مهوا، «افسانهسپهر» و تصویرِ نو از انیمیشن ایرانی
تهران (پانا) - حضور کارخانهٔ صنایع سرگرمی مهوا در رأس تولیدات انیمیشنِ تجاری فرهنگی و نمایاندن «افسانه سپهر» در جشنوارهها، نمادی از گذار صنعت انیمیشن ایران از فازِ پراکنده و پروژهای به سمت اکوسیستمی سازمانیافته است؛ گذاری که هم فرصت رشد کیفیت فنی و محتوایی را فراهم میکند و هم با چالشهای ساختاری و بازار مواجه است.
مهوا کارخانهٔ صنایع سرگرمی دیجیتال یک مجموعهٔ چندمنظوره و زیرساختی است که استودیو موشنکپچر، رندر فارم، استودیو صدا، دفاتر کار اشتراکی و سالن نمایش را در قالب یک کمپلکس به تولیدکنندگان ارائه میدهد. چنین زیرساختی هزینهٔ نقطهگذاری تولید را کاهش میدهد، حلقههای تولید را کوتاهتر میکند و میزبان تیمهای فنی و خلاق میگردد؛ بنابراین ورود مهوا به تولید انیمیشن، بهخودیخود ظرفیت تولیداتِ حرفهایتر و زمانِ بازگشت سرمایهٔ منطقیتر را افزایش میدهد.
در سالهای اخیر، انیمیشن ایرانی از نظر فنی رشد کرده و نمونههایی با استانداردهای بهتر تولید شدهاند؛ مهوا با رندر فارم و موشنکپچر میتواند این روند را تسریع کند.
گزارشها و فعالان صنعت بارها تأکید کردهاند که «ضعف در فیلمنامهنویسی» و نبود سیستماتیکشدن فرآیند روایتپردازی بزرگترین مانعِ پیشرفت است؛ مهوا با تواناییهای فنی میتواند فُرم را تأمین کند، اما محتوای قدرتمند و فیلمنامهمحور نیاز به سرمایهگذاری تخصصیتر روی نویسندگان و کارگاههای نویسندگی دارد.
«افسانه سپهر» هم نشان میدهد که وقتی زیرساخت (مهوا) با رویکرد محتوایی (تکیه بر اساطیر، خانوادهمحوری و پیام اجتماعی) هماهنگ شود، محصول نهفقط از منظر فنی قابلقبول خواهد شد، بلکه شانس دیدهشدن در جشنوارهها و بازارهای بینالمللی را نیز پیدا میکند. این اثر در جشنوارههای خارجی پذیرفته و جوایزی کسب کرده که نشاندهندهٔ قابلیت صادرات فرهنگی–صنعتی چنین پروژههایی است.
فراهم کردن همهٔ خدمات فنی و هنری در یک کمپلکس، امکان تمرکز، کاهش هزینهٔ سربار و تسهیل همکاریهای بینتیمی را میدهد. با رندر فارم و موشنکپچر، آثار ایرانی میتوانند از منظر فنی با نمونههای خارجی رقابت کنند.
سرمایهگذاری روی سوژههای بومی-جهانی (اسطوره، تاریخ، مسائل اجتماعی به زبان کودک) امکانِ تولید IPهای چندرسانهای (انیمیشن، بازی، کتاب) را افزایش میدهد. («افسانه سپهر» نمونهای از چنین رویکردی است). وقتی انیمیشن تبدیل شود به کسبوکار (نه صرفاً پروژهای هنری)، امکان جذب سرمایهگذاری خصوصی، قراردادهای بینالمللی و درآمدزایی پایدار بیشتر میشود.
تقاضای پایدار، بستر نمایش و کانالهای پخش قوی (تلویزیون، سینما، پلتفرم) برای جذب مخاطب و بازگشت سرمایه حیاتی است؛ گزارشها نشان میدهد بازار انیمیشن ایران هنوز ظرفیت کامل خود را نیافته است.
ساخت انیمیشن پرهزینه و زمانبر است؛ بدون مدل مالی قوی و پیشفروش یا قراردادهای توزیع، ریسک تولید بالا میماند. کمبود نیروی فنی-هنری ماهر و دشواری تربیت سریع آنها، مشکلِ همیشگی صنعت است. آثاری که پیامهای اجتماعی یا سیاسی دارند ممکن است با سختگیریها یا الزام به تعدیل محتوا مواجه شوند که روی اصالت روایت تاثیر میگذارد.
اگر کمپانیهایی مانند مهوا همراه با سیاستگذاری حمایتی و جذب سرمایه خصوصی بتوانند شبکهای از پروژهها (با تمرکز بر فیلمنامه، توزیع و آموزش) ایجاد کنند، طی ۳–۷ سال آینده بخش قابلتوجهی از تولیدات کودک ایران به استانداردهای رقابتی نزدیک شده و IPهای صادراتی پدید خواهند آمد.
زیرساختها رشد میکنند اما فیلمنامه و بازار داخلی به اندازهٔ کافی قوی نمیشوند؛ در نتیجه شاهد آثار فنی قوی اما محتوایی ایمن و محافظهکار خواهیم بود که گاهی میتوانند در جشنواره دیده شوند اما بازار انبوه داخلی/بینالمللی را فتح نمیکنند. اگر سرمایهگذاری اقتصادی و سیاستگذاری حمایتی کافی نباشد و پروژهها بهصورت موقت اما پراکنده ادامه یابند، ممکن است زیرساختها بلااستفاده شوند و استعدادها به خارج یا حوزههای دیگر مهاجرت کنند.
پس لازم است کارگاههای تخصصی، جذب مشاوران بینالمللی و ایجاد صندوقهای میکروگرنت برای فیلمنامهنویسان کودک راهاندازی شود. همچنین طراحی مدل کسبوکار که از ابتدا چندمنبع درآمد (پخش، لایسنس، محصولات جانبی) را پیشبینی کند لازم است.
در نهایت مهوا نشان میدهد که ایران ظرفیتِ گردآوری امکانات فنی و تیمهای خلاق را دارد؛ اگر این ظرفیت با برنامهریزی محتوایی، حمایت مالی و بازارسازی ترکیب شود، میتواند موتورِ تولیدِ آثار کودکِ رقابتی و با هویت ملی باشد. «افسانه سپهر» نمونهای است از اینکه چگونه ترکیبِ زیرساختِ فنی، سوژهٔ بومی و هدفگذاری جشنوارهای میتواند به محصولی با قابلیت بینالمللی منجر شود. با این حال مسیر پیچیده و نیازمند همکاریِ چندجانبه (بخش خصوصی، نهادهای دولتی، آموزش و بازار) است.
ارسال دیدگاه