کلاس کوچک ما محرابی برای قصه‌های یلدایی و زمزمه‌های رجبی بود

کلیبر (پانا) - کلاس کوچک ما پلی شد میان قصه‌های یلدایی و زمزمه‌های رجبی، جایی که دست‌های درهم‌فشرده‌ی دانش‌آموزان، هم پیمان دوستی را روایت کردند و هم یادآور عهدهای الهی شدند.

کد مطلب: ۱۶۴۹۲۵۸
لینک کوتاه کپی شد
کلاس کوچک ما محرابی برای قصه‌های یلدایی و زمزمه‌های رجبی بود

در بلندترین شب سال، وقتی قصه‌ها جان می‌گیرند و انارها لبخند می‌زنند، دست‌های کودکانه در هم گره خوردند،  نه برای بازی، بلکه برای عهدی شیرین‌تر از هندوانه، روشن‌تر از شمع‌های روی میز.

در کلاس کوچک‌مان، یلدا فقط یک جشن نبود،  فرصتی بود برای گفتن اینکه ما، با همه‌ی تفاوت‌هایمان، یک دل و یک‌صدا هستیم. پیمان بستیم که کنار هم بمانیم، در شادی‌ها و سختی‌ها، در امتحان‌ها و رویاها.

و آن میز ساده، با کیک سرخ و شمع‌های روشن، شد محراب دوستی؛ جایی که برادری معنا گرفت، و مدرسه، خانه‌ای شد برای قلب‌هایی که با هم می‌تپند.

در آن شبِ بلند، تنها قصه‌ی انار و هندوانه نبود که جان گرفت؛ ماه رجب نیز با نور خود بر دل‌ها تابید. یلدا در کنار رجب، شد پلی میان سنت و معنویت، میان شادی کودکانه و ذکرهای آسمانی.

دانش‌آموزان، وقتی دست‌ها را در هم فشردند، تنها پیمان دوستی نبستن،  پیمانی بستند که یادآور عهدهای الهی باشد، عهدی که در ماه رجب معنا می‌یابد و دل‌ها را به سوی پاکی و برادری حقیقی می‌برد.

شمع‌های روشن روی میز، نه فقط نماد یلدا، که نشانه‌ی دعا و نیایش در ماه رجب شدند،  جایی که جشن زمینی با آسمان پیوند خورد و کلاس کوچک، به محفل نور و یاد خدا بدل شد.

 

خبرنگار : دانش‌آموز: محمدطاها بیرامی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار