به مناسبت حمله مغولها به ایران
از حمله مغول تا فرار خوارزمشاه
یزد(پانا)- ۱ مهر ماه سال ۵۹۸ هجری خورشیدی بود که مغولان حمله وحشیانه خود را به سوی خاک ایران آغاز کردند.

در آستانه حمله مغولان به ایران، سلسله خوارزمشاهیان بر کشور حکومت میکرد. حاکم ایران در آن زمان، سلطان محمد خوارزمشاه یکی از مشهورترین پادشاهان آن وقت، بود. وی با وجود دوران نسبتا کوتاه سلطنتش، موفق به فتوحات بزرگی شد و حدود متصرفات خود را گسترش زیادی داد.
اولین برخورد خوارزمشاه با مغولان در جریان یکسری لشکرکشی ها بود که سپاه خوارزمشاه برای اولین بار با گروهی از سپاه مغول به فرماندهی جوجی، پسر چنگیز، برخورد کرد. جوجی و دیگر فرماندهان مغول تمایلی به جنگ با مسلمانان نداشتند. آنان به سلطان محمد پیغام دادند که قصد جنگ ندارند و فقط از طرف چنگیز خان برای تعقیب و سرکوبی فراریان و یاغیان آمده اند؛ اما سلطان محمد که از پیروزی های پی در پی خود مغرور شده بود پاسخ داد همه کفار در نظر او یکسان هستند و همگی دشمن مسلمانان به حساب می آیند. بنابرین دستور حمله به سپاه مغول را صادر کرد. هر چند این جنگ به نتیجه ای نرسید و سپاهیان مغول شبانه صحنه نبرد را ترک کردند، ولی قدرت جنگی و رشادت نیروهای مغول را به خوارزمشاه نشان داد. این امر تاثیر زیادی در روحیه خوارزمشاه گذاشت و از جمله مواردی بود که وی را وادار به عقب نشینی در جنگ های بعدی با مغولان کرد.
بعدها سلطان محمد برای ارزیابی قدرت نظامی مغولان، هیئتی از صاحب منصبان دولتش را به چین که در آن زمان جزو فتوحات مغولان بود فرستاد. چنگیز خان نمایندگان وی را با احترام پذیرفت و به آنان پیغام داد که به سلطان بگویند چنگیز همان طور که خود را پادشاه شرق میداند، خوارزمشاه را نیز فرمانروای غرب به حساب می آورد و مایل است بین دو طرف صلح و دوستی برقرار باشد و کاروان های بازرگانی در قلمرو آن ها رفت و آمد کنند.
مدتی بعد چند تن از تجار مسلمان با مقداری کالا و پارچه های قیمتی نزد چنگیز رفتند. چنگیز ضمن احترام به آنها، کالا هایشان را به قیمت خوبی خرید و هنگام بازگشت، گروهی از تجار و نمایندگان خود را همرا بازرگانان مسلمان به ممالک خوارزمشاه اعزام کرد. وی همچنین به همراه این گروه هدایای ارزشمندی برای خوارزمشاه فرستاد.
بازرگانان و نمایندگان چنگیزخان در ماوراء النهر با سلطان محمد ملاقات کردند و پیغام های چنگیز را که نشان دهنده تمایل و علاقه او به حفظ روابط دوستانه بود به وی رساندند.
خوارزمشاه از این که چنگیز در پیامش او را پسر خود خوانده بود عصبانی شد؛ اما با حسن تدبیر اطرافیان آتش خشمش فروکش کرد و سرانجام به امضای قراردادی با چنگیز رضایت داد. طبق این قرارداد دو طرف متعهد شدند که روابط دوستانه ای داشته باشند.
در مرحله بعد عده زیادی از تجار مغول که تعدادی از آنها مسلمان بودند به سوی ماوراء النهر حرکت کردند و اجناس گران بهایی از قبیل: طلا، نقره، ابریشم و پارچه های قیمتی با خود آوردند. کاروان تجاری مغولان در ابتدای ورود به قلمرو خوارزمشاهیان وارد شهر مرزی《اترار》شد. غایرخان، حاکم شهر که از خویشاوندان ترکان خاتون، مادر خوارزمشاه بود با دیدن اموال بازرگانان نسبت به آنها طمع ورزید و با معرفی آنها به عنوان جاسوس در نزد خوارزمشاه دستور قتل عام بازرگانان را داد. غایرخان تمام تجار مغول را به جز یک تن که فرار کرد به قتل رساند و اموال آنها را ضبط کرد. بازرگان نجات یافته خو را به چنگیز رساند و گزارش واقعه را به او اطلاع داد. چنگیزخان پس از آگاهی از واقعه قتل تجار به شدت اندوهگین و عصبانی شد. به همین دلیل بر بالای کوهی رفت و سه شبانه روز با سر برهنه با خدای آسمان آبی راز و نیاز کرد؛ تا او را در گرفتن انتقام یاری دهد.
سپس فرستادگانی را نزد خوارزمشاه فرستاد و ضمن اعتراض به اقدام غایرخان خواستار غرامت و تسلیم کردن غایرخان به او شد؛ اما سلطان محمد که شدیدا تحت نفوذ مادرش بود و بیشتر فرماندهان سپاهش از نزدیکان غایرخان بودند، نه تنها تقاضای هان مغول را نپذیرفت، بلکه فرستادگان جدید وی را نیز به قتل رساند. این اشتباه موجب فراهم شدن زمینه حمله مفولان به ایران شد.
چنگیزخان قبل از حمله به ایران در یک اقدام آگاهانه و حساب شده تصمیم به نابودی کوچلک خان گرفت. کوچلک خان که پس از اختلاف با خوارزمشاه بر سر تقسیم ممالک قراختائیان به مناطق کاشغر و ترکستان شرقی کوچ کرده بود، در آن حدود به آزار مسلمانان می پرداخت. در این مدت با وجود درخواست های مسلمانان نه تنها سلطان محمد برای سرکوب کوچلک خان اقدامی نکرد، بلکه حتی دستور داد ساکنان این مناطق از خانه های خود کوچ کنند و نقاط آباد شده را به کلی ویران سازند تا به دست لشکریان کوچلک خان نیفتد. در چنین شرایطی، چنگیز با یک اقدام زیرکانه تصمیم به سرکوب کوچلک گرفت و توانست با سپاهی حدود ۲۰ هزار نفر به راحتی کوچلک خان را شکست دهد. سرکوبی کوچلک و رهایی مسلمانان به وسیله چنگیز دو نتیجه مهم در پی داشت. از یک طرف موجب خوش حالی و شادی مسلمانان شد؛ به گونه ای که آنان مغولان را رحمت الهی دانستند و همه جا از آنان به عنوان نجات دهندگان خود استقبال کردند؛ از طرف دیگر این امر برای سلطان محمد خوارزمشاه که خود را حامی مسلمانان می دانست بسیار گران تمام شد؛ زیرا مسلمانان می دیدند خوارزمشاه با آن همه قدرت و تجهیزات نظامی نتوانست کوچلک خان را شکست دهد.
با نابودی کوچلک خان راه حمله برای چنگیزخان به ایران باز شد. چنگیزخان پس از تهیه مقدمات لازم با تمام پسران و لشکریان خود به طرف ماوراء النهر حرکت کرد. خوارزمشاه پس از دریافت اخبار حمله مغول شورایی برای چگونگی دفاع از کشور تشکیل داد. در این شورا شهاب الدین خیوقی که از علمای معروف خوارزم بود پیشنهاد کرد با نوشتن نامه هایی به شهرهای مختلف کشور ضمن جمع آوری نیروهای لازم در کنار رودخانه سیحون به مقابله با مغولان بپردازند؛ اما فرماندهان این نقشه را نپذیرفتند و گفتند بهتر است که اجازه دهیم تا مغولان وارد ماوراء النهر شوند؛ چون آنان با راه ها آشنایی کافی ندارند در مناطق کوهستانی و صعب العبور به آنها حمله میکنیم و کارشان را یکسره میسازیم.
سلطان محمد به مصلحت اندیشی شهاب الدین خیوقی توجهی نکرد و نظر فرماندهان را نپذیرفت، به همین ترتیب سپاهیان و نیروهای خود را در شهرهای مختلف ماوراء النهر پراکنده ساخت و در انتظار حمله مغولان نشست؛ اما چنگیزخان اطلاعات دقیقی از راه های اصلی و مهم و میزان قدرت نظامی و اوضاع اجتماعی ایران داشت.
از طرف دیگر خوارزمشاه به شدت از حمله مغولان ترسیده بود و از جانب سرداران خود هم مطمئن نبود؛ برای همین قبل از آن که مغولان به مرزهای ایران برسند بدون هیچ گونه جنگ و درگیری از رودخانه جیحون گذشت و ماوراءالنهر را با فرماندهان و سپاهیان پراکنده اش ترک کرد.
فرار سلطان محمد موجب تضعیف روحیه سپاهیان و مردم شد. بعد از آن لشکریان مغول به چند گروه تقسیم شدند و به تعداد زیادی از شهرها و آبادی های ایران یورش بردند. هر کجا که مقاومتی صورت می گرفت ساکنان آنجا به طرز بی رحمانه ای قتل عام می شدند.
سلطان جلال الدین، پسر و جانشین سلطان محمد خوارزمشاه، شهامتی از خود نشان داد و در یک جنگ بر مغولان پیروز شد، اما به دلیل اختلاف و درگیری های داخلی کاری از پیش نبرد.
هجوم هولناک چنگیز، یکی از فجایع تاریخی ایران بود. بر اثر این هجوم بسیاری از ایرانیان جان باختند و تعداد زیادی به اسارت درآمدند و یا آواره شدند. ترس و وحشت سراسر ایران را فراگرفت و مردم دچار سرخوردگی شدند.
سپاهیان چنگیر در جریان هجوم به ایران، شهرها و آبادی های زیادی را ویران کردند و آسیب فراوانی به مزارع کشاورزی و قنات ها وارد کردند. مغولان همچنین مساجد، مدارس و کتابخانه ها را خراب کردند و کتاب ها را سوزاندند.
خبرنگار: امیرحسین امیری نژاد
ارسال دیدگاه