َاین واژه‌ها هستند که انسان را به تسخیر خود در‌می‌آورند

رودهن (پانا)- زندگی متاثر از ادبیات است و هیچ ملتی جدا از ادبیات خود نیست.

کد مطلب: ۱۱۷۹۱۴۰
لینک کوتاه کپی شد
َاین واژه‌ها هستند که انسان را به تسخیر خود در‌می‌آورند

ادبیات نزد اشخاص و ملل، به عنوان «غذای روح» و «چاشنی زندگی» مطرح بوده و مردم از دیر‌زمان با آن انس داشتند. نگاهی به فرهنگ مکتوب ملت ها(کتاب)، شعرها و سرودها، دیوان‌های اشعار، امثال و حکم و ضرب‌المثل‌ها، داستان‌ها و افسانه‌ها، نقاشی‌ها، خوشنویسی‌ها، خطاطی‌ها و هنرهای گوناگونی که به کلام و سخن و نوشته مربوط می‌شود، گستردگی دامنه ادبیات را نشان می‌دهد.

دامنه گسترده ادبیات و شاخ و برگ‌های آن به حدی است که هر قوم و ملتی و هر شخصی را با فرهنگ‌های مختلفی که دارند، به نوعی دربر می‌گیرد. زیبایی کلام و زبان از چیدمان زیبای کلمات نشات می‌گیرد و زمانی عبارت و گفتار ما به دل شنونده و خواننده می‌نشیند و تاثیر می‌گذارد که کلمات از آراستگی و آرایه‌های ادبی برخوردار باشد.

در زبان فارسی آرایه‌های مختلف وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از، تشخیص (آدم‌نِمایی ـ جان‌بخشی به اَشیاء‌ـ شَخصیّت بخشی) نسبت دادن اعمالِ انسانی به غیرِ انسان را تشخیص می‌‌گویند. مثال: اَبر از شوقِ کِه می‌خندد بدین سان قاه قاه: در این مصراع آرایه تشخیص وجود دارد(عَمَلِ خندیدن که مُتُعَلِّق به انسان است را به « اَبر» نسبت داده است.) ۲ـ تکرار: هر گاه یک یا چند کلمه بیش از دو بار در شعر یا نثر بیاید به طوری که بر زیبایی سخن یا شعر بیافزاید. مثل، ز دَر دَر آمدی و من اَز خود به دَر شُدم / گویی کَزین جَهان به جَهان دِگر شدم( تکرار واژه ی « در» و « جهان» ) ۳ـ ضَربُ المَثَل ( تَمثیل ): سُخَنی که در میان عُموم مردم معروف شده و در بَردارنده نکته یا لطیفه یا پندی باشد. (درباره دوستی): دوست آن باشد که گیرَد دست دوست / دَر پریشان حالی و دَرماندِگی (سعدی )

تشبیه: مانند کردنِ چیزی است به چیزِ دیگر (هر تشبیه دارای 4 رُکن است)رُکن اوّل(مُشَبّه): کلمه ای است که قَصدِ تَشبیه کردنِ آن را داریم. ب)رُکن دوّم(مُشَبّه بِه):همان چیزی یا کسی است که مشبه، به آن تشبیه می‌شود، در واقع همان تشبیه ماست. پ)‌ رُکن سوّم(وَجهِ شَبَه): ویژگی مشترک میان مُشَبّه و مُشَبّه بِه است که به آن وجهِ شَبَه می گویند. ج) رُکن چهارم(اَداتِ تَشبیه): کلمه‌ای است که مُشَبّه و مُشَبّه بِه را به هم پیوند می دهد. مانند: [مثل، همچون، چون، همانندِ،مانندِ، بِسانِ ، چو ،... ] مثال: مادَر همانند آب روانی، پاک و زُلال است، مُشَبَّه اَداتِ تَشبیه مُشَبَّه بِه وَجه شَبَه

خبرنگار دانش‌آموز: کوثر شهرباف

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار