در گفتوگو با پانا:
میرکیانی: نوشتن برای کودک، کاری سترگ اما امکانپذیر است
ادبیات کودک نباید قربانی موجنویسی شود
تهران (پانا) - محمد میرکیانی، نویسنده شناختهشده حوزه کودک و نوجوان و از مدیران پیشین انتشارات کانون، از اهمیت شناخت مخاطب، دشواری نوشتن برای کودکان و لزوم بازنگری در نگاه نویسندگان به ادبیات کودک سخن گفت.
محمد میرکیانی در گفت و گو با پانا با بیان اینکه بخش قابل توجهی از آثارش از سوی کانون منتشر شده است، گفت:«سالها پیش در معاونت فرهنگی کانون برای مربیان فرهنگی کلاسهای آموزش ضمن خدمت برگزار میکردم. کانون مجموعهای گسترده با فعالیتهای متنوع در حوزه کتاب است و امتیازهای ویژهای برای کودکان و نوجوانان دارد. آثار نویسندگان از طریق مراکز فرهنگی کانون در دسترس قرار میگیرد و مربیان فرهنگی با اعضا درباره آن گفتوگو میکنند. این ارتباط مستقیم میان نویسنده، مربی و مخاطب، موجب شکلگیری بازخوردی سازنده در فضای ادبیات کودک میشود.»
او درباره تأثیر این تعامل بر روند کاری خود افزود: «در سفرهای استانی معمولاً به مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سر میزنم، با مربیان فرهنگی گفتوگو میکنم و بازخورد آثارم را میپرسم. این ارتباط، در شناخت مخاطب بسیار مؤثر است و حتی در آثار بعدی من نیز بازتاب دارد. برای نمونه، کتاب «قصه ما مثل شد» که در کانون منتشر نشده، اما به دلیل استقبال مربیان فرهنگی در قصهگویی و قصهخوانی، بهصورت گسترده در مراکز کانون مورد استفاده قرار گرفته است.»
دشواریهای نوشتن برای کودک
میرکیانی درباره چالشهای نویسندگی برای کودک توضیح داد: «نوشتن برای کودک دشوارتر از نوشتن برای بزرگسال است. دنیای کودکی، دنیای احساس و عاطفه است و برخورد با مفاهیم در این سنین بیشتر احساسی است تا منطقی. از سوی دیگر، گنجینهی واژگانی کودکان محدود است و این مسئله، کار نویسنده را پیچیدهتر میکند. نویسنده باید بتواند با کودک تهرانی که دهها رمان خوانده و نوجوانی از استانهای دیگر که شاید هنوز داستانی نخوانده ارتباط برقرار کند؛ همین تنوع مخاطبان، ادبیات کودک را دشوار اما جذاب میسازد.»
او افزود: «نویسنده کودک باید وارد ذهن و دنیای مخاطبش شود. اگر این اتفاق نیفتد، اثرش بر ذهن و احساس کودک تأثیر نخواهد گذاشت.»
تفاوتهای نسلی و نقش فناوری
این نویسنده با اشاره به تغییرات نسلی گفت: «تفاوت بیننسلی همیشه وجود داشته و فقط شکلش عوض شده است. زمانی مطبوعات، سپس رادیو و تلویزیون، بعد ماهواره و حالا سکوهای اینترنتی باعث تغییر شدهاند. اما اصل موضوع یکی است؛ باید اثری خلق کنیم که برای مخاطب دوستداشتنی باشد، بدون اینکه سطحی یا مخرب شود.»
او با اشاره به استقبال از برخی آثار خود افزود: «یکی از کتابهای من که از سوی کانون منتشر شده، بیش از ۱۲۰ هزار نسخه فروش داشته است. این نشان میدهد که اگر اثر خوب و خواندنی باشد، هنوز هم کودک و نوجوان ایرانی کتاب میخواند. مهم این است که نویسنده با زبانی روان و جذاب، با ذهن امروزی کودکان ارتباط برقرار کند.»
نقد موجنویسی در ادبیات کودک
میرکیانی در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از پدیده «موجنویسی» اظهار کرد: «متأسفانه برخی نویسندگان ما موجی عمل میکنند؛ مثلاً وقتی داستان وحشت یا فانتزی باب میشود، همه به آن سمت میروند. در حالیکه آثار نویسنده باید مثل آلبوم عکس متنوع باشد. هر داستان باید طعمی تازه داشته باشد تا مخاطب از تکرار دلزده نشود.»
او به مجموعه ۲۰ جلدی خود با عنوان گنج قصهها اشاره کرد و گفت: «در این مجموعه، هر عنوان تصویر و کشش خاصی دارد؛ مثل مرد نمایش، میمون فراری، مسافران تاریکی یا طوفان در جزیره بینام. این عنوانها با تصویرسازی ذهنی، کودک را جذب میکنند و او را به خواندن تشویق میکنند.»
نقش مربیان فرهنگی در ترویج مطالعه
میرکیانی در پایان با اشاره به اهمیت نقش مربیان فرهنگی تاکید کرد:«قصهگویی و قصهخوانی از بهترین روشها برای علاقهمند کردن کودکان به مطالعه است. مربیان فرهنگی کانون در این زمینه آموزش دیدهاند و تجربهی ارزشمندی دارند. گاهی در یک مرکز، تنها یک یا دو نسخه از کتاب وجود دارد؛ در چنین شرایطی، قصهخوانی به مربی این امکان را میدهد تا همان کتاب را برای همهی اعضا بخواند و از زمان بهصورت مؤثر استفاده کند. این شیوه، علاوه بر صرفهجویی، اشتیاق جمعی برای خواندن را نیز افزایش میدهد.»
او در پایان خاطرنشان کرد: «نسل امروز دنیای متفاوتی دارد. ما باید تفاوتها را بپذیریم و خودمان را با فضای جدید هماهنگ کنیم. هر اثر باید مانند غذایی با طعمی تازه باشد تا کودک از خواندنش لذت ببرد و هر بار تجربهای نو کسب کند.»
ارسال دیدگاه