محتواهای مخرب، کمک به سلامت روانی آنان محسوب می­شود.

مطالعات نشان می­دهند دو عامل محافظ، به سلامت هیجانی و عاطفی معلمان کمک می­کنند. نخست آنکه، معلمان دارای مهارتهای هیجانی رشد یافته و پخته، فرسودگی شغلی کمتر و رضایت شغلی بیشتری دارند. شرح مهارت های هیجانی و عاطفی رشد یافته در این مختصر نمی­ گنجد، اما آنچه که مهم است، ضرورت آموزش معلمان در حوزۀ مهارتهای اجتماعی- هیجانی و عاطفی پخته و رشد یافته می­باشد که از دید نظام آموزشی مغفول مانده و نیازمند توجه جدی است. دوم،معلمانی که با مدیرانی دارای مهارتهای هیجانی و عاطفی رشدیافته و پخته کار می­ کنند، هیجانهای منفی کمتر و عواطف و هیجانهای مثبت بیشتری را تجربه می­کنند. این دسته از معلمان روابط بهتری با دانش­ آموزان دارند و دانش ­آموزان آنها با پیوندی قوی با معلمان، مشارکت و تعهد بیشتری به یادگیری دارند و پشتکار بیشتری را نشان می­دهند. مطالعات نشان می­دهند که مهارتهای اجتماعی و هیجانی بیش از آنکه وراثتی باشند، اکتسابی هستند و آموزشها می­توانند به شکلی جدی موجب ارتقاء آنها شوند. بنابراین ارتقاء این مهارتها در معلمان و کارکنان مدارس باید در اولویت آموزشهای ضمن خدمت در دوران همه ­گیری بیماری کرونا و پساکرونا قرار گیرد.

مداخلات لایۀ دوم و سوم برای خانواده ­های دانش ­آموزان در معرض خطر و دارای مشکلات وابسته به سلامت روان. گرچه بطور عام، حمایت از سلامت روانی خانواده ­ها مهم است، اما حمایت و پشتیبانی از خانواده ­های دانش ­آموزان در معرض خطر و مشکل­ دار از نظر روانشناختی بسیار حائز اهمیت است. مداخلات جامع روانشناختی برای گروه های در معرض خطر باید والدین این دسته از دانش ­آموزان را نیز هدف قرار دهند. این مداخلات باید مبتنی بر شواهد و اثربخش انتخاب شوند و اقدامات کوشش و خطایی و یا محتواهای ساخته و پرداختۀ فردی یا گروهی که بسیار هم در نظام آموزشی شایع است، پاسخگوی الزامات این نوع مداخلات نیست. از طرف دیگر، گرچه اغلب خانواده­ ها در مواجهه با استرس ناشی از شرایط دشوار کنونی مشکلی جدی پیدا نمی­کنند و با آن به خوبی کنار می­ آیند، اما در این میان، خانواده­ هایی وجود دارند که گرچه پیش از این بحران مشکلی نداشته ­اند اما در شرایط فعلی به سبب استرس زیاد و تاب ­آوری کم قادر به انجام وظایف طبیعی والدینی خود نیستند و به ناگزیر فرزندان آنها نیز تحت تأثیر شرایط روانشناختی والدین قرار می­گیرند. بنابراین، لازم است مداخلات روانشناختی متناسب با این گروه از والدین تدوین و به اجرا گذاشته شوند و از تأثیر زیان بار مشکلات روانشناختی والدین بر دانش ­آموزان پیشگیری شود. آموزش های مجازی والدگری مثبت می­تواند کمک چشمگیری به والدین دارای استرس و اضطراب بالا نماید. ضرورت مداخلات مبتنی بر شواهد در این حوزه به وضوح عیان و نیازمند توجه و اقدام های علمی و تخصصی جدی است.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار