مرضیه هاشمی*

غم معلمان از دوری طولانی دانش‌آموزان

معلمی عشق است و معلم دوره ابتدایی یک عاشق واقعی که برای رهایی فرزندان از ظلمت نادانی، با تمام وجود جانفشانی می‌کند. معلم مادری دلسوز است که در راه آموختن، یک لحظه از پای نمی‌نشیند، خسته می‌شود، ناملایمات زندگی او را آزار می‌هد، اما نمی‌تواند لبخند زیبایش را از چهره‌اش محو کند، او لبخند می‌زند تا مبادا کودکا‌نش آزرده خاطر شوند. او می‌خندد تا عبور از تاریکی را آسان سازد.

کد مطلب: ۱۱۸۲۰۵۲
لینک کوتاه کپی شد
غم معلمان از دوری طولانی دانش‌آموزان

امروز اما معلم غمگین است، چرا که دردی در سینه‌اش سنگینی می‌کند، درد فراق روی یار. او دیگر نمی‌تواند روی ماه دانش‌آموزان را ببیند و به چشمان معصوم آنها نظر کند. نمی‌تواند دست نوازش را بر شانه‌ کودکانش بکشد و با جمله‌‌ای محبت‌‌‌آمیز آنها را به وجد آورد. این روزها همنشین معلمان تلفن همراه است. کلاس درس، یک صفحه‌ جادویی است که هیچ شباهتی به کلاس درس ندارد. او نگران است، بیش از یک سال است که دیگر دست دانش‌آموزان را لمس نکرده و آنها را در آغوش نگرفته است. صدای بچه‌ها را از پشت صفحه گوشی می‌شنود و گاه همین صدا هم به خاطر ناسازگاری‌های صفحه‌ جادویی ارسال نمی‌شود. او دل‌‌‌ شکسته است، چرا که دیگر لبخند رضایت‌‌‌‌بخش دانش‌آموزان را بعد از یک آموزش دلنشین نمی‌بیند. او غمگین است، زیرا نمی‌تواند همچون گذشته به تفاوتهای فردی دانش‌آموزان توجه کند. او افسرده است، چون نمی‌داند دانش‌آموزان آنچه را پاسخ می‌دهد، دانسته‌های خودش به تنهایی است یا پدرو مادری مهربان، دانش خود را بی کم و کاست در اختیارش گذاشتند و کودک ‌بی‌گناه ناخواسته فرمانبرداری می‌کند. کار تدریس برایش سخت می‌شود وقتی نمی‌تواند مثل گذشته در کلاس بارش فکری ایجاد کند، چون ساعت‌های کوتاه مجازی اجازه پرسش و پاسخ‌های زیاد بچه‌ها را نمی‌دهد. کلاس‌های مجازی هیچ شباهتی به کلاس‌های شاداب و پر سروصدای واقعی ندارد. یادش بخیر آن روزهای زیبا، وقتی در کلاس پرسشی می‌شد، همه‌ دست‌ها برای پاسخ دادن بالا می‌رفت و سروصدا و مسابقه‌ آنها برای زودتر پاسخ دادن شروع می‌شد، اما اکنون صدای بچه‌ها درهم می‌پیچد و دیگر جایی برای بحث گروهی نمی‌ماند.

این روزها معلم، دلواپس نگرانی دانش‌آموزی است که هیولای کرونا پدر یا مادر را در بستر بیماری گرفتار کرده و اکنون با ذهنی آشفته از پشت دیوار مجازی باید به سخنان نامفهوم معلم گوش دهد. غصه دانش‌آموزی را دارد که به خاطر شرایط بد اقتصادی خانواده امکان استفاده از کلاسهای مجازی را ندارد و به ناگزیر باید در کلاسی سرد و ساکت به صورت فردی آموزش ببیند.

و این کوه استوار از پس تمام این غصه‌ها و نگرانیها، آن چنان شاداب در کلاس مجازی حاضر می‌شود و چنان لبخند مهربانش را در میان امواج کلاس مجازی می‌پراکند که انگار دلی بی غصه تر از او در این دنیا نیست و چه هنرمندانه سختیها را در پشت نقاب مهر مخفی می کند تا کودکان این مرز و بوم درس زندگی یاد بگیرند.

به امید نابودی ویروس کرونا و شنیدن صدای تپش قلب مدارس

*آموزگار پایه سوم شهرستان آباده

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار