ابوالحسن داوودی*

گسترش سالن‌سازی سینما

می‌خواهم بحث آخر سال سینمای ایران را با یک مثال سیاسی آغاز کنم، چند سالی است که در اثر هشدار متخصصان علوم اجتماعی توجه سیاستمداران به مشکل آب و تاثیر سیاسی آن جلب شده؛ درواقع معضلات مربوط به آب مدتی است که به مرز هشدار رسیده و خوشبختانه به لیست دغدغه‌های دولتمردان اضافه‌شده است.

کد مطلب: ۸۰۸۲۲۶
لینک کوتاه کپی شد

برای جامعه سینمای ایران بحث ضرورت گسترش عرصه‌ها و موقعیت‌های نمایشی همچون نیاز مبرم به آب است که کل جامعه امروز کشور ما به آن دست‌به‌گریبان شده؛ مسیر حرکت سینمای ایران در دهه‌های بعد از انقلاب نشان می‌دهد که در شکل کلی‌اش روندی رو به رشد داشته است، اگرچه این حرکت با اوج و فرودهایی همراه بوده اما دوران افول و دوران طلایی مجزایی هم همواره داشته است و در چهل سال گذشته تقریبا از نقطه صفر شروع و اکنون به موقعیتی رسیده که ماهیت سینمای ایران را غیرقابل‌حذف و انکار کرده است.

این سینما موقعیت ایستایی خود را در حال حاضر به‌گونه‌ای به دست آورده که هیچ تفکر واپس‌نگر و محدودکننده‌ای نمی‌تواند منکر ضرورت وجودی آن برای جامعه ایران شود و قادر نیست به آن آسیب جدی وارد کند. اما مهم‌ترین موردی که در طول این سالیان به‌اندازه ظرفیت سینمای ایران رشد نکرده، بحث سالن‌های نمایشی است که این سینما به آن به‌شدت نیازمند است. تاریخچه چند دهه سینمای ایران نشان می‌دهد که بسیاری از تعارضات و مشکلات صنفی در سینما به کمبود یا نبود این امکان و نقطه ختم چرخه تولید یا عدم استاندارد بودن آن برمی‌گردد. نگاهی به برخوردها و منازعات در جریانات تهیه‌کنندگی و عرصه تولید سینمای ایران نشان می‌دهد که بسیاری از منازعات و انشعابات و برخوردهای غیرمنتظره و گاه غیراخلاقی در مناسبات صنفی، به این مشکل برمی‌گردد .

متوسط تولیدات سینمای ایران در سال بین ٨٠ تا ١٠٠ فیلم است، درحالی که عملا امکان نمایش استاندارد و حتی غیراستاندارد بیشتر از ٤٠ فیلم وجود ندارد. بنابراین به شکل معمول نصف بیشتر این محصولات رنگ پرده را به خود نمی‌بینند و اگر دولت یا شوراهای اصناف هم بخواهند این عرصه را بیشتر کنند، عملا مجبورند بخشی از امکان نمایش محصولات به نمایش درآمده را محدود کنند یا مثل الان امکان خطا و حتی زدوبند و فساد را در شوراهایی مثل شورای صنفی بیشتر کنند.

این در حالی است که سینما به عنوان مهم‌ترین پدیده فرهنگی بخشی از هویت جمهوری اسلامی را شکل داده و به عنوان عنصر پیشتاز بسیاری از منویات سیاسی و اجتماعی جامعه را پیش برده است. بنابراین وظیفه دولت‌هاست که برای آن اهمیت استراتژیک قائل باشند و به تعبیر دیگر بالا بردن عرصه نمایش وظیفه دولت است و باید با سرمایه‌گذاری و تشویق سرمایه‌های بخش خصوصی گسترش موردنیاز جامعه را پیدا کند.

در شرایط فعلی اگر همه سالن‌های استاندارد و غیراستاندارد را جمع ببندیم باوجود ساخت‌وسازهای جدیدی که در این عرصه شده به‌ندرت به ظرفیت ٥٠٠ سالن می‌رسیم. این در حالی است که سینما و جامعه ایران حدودا به ٥ هزار سالن نیازمند است آن‌هم در شرایط جدید جامعه و مشکل پراکندگی جمعیت، نیاز به سالن‌های جدید سینما نه به‌اندازه امریکا و اروپا که حتی در مقایسه با نیاز جمعیتی کشورهایی مثل جنوب شرق آسیا هم در گستردگی و ظرفیت نمایشی سالن‌های سینمای آن ده‌ها برابر بیشتر از سینمای ایران امکانات دارند. به نظر من ظرفیت مخاطبین ما با توجه به توان نیروی انسانی و فعال در عرصه سینما، بسیار فراتر از تعداد فعلی است. چنانچه ظرفیت بالقوه مخاطبین در بسیاری از شهرستان‌های کوچک که سینما ندارد به‌مراتب بیشتر از کل مخاطبین فعلی سینمای ایران است. طبعا سالن‌سازی مناسب شرایط برنامه‌ریزی را متفاوت می‌کند و وقتی موقعیت جیره‌بندی در عرصه از بین برود طبعا بسیاری از معضلات ناعادلانه و فساد در جریان تولید و نمایش هم از بین می‌رود. بخش عمده تعریف مافیا که گره اصلی عرصه نمایش به‌حساب می‌آید از بین خواهد رفت. به تعبیر دیگر زمانی بحث فساد اقتصادی و مافیا (که در سینما کم‌وبیش وجود دارد) از بین می‌رود که به گستره عرصه نمایش مخاطب بالقوه‌ای که در جامعه حضور و نیاز دارد، پاسخ داده شود. اگر این حرکت درست برنامه‌ریزی شود این مساله هم در سینما تاثیر دارد و هم در امنیت اجتماعی سیاسی جامعه …

منبع:اعتماد

*کارگردان و فیلمنامه نویس

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار