ناصر قاسمزاد*

مدیریت و اهمیت سوگواری

هر مرگی با خود آثار و تبعاتی روانی دارد که افراد به نسبت آنکه با متوفی چه رابطه‌ای داشته‌اند با آن درگیر می‌شوند.

کد مطلب: ۱۰۰۴۸۳۲
لینک کوتاه کپی شد

به‌طور عمومی آثار روانی مترتب بر بازماندگان یک متوفی شامل «انکار»، «خشم»، «افسردگی» و بعد به‌صورت آرام‌آرام «پذیرش» واقعیت است. طی این مراحل زمان‌بر است و اگر به‌درستی پشت‌‌سر گذاشته نشود تبدیل به وضعیت دیگر با آثار مخرب‌تری می‌شود. از طرف دیگر وقتی سوگی رخ داده باشد و مراحل سوگواری که ذکر شد طی نشده باشد زمینه‌ای برای تبدیل سوگ به خشم فراهم می‌شود.

در حال‌حاضر ما در همین ماه چند واقعه تلخ را تجربه‌ کرده‌ایم که به‌دلیل آنها به سوگ نشسته‌ایم. شرایط پیش‌آمده را دیگر نمی‌توان با واژه «سوگ» توصیف کرد و بهتر است آن را «عزای ملی» بنامیم. در این میان برای آنچه بر مسافران پرواز هواپیمای اوکراینی رخ داد وضعیت را تفاوت بخشید زیرا خانواده‌ها و مردم ابتدا آن را یک حادثه نظیر سایر حوادث هوایی تلقی کردند و بعد متوجه شدند حادثه به‌شکل دیگری روی داده است.

همین موضوع مساله سوگ در این حادثه را از سایر سوگ‌های هفته‌های اخیر متمایز کرد. در چنین شرایطی آثار واقعه بر مردم نیز متفاوت می‌شود و درمان سوگ برای بازماندگان و دیگر افراد جامعه شرایط دیگری می‌طلبد. در سوگ‌درمانی سلسله اقداماتی انجام می‌گیرد که مشاوران و روانشناسان با تخصص‌شان می‌توانند وضعیت درمان را پیش ببرند. حال آنکه چه ما در انجمن‌مان و چه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی یا نهادی چون شهرداری صحبت از آن دارند که روانشناسان بسیج شوند و به خانواده قربانیان خدمات مشاوره‌ای بدهند.

این بخش شخصی ماجراست. اما همانطور که می‌دانیم این واقعه بر جامعه هم تاثیراتی گذاشته است که اگر بخواهیم سوگ‌درمانی جامعه را مدنظر قراردهیم اقدامات موثر و نافذی را می‌طلبد که از دست مشاوران و روانشناسان برنمی‌آید و اتفاقا از افراد صاحب‌منصب نظیر رییس‌جمهور به‌عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور ممکن است. او باید بتواند براساس تعامل با مردم با آنها پیش از هرچیز هم‌دردی کند. یکی از مهم‌ترین کارها که تاثیر بسزایی دارد این است که چنین مقامی بین مردم و خانواده‌ها حاضر شود و نه صرف گفتن تسلیت که تک‌به‌تک خانواده‌ها با توجه به اسم عزیزان از دست رفته‌شان را ببیند و با به‌زبان آوردن اسم آنها نشان دهد که جان آن افراد برای‌شان مهم بوده است. اما پیش از آنکه بر اقدامات مسوولان اجرایی تراز اول کشور توجه کنیم باید بر یک موضوع تاکید کنیم که آنچه در زمان بروز حادثه برای هواپیمای اوکراینی روی داده شرایطی خاص بوده و...

چه‌بسا آن را باید شرایط جنگی تلقی کنیم. در شرایط جنگی سلسله تصمیماتی گرفته می‌شود که متفاوت است. چه‌بسا آنکه هر اتفاق دیگری هم ممکن بود برای کشور و مردم روی دهد. با این حال و بعد از روشن‌شدن ماجرا انتظاری که از بالاترین مسوول اجرایی کشور برای تاثیرگذاری بر جامعه وجود دارد این است که او با مردم سخن بگوید. به‌ویژه آنکه جامعه از پیش از وقوع حوادث اخیر در پاییز تجربه‌هایی داشت که ازدل آن مطالباتی اقتصادی برآمده بود که در آنجا پاسخ مناسب دریافت نکرد و اتفاقا در آنجا نیز تعامل مناسبی بین رییس‌جمهور و مردم برقرار نشد.

آنچه در بروز چنین حوادثی انتظار می‌رود این است که شخص اول مملکت از نظر اجرایی باید با مردم سخن بگوید. حالا هر کس مسوولیت ماجرا را برعهده گرفته جای خود دارد. بنابراین علاوه‌بر آنکه مرگ و سوگواری آن مطرح است اتفاقاتی بر جامعه رقم خورده است که آن اتفاق نیازمند واکاوی بوده است. آنچه اینک ابراز سوگ را اندکی نگران‌کننده کرده است تجمع آثاری به‌جامانده از قبل به‌ویژه آنچه در پاییز در کشور رقم خورده، بوده است. حال آنکه از سخنگوی دولت می‌شنویم که می‌گوید هنوز برنامه خاصی برای همدردی و همراهی با خانواده قربانیان نداریم. اینجا اتفاقا نیازمند تدبیر و اتخاذ تصمیماتی از سوی دولتمردان هستیم تا بتوانیم آثار و عواقب آنچه بر مردم رخ داده را مرهم بگذاریم و به طی مراحل سوگواری صحیح آنها کمک کنیم.

*روانشناس و استاد دانشگاه

منبع: اعتماد

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار