داستان مبارزه زنی به نام «تنتا» با کرونا

بوشهر(پانا) - نامش "تنتا" است؛ به معنی زن مبارز، تنتا نوروزیان، پدرش سهراب که خود جنگ‌دیده و جنگیده این نام را از یک رمان ویتنامی برداشته و بر روی دخترش گذاشته است و حالا دختر در میدانی که نه خبری از مین است و نه گلوله با یک ویروس کوچک می‌جنگد.

کد مطلب: ۱۰۷۷۵۰۸
لینک کوتاه کپی شد
داستان مبارزه زنی به نام «تنتا» با کرونا

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، او که رییس مرکز خدمات جامع سلامت کره بند است، روزها برای رسیدگی به امور جمعیت روستاهای تحت پوشش مرکز چون معاینه و غربالگری ویروس کرونا به سرکار می‌رفته است. کاری که روزهاست تحت عنوان مدافعان سلامت مورد قدردانی جامعه قرارگرفته آن هم به دلیل ایثار کادر درمان و خطراتی که در این راه آنان را تهدید می‌کند.
در میانه راه و آن‌چنان که انتظارش را هم می‌کشیده خود درگیر ویروس می‌شود و توانش را از دست می‌دهد. نفسش تنگ و دلش تنگ‌تر، راهی بیمارستان شده و حتی تا پای مرگ نیز می‌رود.
تنتا نوروزیان با اشاره به نحوه ابتلای خود به ویروس کرونا می‌گوید: من سرپرست یک مرکز درمانی هستم و در آنجا غربالگری جمعیت تحت پوشش مرکز را انجام می‌دادیم که از همین طریق مبتلا شدم و در واقع از مراجعه‌کنندگانی که احتمالاً ناقل بوده‌اند درگیر شدم.
وی درباره اینکه کی و چطور متوجه ابتلای خود شده است، اظهار کرد: بعد از اینکه متوجه شدیم در روستا مورد مثبت کرونا هست، تست دادم و فردای آن روز پاسخ تست آمد که مثبت است و بعد از دو روز با تنگی نفس شدید در بیمارستان بستری شدم و حتی کار به جایی رسید که اصلاً نمی‌توانستم نفس بکشم. به من اکسیژن وصل کردند.
این زن جوان با اشاره به مشکلات این روزهای خود از بی‌خوابی و سردرد شدید تا بدن‌درد و سرفه عنوان کرد: حدوداً ۱۶ روز در بیمارستان بستری بودم چون بیماری من از نوع حاد بود. روزی که به بیمارستان رفتم به‌اندازه‌ای حالم بد بود که در ماشین به من اکسیژن وصل کردند تا به بیمارستان رسیدم. حدود یک ماه و یک هفته از ابتلای من می‌گذرد و الآن نیز در خانه از کپسول اکسیژن استفاده می‌کنم و هنوز بعضی علائم با من است.
رییس مرکز خدمات جامع سلامت کره بند ادامه می‌دهد: دیروز توسط پزشک عفونی معاینه شدم.

طبق گفته وی همچنان ریه‌اش التهاب و عفونت دارد و درگیر است. «در حال حاضر با سرفه، تنگی نفس، تب، بدن‌درد و سردردهای شدید شبانه درگیرم و آن‌قدر که شب‌ها نیز نمی‌توانم بخوابم.»
نوروزیان با اشاره به اینکه الآن تا زمان بهبودی کامل سرکار نمی‌روم و فعلاً در قرنطینه کامل خانگی هستم، گفت: من در بیمارستان یک‌بار تا پای مرگ هم رفتم و به زحمت من را برگرداندند. خیلی شرایط دشواری بود و روزهای سختی را گذراندم، فکر می‌کنم روز هفتم بستری بود که به داروها شوک دادم. نفس من برای مدتی قطع شد، قلبم داشت می‌ایستاد که پرستاران خبردار شده و بالای سرم آمدند و عملیات احیاء را انجام دادند. روز بسیار سختی بود و در یک‌قدمی مرگ بودم.
وی درباره روزهای اولیه شیوع کرونا و قبل از اینکه خود به این بیماری مبتلا شود، عنوان می‌کند: قبل از اینکه درگیر شوم با اینکه شرایط سختی داشتم، به من می‌گفتند سرکار نروم، چون بیماری زمینه‌ای آسم و قلبی هم دارم، اما من تعهدی به مردمم داشتم، همچون پدر جانبازم که وقتی نیاز بوده در این مسیر و برای این ملت جنگیده است، من هم راه او را ادامه می‌دهم و باید هر طور شده تا آخر راه بروم و به مردمم خدمت کنم. تا اینکه در نهایت این اتفاق برایم افتاد و درگیر شدم.
تنتا بخشی از خاطرات بیمارستانش را تعریف می‌کند. او از روزهای بستری و رفتار پرستاران خاطره خوبی دارد: من در بیمارستان خلیج‌فارس بستری بودم، خوشبختانه همه چیز خوب و رسیدگی‌ها هم عالی بود. هر نفر اتاق و پرستارش جدا بود و طوری با آدم رفتار می‌کردند انگار نه انگار که مبتلا به کرونا هستی، مثل یک بیمار معمولی و عادی با من رفتار می‌شد تازه شاید خیلی مهربان‌تر. اصلاً آدم خودش فراموش می‌کرد این ویروس را دارد آن‌قدر که خوب برخورد می‌کردند.
ویروس کرونا حساب‌وکتاب ندارد
این بیمار در حال بهبود در پاسخ به اینکه فکرش را می‌کردی یک روز کرونا بگیری، با توجه به اینکه به واسطه شغلت احتمالاً خیلی بیشتر از آدم‌های عادی پروتکل‌ها را رعایت می‌کنی، توضیح داد: من از روز اول پی این قضیه را به تنم مالیده بودم و می‌دانستم که مبتلا می‌شوم، چون این ویروس آن‌قدر ناشناخته است که نمی‌توان روی آن حساب‌وکتاب کرد. دائم می‌گفتم توکل بر خدا باید بروم و حواسمان به مردم باشد.
او در مورد احساسش وقتی متوجه ابتلای خود به ویروس کرونا شد، می‌گوید: خیلی ناراحت بودم، چون حالم داشت بد و بدتر می‌شد، همان روزی که تست من مثبت شد تست حدود ۳۰ نفر دیگر نیز مثبت شد و من به مردم می‌گفتم که نگران نباشند و از شما پشتیبانی می‌کنیم. بستگانم می‌گفتند تو در این شرایط که نمی‌توانی نفس بکشی دوباره این پیام‌ها را می‌فرستی و به مردم دلگرمی می‌دهی؟ من می‌گفتم مردم نباید بترسند و روحیه خود را از دست بدهند، ضمن اینکه نسبت به مردم و سلامتی آنان تعهد داشتم و باید در هر شرایطی به وظیفه‌ام عمل می‌کردم.
از تنتا می‌پرسم احساس می‌کنی الآن پس از گذراندن روزهای سخت بیماری قوی‌تر شده‌ای یا ضعیف‌تر؟ جواب می‌دهد: هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ جسمی خیلی ضعیف‌تر شده‌ام. پزشک عفونی همچنان به من می‌گوید احتمال درگیری مجدد برای تو وجود دارد، و اگر به محیط کار بروی ممکن است دوباره مبتلا شوی، چون سیستم ایمنی‌ام خیلی ضعیف شده و احتمال ابتلای مجدد برایم وجود دارد ضمن اینکه بیماری زمینه‌ای هم دارم. ولی اگر خوب شوم دوباره سرکار خود می‌روم و خدمتم را انجام می‌دهم.
این قهرمان سلامت از رفتار مردم و اطرافیان پس از ابتلا به بیماری عنوان کرد: زمانی که این اتفاق برای من افتاد همه فامیل به من می‌گفتند قهرمان سلامت ما هستی و به تو افتخار می‌کنیم. اصلاً هیچ برخورد بدی با من صورت نگرفت، خانواده نیز به من می‌گفتند چند سال پیش پدر ما در این راه پای گذاشت و الآن به تو افتخار می‌کنیم که برای حفظ سلامت مردم در این راه پا گذاشتی و به خاطر مردم خودت در معرض خطر گذاشتی. من خودم با بیماران زیاد سروکار داشتم اما هیچ‌وقت این را حس نمی‌کردم که باید خودم را از خطر دور کنم
از او که به‌شدت به سرفه افتاده می‌خواهم از تجربه قرنطینه‌اش بگوید. او توضیح می‌دهد: قرنطینه من در حد صد در صد است. در یک ماه اخیر هیچ‌کسی را ندیده‌ام، حتی خانواده‌ام. کلاً همه چیزم جداست و با اینکه می‌توانم با ماشین شخصی خودم بیرون بروم، اما به خاطر مردم نمی‌روم و با خودم می‌گویم اگر یک نفر هم به واسطه من مبتلا شود عذاب وجدان من را رها نخواهد کرد.
این کارشناس درباره ارزیابی خودش از شرایط موجود و رها کردن قرنطینه و در خانه ماندن‌ها و یا رعایت پروتکل‌ها در جامعه می‌گوید: این‌گونه نیست که بگوییم خب مبتلا هم شدیم که بشویم، درست است که بعضی‌ها بی علائم هستند، اما ممکن است برخی نیز مثل من به نوع خیلی حاد آن مبتلا شوند و شدید باشد، من شاید چون جوان بودم توانستم جان سالم به در ببرم، اما یکی که سنش بالاتر است چه گناهی کرده؟ او ممکن است طاقت نیاورد و بیماری شکستش دهد. به نظرم بایستی یک مدت آدم‌ها بی‌خیال بیرون رفتن و دید و بازدید و مهمانی‌ها و خرید و سر زدن‌ها شوند و حتی پدر و مادر خود را نیز از طریق تماس تصویری و سایر تکنولوژی‌ها ببینند. مثل کاری که خودم انجام می‌دهم، پدر من جانباز شیمیایی است و اگر رعایت نکرده بودم شک نکنید او هم مبتلا شده بود و همه می‌دانند که اگر جانباز شیمیایی به این ویروس مبتلا شد کارش تمام است و تاب نمی‌آورد.
وی در ادامه با توصیف شرایط خودش در این مدت ادامه می‌دهد: خدا را شکر که توانستم رعایت کنم و حداقل به عنوان یک فرد در جامعه عامل شیوع نباشم. از مردم هم خواهش می‌کنم که حداقل برای سلامتی خود و خانواده خود رعایت کنند. البته استرس نداشته باشند به خاطر اینکه استرس سیستم ایمنی بدن را بسیار ضعیف می‌کند، دستانشان را بشویند و مسائل بهداشتی را رعایت کنند و پس از هر بار بیرون رفتن لباس‌ها و همه وسایل شخصی مورداستفاده خود را ضدعفونی کنند و فاصله اجتماعی که موضوع بسیار مهمی است را هوشمندانه رعایت کنند. رعایت این پروتکل‌ها نباید فدای خستگی یا بی‌حوصلگی شود فکر می‌کنم این‌ها کفایت می‌کند البته باید دید و بازدیدها و شرکت در تجمعات را مدتی کنار بگذارند.
تنتا در پایان تصریح می‌کند: ما باید این را بدانیم که این بیماری و ویروس دوره گذار دارد، ممکن است یک سال طول بکشد، اما مهم این است که ما چطور با آن برخورد کنیم، اگر برخورد ما هوشمندانه و درست باشد بیماری نیز شکست می‌خورد و این اصلاً دور از انتظار و یا بعید نیست.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار