محمدرضا دلیر*

فرزند صبح؛ فیلمی که در شأن حضرت روح الله نیست

تهران (پانا) - فرزند صبح نام فیلمی سینمایی در ژانر درام به کارگردانی و نویسندگی بهروز افخمی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شرف‌الدین محصول ایران است. از بازیگران این فیلم می‌توان به عبدالرضا اکبری، هدیه تهرانی، آتیلا پسیانی و محمدرضا شریفی‌نیا اشاره کرد.

کد مطلب: ۱۵۷۴۷۶۹
لینک کوتاه کپی شد
فرزند صبح؛ فیلمی که در شأن حضرت روح الله نیست

فرزند صبح به زندگی سید روح‌الله خمینی در دوران کودکی و تا هفت‌سالگی می‌پردازد و بخشی از آن نیز دستگیری وی در پانزده خرداد را به تصویر می‌کشد.

پروسۀ تولید این فیلم که هنوز به صورت عمومی به اکران درنیامده است یکی از زمان‌برترین مراحل تولید فیلم سینمایی در تاریخ سینمای ایران است. افخمی مراحل تولید و فیلمبرداری فرزند صبح را که به برهه‌هایی از زندگی امام خمینی (جز دورۀ رهبری او) می‌پردازد، از سال ۱۳۸۳ش آغاز کرد. طی چند مرحله توقف و از سرگیری، سال ۱۳۸۹ش در بیست و نهمین دوره جشنواره‌ فیلم فجر نسخه‌ای از فیلم توسط تهیه‌کننده و بدون رضایت کارگردان تدوین و شرکت داده شد که با نقد تند تماشاگران و منتقدان و خود افخمی همراه شد. فیلم با وجود دریافت جایزۀ بهترین چهره‌پردازی و موسیقی درخشانش از حیث مغشوش بودن شکل روایت، تحریف تاریخ و چهره‌ای که از کودکی امام ارائه کرده بود اشکالات اساسی داشت. افخمی نهایتاً در سال ۱۳۹۸ش نسخه‌ای از این فیلم را با تدوین خودش رونمایی کرده که برخی اشکالات پیشین در آن رفع شده، با این حال هنوز به نمایش عمومی درنیامده است. در فرزند صبح عبدالرضا اکبری نقش میانسالی امام خمینی و بازیگران دیگری چون محمدعلی کشاورز، هدیه تهرانی، آتیلا پسیانی، محمدرضا شریفی‌نیا و الیکا عبدالرزاقی نقش‌های دیگر را بازی کرده‌اند.

پروژه «فرزند صبح» بدون تردید از نظر بازه زمانی تولید یکی از رکوردداران در سینمای ایران محسوب می‌شود. فیلمی که در سال ۸۳ کلید خورد، بعد به‌واسطه تصمیم کارگردان برای توقف تولید به بهانه بزرگ شدن بازیگر نقش اصلی، ادامه ساخت آن تا سال ۸۵ متوقف شد، تصویربرداری‌اش تا سال ۸۶ ادامه پیدا کرد و پس از یک فرآیند پس تولید طولانی که سفر دو ساله کارگردان به خارج از کشور هم در آن بی‌تأثیر نبود، رونمایی آن به جشنواره فجر سال ۸۹ موکول شد.

جالب اینکه آنچه در پی این فرآیند ۶ ساله روی پرده جشنواره فیلم فجر رفت، با اعتراض شدید کارگردان مواجه شد که می‌گفت «این فیلم من نیست»!

فیلم به آن معنی موهن نبود اما بی ارزشی کار و گافهای متعدد سینمایی در کنار شخصیت تاریخی و جهانی امام خمینی ، کم توهینی به او محسوب نمی شود . فیلم در نهایت بی دقتی در فیلمنامه و در جزئیات ، گویی درباره یک پسر بچه روستایی است که کسی که برای اولین بار یا دومین بار دوربین به دست گرفته ، آن را ساخته است. به همین دلیل است که افخمی در مقابل پرسشهایی چون شلوار لی خانم هدیه تهرانی - دایه امام - در سالهای سده پیش! ، وجود دکل برق و تیر چراغ برق در جاده روستایی آنموقع! و جلوتر از آن عبارت« گذرنامه »! در هنگام تبعید امام به ترکیه و نیز معلوم شدن ریل تراولینگ فیلمبرداری در دو صحنه فیلم و ریتم بسیار کند و فضای سرد و بی روح فیلم ، جوابی نداشت و آن را به ماجرای تدوین ! بی اجازه او که پس از هفت سال ، ادامه پیدا کرده است مربوط می دانست

بی اغراق نیست اگر ادعا کنیم فرزند صبح فعلی کامل ترین و مهندسی شده ترین اثر بهروز افخمی در حوزه میزانسن و دکوپاژ است . انتخاب دقیق لنزها و پلان های ترکیبی با قاب های اسکوپ یک عیش تمام عیار سینمایی است. فیلم در سی دقیقه نخست بین کودکی، نوجوانی، جوانی و سالمندی امام خمینی در نوسان است و فیلمساز با یک تصویرسازی همخوان با متن گویی خوابی چند ساله را به زبان سینمایی بازگو می کند. چیزی که در تدوین سال ۸۹ به قول فیلمساز هدر شده و باعث خشم تماشاگرانش شد، فیلمنامه فرزند صبح عامدانه از یک قصه گویی کلاسیک امتنا می کند و بنای داستان گویی خود و فضای بصری را بر جریان سیال ذهن می گذارد اما فیلم از اواسط لحنی منسجم تر پیدا می کند و فیلمساز تمرکز روایی خود را بر دوران کودکی شخصیت امام خمینی می گذارد و فضای سیاسی آن روزگار را از زاویه دید امام خمینی در دوران کودکی آن هم به مینیمال ترین شکل ممکن بازگو می کند .

عمده امتیاز «فرزند صبح» در لحن منحصر به فردش و کارگردانی چیره دستانه آن است از جمله سکانس های درگیر کننده فیلم می توان به فصل دریاچه نمک و خاصه دکوپاژ پلان نماز خواندن امام خمینی در اتومبیل مامورین ساواک اشاره کرد و یا سکانس بازی کودکانه در یک فضای برف با ترانه ای از فرهاد مهراد و یا سکانس بازگشت کاروان خانواده امام خمینی از تهران و فضایی که از جغرافیای دریاچه نمک ترسیم می کند چیزی که جز سینمای ناب و فیلمسازی برای پرده بزرگ نیست

مشکل اصلی فیلم این است که خط روایی و داستانی عمیق با وجود حجم وسیع اطلاعات و اخباری که در خصوص زندگی امام وجود داشته، شکل نگرفته و به قول معروف فیلم دو صفحه دیالوگ ندارد.

در واقع افخمی در این اثر نه تنها در کارگردانی با آن کلوزآپ ها و مدیوم شات های فراوان که لزومی برایش جز به تصویر کشیدن چهره و دیگر جذابیت های خاص هدیه تهرانی به سبک فیلم های زرد نمی توان یافت، نتوانسته جزئیات را به تصویر بکشد، بلکه برخلاف سینمای روز دنیا که با لانگ شات تلاش می کند تشخیص جزئیات پراهمیت صحنه برای کارگردان را به مخاطب بسپارد، تلاش کرده تا جایی که امکان دارد نظراتش تصنعی به خورد مخاطب داده شود. بخشی از تصاویر هم فیلم را به سمت تبلیغ مناطق توریستی برده و بیشتر بیننده را درگیر مناظر طبیعی محل زندگی امام می‌کند و محور داستان که باید حول شخصیت اصلی یا امام خمینی باشد، در این نماها به حاشیه رانده می‌شود و با دیالوگ های ناهمگونی که نتوانسته یک داستان محکم با تعلیق های به موقع شکل دهد، حاصلش برای مخاطب خاص خستگی، عصبانیت و در نهایت هو کردن است، حال چه رسد به مخاطب عام!

افخمی نه تنها نتوانسته توانمندی هایش که قطعاً بیشتر از آنچه در فرزند صبح (سوای موسیقی، دوبله و تدوین) به تصویر کشیده شده به نمایش بگذارد، بلکه لکه ننگی در سوابق حرفه ای اش با این سبک کار و همچنین خروجی ضعیف اینچنینی بر جای گذاشته که قطعاً بیش از گذشته سرمایه گذاران و تهیه کنندگان را در ارائه پیشنهاد همکاری مشترک با افخمی حساس خواهد کرد، چرا که آنها تردید خواهند داشت ظرف دوره استاندارد ساخت یک فیلم بلند، بتوانند فیلمشان را از افخمی تحویل بگیرند و اگر فیلمی نیز تحویل بگیرند، باب طبع مخاطب باشد. او بیش از آنکه به این اثر ضربه بزند، به خودش و اعتبار حرفه ای اش ضربه زد و این واقعیتی است که بهروز خان در بلندمدت به آن خواهد رسید و برای آنکه به شکل کامل تحقق یابد، کافی است تنها در یک اثر دیگر پوست سرمایه گذار و تهیه کننده را بکند و ساخت فیلم از مرز یک سال تجاوز کند.

در نماهای متعددی از فیلم ریل تراولینگ در پیشزمینه قاب و دکل های برق در پس زمینه قاب خودنمایی می کنند . که این امر ناشی از بی مبالاتی فنی کارگردان و فیلمبردار و معلول بی توجهی به مقطع تاریخی داستان فیلم می باشد. از سوی دیگر نماهای متعددی در فیلم طولانی و کشدار بودند . شاید شاخص ترین آن در فصل افتتاحیه فیلم، نمایی طولانی از طلبه جوان بود که سوار بر کالسکه درحال بستن عمامه اش بیرون را نظاره می کرد! فیلم فرزند صبح به شدت کم گفتگو است. و سینمای تاریخی در ایران همیشه پرگویش و ملال اور بوده است. فیلم بیشتر با تصویر سر و کار دارد تا کلام. فرزند صبح فیلمی ذهنی است یه عبارت دیگر سوبژکتیو است نه ابژکتیو! در اکثر صحنه های فیلم از دیدگاه کودک جهان اطراف اورا نشان می دهد.

 

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار