روایت معاون نمونه پرورشی که استعدادها را از سکوت به اوج رساند؛
خلاقیتهای تربیتی در مدرسه؛ آنجا که پرورش فقط شغل نیست
تهران (پانا) - در میان حجم انبوه برنامهها و بخشنامهها، گاهی صدای مدرسه آنقدر آرام میشود که شنیده نمیشود؛ معاون پرورشی نمونه ۱۴۰۴ از بوشهر در این گفتوگو از همین صداهای خاموش میگوید؛ از مدرسهای که اگرچه با چالشهای جدی روبهروست، اما هنوز میتواند مأمن تربیت باشد.
در سکوت گرم بوشهر، وقتی وارد مدرسهای میشوی که «پرورش» در آن فقط یک واژه نیست، اسم حسین خلیفه بیشتر شبیه یک نشانه است؛ نشانه اینکه هنوز هم میتوان با ایمان، ایده و تلاش، مسیر تربیت را روشن نگه داشت. او وقتی از روزهایی میگوید که منجر به انتخابش بهعنوان معلم نمونه کشوری شد، مکثی کوتاه میکند و میگوید این انتخاب حاصل «مجموعه فعالیتها» بوده است اما خودش دو تجربه را مهمتر از بقیه میداند: کارویژهای درباره هویتسازی دینی و گرایش دانشآموزان به نماز و تجربهای با عنوان شورای عدالت مدرسه.
خلیفه در گفتوگو با پانا آغاز مسیر را چنین روایت میکند: «ایده آن مربوط به سال ۹۶ و مشاهده مشارکت پایین دانشآموزان در نماز جماعت و تأمل روی آن و سپس پیگیری علت و چرایی آن بود.»
او ماهها مطالعه میکند؛ از دین و علوم اجتماعی تا روانشناسی. سپس به این جمعبندی میرسد که مشکل از «شکل نگرفتن هویت دینی و جهانبینی توحیدی» در دانشآموزان است و باید به سه پرسش بنیادی دوره نوجوانی پاسخ داد: «از کجا آمدهام؟ برای چه آمدهام؟ به کجا خواهم رفت؟»
در روایت او، نقطه شروع کاملاً روشن است: ساخت یک وسیله آموزشی، کاملاً دستساز، با محتوایی برگرفته از مبانی دینی و اسلامی و بر محور همان سه سؤال بنیادین که در این رابطه توضیح میدهد: «ساختار آن را مقایسه دو سبک زندگی اسلامی (نمازگزاران) و مادی (غیرنمازگزاران) همراه با ارائه تصاویر و نمودارها تشکیل میداد. آموزشها در ۱۰ کلاس، طی ۱.۵ماه و در بستههای ۱۰ تا ۱۵ دقیقهای انجام میشود و در پایان، مشارکت دانشآموزان در نماز جماعت اندازهگیری و ثبت میشود؛ تجربهای که نتایج قابلتوجهی داشته است.»
اما تجربه دوم، «شورای عدالت»، فضایی کاملاً متفاوت دارد؛ شبیه یک کارگاه واقعی برای تمرین مسئولیتپذیری و نظم اجتماعی است که خلیفه تجربه خود را اینطور تشریح میکند: «این افراد شامل دانشآموزان عضو شورای دانشآموزی، اعضای تشکیلات پیشتازان، بسیج دانشآموزی و تعدادی به انتخاب خودم و بیطرف… بودند. در این شورا، رئیس، قاضی و مسئول اجرای احکام وجود داشت و حتی دفتری برای ثبت پروندهها، دلایل ارجاعات، تعهدها، اثر انگشت و نامههایی که در صورت تکرار خطا به خانوادهها ارسال میشد.»
معاون پرورشی نمونه سال ۱۴۰۴ از بخش جریمهها در این طرح سخن میگوید: «جریمهها نیز طیفی گسترده داشت؛ نوشتن، حفظ شعر، تمیز کردن کلاس، عذرخواهی، تعهد کتبی، محروم شدن از فعالیتها، ارجاع به معاونین و مطلع کردن والدین. هدف اصلی «کاهش بینظمیها و درگیریها» بود، اما اهداف جانبی مهمتر بهبار نشست؛ که ایجاد حس مسئولیتپذیری، استقلال رأی، تجربه داوری، مدیریت امور، افزایش کارآیی شورای دانشآموزی و ذخیره وقت برای امور مهمتر از جمله آن بود.»
موانع بود؛ اما نه مانع انگیزه
وقتی از او درباره کنارآمدن با مقاومتها سوال شد، با قاطعیت پاسخ میدهد: «در همه برنامههای خلاق و اجرایی در مدرسه کلید طلایی عبور از موانع را در برنامهریزی دقیق و منسجم، کار با عشق و علاقه و بدون چشمداشت مالی و مادی… میدانم. کار پرورشی با انسان سروکار دارد؛ انسانی «در حال رشد و تکامل شخصیت» که همین پیچیدگی، کار را سخت اما ارزشمند میکند.»
جذابیت برای نسل Z
نسل امروز، نسل فضای مجازی است و خلیفه این واقعیت را انکار نمیکند و در این باره توضیح میدهد: «با نسلی به نام Z مواجهیم که مربیان و معاونین پرورشی باید برای ارتباط با آنها با دنیای دیجیتال همراه شوند. فضای مجازی شمشیری دولبه است و باید لبه خطرناک آن را به «فرصت» تبدیل کرد.»
او از کمکاری ساختار پرورشی در فضای مجازی اینکه چرا با وجود ۶۰ هزار نیرو و میلیونها دانشآموز، تولید محتوای جدی و اثرگذار کمتر دیده میشود سخن میگوید و توضیح میدهد: «امروزه چه بخواهیم و چه نخواهیم هوش مصنوعی بخشی از وسیله آموزشی شده است و آشنایی و استفاده از آن به یک اجبار برای معلمان درآمده است. وقتی به پلتفرمهای مجازی مانند اینستاگرام، یوتیوب و.... نگاه میکنیم انواع مفاهیم ارزشی و اخلاقی(مثبت یا منفی) خلاقانه، با هزینه اندک و عینی برای مخاطب بازگو میکنند.»
معاون پرورشی نمونه ۱۴۰۴ به یک نمونه عملی، از تجربه خود برای تبدیل یک موضوع به ظاهر ساده را در قالب یک برنامه خلاقانه و مفرح به دانشآموزان اشاره میکند و میگوید: ««مدرسه زندگی» برنامهای برای آموزش مهارتهای زندگی. یکی از مهارتها مفهوم خلاقیت بود. در ابتدای صبحگاه صف دانشآموزان را از حالت ستونی به حالت ردیفی درآوردم. که این کار ساده، با وجود مخالفتها، تبدیل شد به درسی کاملاً عینی برای مفهوم خلاقیت.»
استعدادیابی؛ از سکوت تا اوج
خلیفه درباره کشف استعدادها نیز توضیح میدهد: «درون دانشآموزان پر از رمز و راز و استعدادهای پنهان و خدادادی است که وظیفه من مربی پرورشی است که آن را به فعل در بیاورم و هرگونه غفلت، امکان اتلاف و تباه شدن یک استعداد وجود دارد. استعداد برخی دانشآموزان را از روی مشاهده رفتار آنان در مدرسه میتوان به وضوح تشخیص داد اما بسیاری از استعدادها فرصت ظهور و بروز ندارند یا دانشآموزان علاقه و حوصله بیان و ارائه آن را ندارند بنابراین مربیان و معاونان پرورشی خود باید به کشف آنان همت بگمارند و منتظر نمانند.»
او راهکارهای دقیق برای کشف استعدادها را اینطور بیان میکند: «برای شناسایی میتوان فرمو تستهای ویژه تهیه کرد، از خانوادهها و همکاران و خود دانشآموزان کمک گرفت، استعدادیابی متخصص را به مدرسه دعوت کرد، مسابقات مختلف، علاوه بر مسابقات فردا، پرسش مهر و نوجوان سالم، در مدرسه برگزار کرد، زمینه و بستر ارائه فعالیتهای دانشآموزان مانند نمایشگاه و ارائه در فضای مجازی و... فراهم کرد، دانشآموزان مستعد را به مراکز خارج از مدرسه معرفی کرد.»
از کشف استعداد تا پرورش مداح اهل بیت
بالاخره نوبت به سوالی با چاشنی احساس میرسد، وقتی از یک نمونه تأثیرگذار در طول سابقهاش سوالمیشود، صدایش رنگ دیگری میگیرد. با کمیمکث روایتی را آغاز میکند که گویی هنوز برای خود خلیفه هم تازگی داد.
او که توجه به دانشآموزان مستعد از طریق تشویق فردی و جمعی، مسئولیت دادن به آنان و ارتباط صمیمی و مداوم با آنان در مدرسه و خارج از مدرسه را یکی از اساسترین رویکردهای معاون پرورشی در مدرسه میداند، روایت خود را چنین آغاز میکند: «در سال ۱۴۰۱ دانشآموز مستعدی در زمینه مداحی و مولودی در مدرسه داشتم که بسیار زودرنج، کمرو و گوشهگیر بود از اجرای کار در مدرسه امتناع میکرد. با او و خانوادهاش ارتباط زیادی گرفتم و او را به چند جلسه خارج از مدرسه برای اجرا معرفی کردم و در مناسبتها برای مداحی از او استفاده کردم.»
این معاون پرورشی درباره ثمره این پیگیریهای مکرر خود توضیح میدهد: «بالاخره بعد از دو سال و پس از کسب مقام در مسابقات عترت و قرآن شهرستان و استان، اکنون بهعنوان مداح و مولودیخوان در مراسمهای مختلف استان بوشهر فعالیت میکند.»
تجربه در مناطق محروم
خلیفه که تجربه فعالیت در مناطق کمبرخوردار را نیز دارد درباره تجربه خود توضیح میدهد: «اصولاً تدریس و فعالیت پرورشی در مناطق محروم متاثر از توانمندی فرهنگی و مالی اولیا، فرهنگ و هنجارهای حاکم بر این مناطق است. بدین خاطر برخی فعالیتها بدون مشکل و برخی دیگر با سختیهایی مواجه است.»
او با اشاره به تفاوتهای این گروه از دانشآموزان میگوید: «در این مناطق مشارکت دانشآموزان در فعالیتهای اجتماعی بالاست. همچنین اعتیاد به فضای مجازی کمتر از سایر دانشآموزان است. اما در مقابل علاقهمندی این گروه به برگزاری اردوگاهها و نیز علاقهمندی و مشارکت در مسابقات قرآنی و هنری اندک است.»
معاون پرورشی نمونه کشوری در سال ۱۴۰۴ ادامه میدهد: «در این مناطق معمولاً با تک استعدادها مواجه هستیم که باید با حوصله آنها را شناسایی، به سراغ آنان رفت و هدایتشان کرد.»
پرورش؛ قلب تپنده مدرسه
خلیفه درباره اهمیت کار پرورشی به مفهومی بنیادین اشاره میکند و میگوید: «۵۰ درصد وقت و کار یک مربی و معاون پرورشی باید صرف آموزش و یاد دادن مهارتها و سبکهای زندگی به دانشآموزان شود. ۳۰ درصد نیز باید به کشف و شناسایی استعدادها و توانمندیهای دانشآموزان اختصاص یابد. بدون این مهارتها و سبکها، جامعهپذیری دانشآموزان محقق نمیشود.»
او میافزاید: «تنها هدف خداوند از خلقت انسان، تربیت کردن و تربیت شدن است. اساس عالم بر تربیت انسان است و همه آنچه غیر از این، ابزاری برای تکمیل تربیت هستند. به مفهوم دیگر تحقق هدف اصلی خلقت در مدرسه و توسط مربیان و معاونین پرورشی اتفاق میافتد و سایر کارکنان ابزارهای تحقق این هدف اساسی را مهیا میسازند.»
این معاون پرورشی نمونه کشوری در ادامه فعالیت پرورشی را دمیدن روح معنوی به پیکره آموزش عنوان میکند و ادامه میدهد: «اگر دانشآموز نداند که هدف از آفرینش او چیست و با چه ابزارهایی به این هدف نائل میشود یا بداند اما راه را اشتباه انتخاب کند، جامعه مبتنی بر ارزشهای دینی و انسانی شکل نخواهد گرفت. کار پرورشی دمیدن روح معنوی و انسانی به پیکره آموزش است.»
خلیفه درباره اهمیت وجود این فعالیتهای پرورشی بیان میکند: «خروجی مدرسهای با نمرات عالی دروس ریاضی، فیزیک، شیمی و... بدون بهرهمندی از دانستن هدف و فلسفه زندگی، ارزشهای دینی و اخلاقی، مهارتهای زندگی به معنی ایجاد جامعهای با اصالت دنیاگرایی، خشک و بیروح است که در تراز انقلاب اسلامی و اهداف آن نیست. لذا آنچه که به آموزشهای مدرسه، طراوت معنوی و اخلاقی میبخشد کارهای پرورشی است که بدون آن باید شاهد گذار از جامعه اسلامی و انسانی به سمت غربی و الحادی باشیم.»
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش؛ از متن به عمل
خلیفه که در تدوین اصلاحیه سند تحول هم نقش داشته، در این رابطه توضیح میدهد: «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش قطبنما و معیار اصلی در سنجش کارایی آموزش و پرورش است. اما این سند، همانطور که رهبر انقلاب در بیانات متعدد فرمودند و خود بنده نیز در تنظیم اصلاحیه آن مشارکت داشتهام، باید از حالت مفهوم و متن به شکل سندی عملیاتی و قابل اجرا تغییر یابد و همه ارکان نظام آموزشی و مدرسه درباره آن به فهم مشترکی برسند.»
او به عدم توجه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در زمینه مسئولیت سپاری به فعالیت پرورشی مدارس اشاره کرد و گفت: «سند کنونی بسیار کلی و مفهومی، دارای ابهامات، پراکنده و غیر منسجم است. در این سند به جز در مقدمه و بیانیه ارزشها و ماموریت، که هدف نظام آموزشی را در قالب مفاهیم دینی و اخلاقی بیان کرده و به برنامههای پرورشی جهت داده است، در سایر بخشها وظیفهای را مستقیماً متوجه پرورشی نکرده است.»
لحظات به یاد ماندنی و احساسی از کار در فضای پرورشی
معاون نمونه پرورشی در ادامه با اشاره به اهمیت هر قدم در مسیر تغییر و بهبود جامعه میگوید: «همیشه در پایان روز، هفته، ماه و سال دقایقی را با خود و خدایم خلوت میکنم و به محاسبه اوقات مفید خود، میپردازم و با خود میگویم من چه کار مثبتی برای جامعه یا دست کم یک دانش آموز در امروز، این هفته، این ماه و سال انجام دادم.»
خلیفه تمام لحظات حضور خود در مدرسه را فرصتهایی میداند که همه سختیهای مسیر را ارزشمند کند، و در این رابطه میگوید: «بهترین لحظات مدرسهام نه تنها دیدن نتیجه کار بلکه تلاش در انجام مراحل و فرایند امور بوده است. آنگاه که مهارت و مطلبی را به دانش آموزانم یاد میدهم، سرودی با آنان کار میکنم، با آنان نماز جماعت برپا میدارم، زمینه شادی و نشاط آنان را فراهم میسازم. من در مسیر خود استعدادهایشان را یافته و در مسیر شکوفایی قرار میدهم. همچنین از خطرات و آسیبهای اجتماعی آگاهشان میکنم. قلباً با آنان ارتباط میگیرم و به حرفهایشان گوش میسپارم. همان لحظات به یاد ماندنی و احساسی من است صرف نظر از نتیجه این اقدامات.»
پیام پایانی به همکاران
او خطاب به مربیان و معاونان پرورشی کشور میگوید: «به شغلتان عشق بورزید و آن را حقیقتاً دوست داشته باشید. سالانه دارای طرحی خلاق و ابداعی با نتایج محسوس باشید.در جشنوارهها، همایشها و مسابقات مربوط به شغل خود فعالانه و کیفی شرکت نمایید. حتی الامکان با دانش آموزان ارتباط صمیمی برقرار نمایید و آنان را مورد تکریم قرار دهید.»
و در پایان هشدار میدهد که اگر به نیازهای دانشآموزان متوسط و ضعیف بیتوجهی شود، خروجی آموزشوپرورش «از نظر سطح سواد و مهارتهای زندگی قابل قبول نخواهد بود و گفت: «امکانات و منابع انسانی در حد مطلوب و عادلانه در سطح مدارس کشور توزیع شده است، اما دانشآموزان قوی و دارای ضریب هوشی بالا به درستی از آنها بهره برده و دارای پیشرفت تحصیلی زیادی میشوند در همان حال دانشآموزان متوسط و ضعیف، که اکثریت دانشآموزان را تشکیل میدهند، به دلایل مختلف دارای افت تحصیلی میشوند و نتیجه اینکه خروجی آموزش و پرورش از نظر سطح سواد، کیفیت یادگیری و کسب مهارتهای شغلی و زندگی قابل قبولی نخواهد بود.»
ارسال دیدگاه