نهضت امام حسین (علیه السلام) و آثار تربیتی آن

تهران (پانا) - نهضت امام حسین(ع)طوفانى بود که غبارها، تیرگى‌ها و پیرایه‌هاى جامعه آن روز را در نوردید و بسیارى از رفتارهاى پست مردم آن روزگار را به چالش کشید. چشم‌اندازى کوتاه به برخى از این دگرگونى ها، با رویکرد تربیتى، از نمونه هاى زیر نشان دارند.

کد مطلب: ۹۵۲۷۸۲
لینک کوتاه کپی شد
نهضت امام حسین (علیه السلام) و آثار تربیتی آن

پیشتر یادآورى مى‌شود که پیامدهاى تربیتى در هر دو گستره خرد و کلان جامعه مورد توجه قرار گرفته است.

1. به نمایش گذاردن شکیبایى و پایدارى در برترین و بالاترین شکل ممکن: امام حسین(ع)، در رسانیدن پیام حق و نبرد با باطل، قهرمانانه، شدیدترین آزمایش روزگار را بر دوش کشید و در راه آن، پایدارى وصف ناپذیرى را از خود نمایان ساخت. شگفت آن که در کشاکش این همه سختى و فشار، سپاس از خداوند، زمزمه دل و زبانش بود) 1 (. بدین سان آن حضرت(ع)اسوه شکیبایى در همیشه تاریخ است.

2. آزادگى، ظلم ستیزى و سازش ناپذیرى در برابر بیدادگرى قلدرى و استبداد، به ویژه آن گاه که پایه و کیان اسلام را نشانه گرفته است، چرا که در این صورت دیگر تقیه روا نمى باشد( 2 ).

3. شجاعت ورزى و برکنار نهادن ویژگى ناشایست ترس.

4. تصمیم برگشت ناپذیر براى رهایى مردم از مسیرى که به کیفر الهى مى انجامد( 3 ).

5. دلسوزى حتى براى دشمن: امام حسین (ع)در تلاش براى رهایى مردم از گرداب گمراهى و فرمانروایى نا به حق اموى، نه تنها در اندیشه مردم عادى یا دوستان و آشنایان خود بود بلکه به همان اندازه براى دشمن نیز دل مى سوزانید. درست به همین دلیل بود که حتى بر چهره نگون بختى که براى کشتن و بریدن سر مقدس او آمده بود، تبسم فرمود و سپس او را اندرز داد(4)

6. آموزه از خود گذشتگى در نهضت حسینى: حضرت ابوالفضل(ع)، همچون پدر بزرگوارش امیر المؤمنین(ع)که خود را فدایى پیامبر(ص) قرار مى داد، خویش را فداى برادر کرد و آن حضرت(ع)را بر خود مقدم داشت. یارى رسانى او به برادر تا آن اندازه بود که به هنگام وارد شدن بر رود فرات، آب نیاشامید و خطاب به نفس خود فرمود: «عباس تو آب بخورى در حالى که حسین(ع) و اهل بیت و یارانش تشنه باشند». آن گاه تشنه، از رودخانه دور شد. تاریخ، فداکارى اینچنین دیگر بار در سینه خود ثبت نکرده است(5).

7. پیشبرد نهضت با ساز و کارى صد در صد طبیعى و عادى: نمونه هاى از این رویکرد در نهضت حسینى عبارتند از: 7- 1. حرکت از راه هاى عادى و نه بیراهه، در طول مسیر خود(6). 7- 2. نپذیرفتن امدادهاى غیبى در یارى رسانى به وى(7). 7- 3. جوانمردى در جلوگیرى دشمن از یورش به خیمه ها: گفتار حضرت(ع)در این باره چنین است: «اى پیروان خاندان ابوسفیان، واى بر شما اگر دین ندارید و از روز واپسین نمى هراسید، دست کم در دنیاى خود آزاد مرد باشید. اگر به گمان خود عرب هستید، پس به ویژگى هاى نژادى خود) غیرت (بازگردید»(8). 7- 4. فرصت دهى به طرفداران خود به انتخابى آزاد در همراهى حضرت(ع): امام حسین(ع)در بخش هاى گوناگونى از نهضت به ویژه در مراحلى که کفه گزینه در گیرى منتهى به شهادت سنگینى مى کند، به اهل بیت(ع) و یاران خود گوشزد مى نماید و به گونه اى جدى، پس از اعلام خوشنودى قلبى خود، از آنان مى خواهد که راه پیموده شده را در پیش گرفته و به وطن خود بازگردند. دو نمونه از برخورد این گونه امام حسین(ع) به قرار زیر مى باشد. 7- 1- 4. امام حسین(ع)در طول مسیر، در منزل «ثعلبیه» و به دنبال آن در منزل «زباله»، آن گاه که خبر شهادت «مسلم بن عقیل» و «هانى بن عروه» و نیز خبر شهادت «عبد الله بن یقطر» برادر رضاعى خود را شنید و احساس نمود دعوت کنندگان و شیعیان کوفى از یارى آنها دست کشیده اند، به یاران و همراهان خود روى کرده و فرمود: «خبر غم انگیزى به ما رسیده است و آن این که مسلم بن عقیل و هانى بن عروه و عبد الله بن یقطر کشته شده اند. اینک آشکار شد ک شیعیان کوفى از یارى ما دست کشیده اند بنابراین، آنان که در چنین شرایطى نمى خواهند همراه ما بمانند از همینجا مى توانند برگردند و هیچ گونه باکى بر آنها نیست و ما بیعت خود را از گردن آنان برداشتیم»(9). 7- 2- 4. شام تاسوعا، یعنى شب پیش از شهادت: شگفت انگیز آن که امام

حسین(ع) ، سخنانى همانند آن چه گفته شد را در نیمه هاى شب به یاران و همراهان خود مى گوید و یادآور مى شود که در این تاریکى شب کسى هم متوجه شخص جدا شونده نمى گردد یعنى فراهم کردن زمینه آزادانه ترین و طبیعى ترین انتخاب براى اشخاص. 8. فرصت دهى به مردم، دشمنان و حتى سرسخت ترین افراد اموى در شتاب نکردن به کشتار او و همراهان از راه پند و اندرزهاى مکرر. نمونه اى از این دست پندها به قرار زیر مى باشد: «مردم سخنان مرا بشنوید و در کشتنم شتاب نکنید تا آن چه وظیفه دارم به شما اندرز دهم. اگر انصاف دادید و گفتار مرا تصدیق نمودید که در این صورت راه نیک بختى را پیموده اید و دیگر هیچ گونه بهانه و دستاویزى نخواهید داشت، ولى اگر نپذیرفتید: با هم مشورت کنید جوانب امر را نیک بسنجید تابه کارى دست نزنید که براى شما پشیمانى به بار بیاورد. یار و مددکار من خداست. مردم نژاد و نسب مرا در نظر آورید و ببینید من کیستم. آنگاه خود را سرزنش کنید که به جنگ چه کسى حاضر شده اید. از خود بپرسید و خوب بیندیشید آیا ریختن خون من بر شما حلال است؟ مگر من فرزند دختر پیامبر شما نیستم؟ مگر جانشین و پسر عموى پیامبر) ص (، على ابن ابى طالب که پیش از همه به آن حضرت) ص (ایمان آورد و دعوت او را تصدیق نمود، پدر من نبود؟»(10).

9. به خوارى تن ندادن و ثابت کردن این نکته که مرگ باسرفرازى بهتر از زندگى با خوارى و سرافکندگى است: آن حضرت) ع (دراین باره فرمود: «به خدا سوگند، هرگز نه دست خوارى به سوى شما دراز خواهم کرد و نه همچون بردگان فرومایه فرار خواهم کرد»(11). نیز درباره نکته دوم فرمود: «من مرگ را جز نیک بختى و زندگى با ستمکاران را جز مایه رنج و دل آزردگى نمى دانم»(12). اینها همه از روشى نشان دارد که امام حسین) ع (آن را براى خود و یارانش نقشبندى کرده بود و رویداد ناگوار کربلا در پرتو همین برجستگى هاى اخلاقى بود که احساس دینى را در جامعه اسلامى نیرومند سازد و انرژى نوینى را در آن بگستراند.

10. نقاب افکنى از چهره دوگانه امویان که در فرمانروایى ریاکارانه بر مردم به نام دین و باور آفرینى در مردم در مبارزه با بیدادگرى: امام حسین(ع) به مردم فهماند که بیدادگرى را باید از میان برد، حتى اگر این ظلم از حکومتى سر بزندکه به نام دین فرمانروایى مى کند، زیرا حکومتى که ظلم مى کند به دین پاى بند نیست(13).

11. سپاهیان را روى سخن خود قرار دادن، به جاى امان خواهى از آنان یا بیعت با یزید: اگر حسین(ع)مى خواست به وسیله جلب عواطف خود را رهایى بخشد، یکى از دو کار اخیر را مى توانست بکند، ولى هیچ کدام از آنها را انجام نداد بلکه روى سخن خود را متوجه سپاهیان نمود، سپاهیانى که آن حضرت(ع)مى دانست مأمورند و از خود چندان اختیارى ندارند. امام(ع)چنین کرد تا حقیقتى را که مى رفت جامعه اسلامى را تکان دهد، در عقل ها و اندیشه هاى آنان رسوخ دهد، زیرا وقتى اجتماع به خود خواهد آمد که دیگر کار از کار گذشته است از این رو پیشاپیش مى خواست جامعه را بیدار سازد و آنان را به این حقیقت متوجه کند که او و جوانان هاشمى، فرزندان همان پیامبرى مى باشند که امویان به نام آئین او فرمانروایى مى کنند.

12. پدید آوردن احساس گناه و بیدارى وجدان در همه افراد کوتاهى کننده در یارى حسین(ع): از این پیامد که بیشتر، پایان نهضت حسینى به دنبال داشت، به همه افرادى پیوسته است که مى توانستند به یارى آن حضرت) ع (بشتابند، ولى چنین نکردند. آنان که به امام حسین(ع)وعده یارى دادند، آنگاه از یارى او دست کشیدند، این احساس گناه دو جنبه داشت: از یک سو افراد گناهکار به پوشش دادن گناه خود واداشت و از دیگر سوى، موجب مى شد تا اشخاص مزبور، کینه و دشمنى کسانى را به دل گیرند که سبب انجام گناه یاد شده بودند و این همان پدیده اى مى باشد که پس از انقلاب امام حسین(ع)آشکارا در میان ملت مسلمان به چشم مى خورد، زیرا احساس گناه، بسیارى از جمعیت هاى اسلامى را به منظور جبران گناهان خود به کوشش واداشت و کینه

امویان را در دلهاى آنها شعله ورتر ساخت. این احساس گناه بعدها نیز تسکین نیافت بلکه یگانه راه فروکش کردن آن کینه ها را برپا خواستن بر ضد ستمگران تشخیص مى دادند. در حقیقت، کینه مزبور، به کانون جوشش قیام علیه بیدادگران در همیشه تاریخ تبدیل گردید.(14).

13. دگرگون سازى ویژگى هاى اخلاقى ناپسند شکل گرفته در مردم: بزرگان قبیله ها و پیشوایان دینى، در عصر امام حسین(ع) ، نوکران پول و مال بودند و وجدان و انسانیت خود را در برابر ثروت ناچیز دنیا مى فروختند. مردم عادى نیز، از آن رو ک حقوق و مقرریشان دست ستمگران و خودکامگان پست فطرت بود، در برابر آنان سر تسلیم و کرنش فرود مى آوردند. با آن که رهبران دینى مى دانستند یزید چه اندازه پست و بى ارزش مى باشد، ولى در برابر او تسلیم شدند. سایر بزرگان و رهبران اجتماعى نیز براى دست یابى به اهداف دنیایى خود و نفوذ اجتماعى، به جامعه خود خیانت کرده و به بهاى بدبختى و خوارى اجتماع، با ستمگران همکارى مى نمودند و حتى به وجدان و شرف خود خیانت کرده، براى استوار سازى پایه هاى فرمانروائى بیدادگران، انواع دروغ ها را مى ساختند. برخى دیگر از مردم نیز با تظاهر به خدا شناسى، زهد و عبادت، تلاش مى کردند در پرتو آن لقمه چرب گیر بیاورند. شگفت آن که همه این رفتارهاى ناشایست، در دید مردم، عادى جلوه مى کرد و موجب هیچ گونه انتقاد و اعتراضى نمى شد. خلاصه آن که دستگاه فرمانروایى خودکامه اموى، براى مردم دو راه بیشتر جاى نگذاشته بود راه زندگى و دیگرى مرگ و از میان رفتن. امام حسین(ع)با تلخ ترین و غم انگیزترین شکل خود، راه دوم را برگزید و براى مردم خو گرفته به رفتارهاى کثیف یاد شده، چنین رویدادى باور کردنى نبود. راهکار امام حسین) ع (یعنى آن رفتار نیکو و شیوه انسانى وى، وجدان مسلمانان را به دشت تکان داد و از خواب گران غفلت و بى خبرى، بیدار ساخت تا صفحات نوین و سطور درخشنده درس اخلاقى را که امام حسین) ع (در راه حفظ شرف، عقیده و زندگى آزادانه و پر افتخار، با خون خود نوشت، به نظاره بنشینند(15).

14. زنده کردن پیوستگى به باورهاى دینى به جاى پیوندهاى خویشاوندى و قبیلگى، بیدار کردن روح مبارزه در مسلمانان، به جاى روحیه تسلیم پذیرى، پیدایش توانائى در تشخیص مصالح دنیایى و به ویژه آخرتى در پرتو عزادارى در مصیبت امام حسین(ع) از سوى مردم، تقویت روحیه شهادت طلبى براى پاسدارى از ارزش هاى دینى نیز از جمله دستاوردهاى تربیتى نهضت امام حسین(ع) مى باشد که به دلیل طولانى شدن پاسخ از توضیح آنها خوددارى مى شود.

15. نشان دادن راه آسیب ناپذیرى مسلمانان و سایر مردم در برابر راهکارهاى دشمن درانحراف جامعه: تطمیع سران و نخبگان، تهدید عموم مردم و تبلیغات، از شیوه هاى انحراف جامعه از سوى معاویه بود(16). امام حسین(ع) در رویارویى با عامل نخست تلاش کرد سطح شناخت و آگاهى جامعه را بالا ببرد و براى بى اثر سازى دو ماعل دیگر، ایمان و معنویت را فزونى بخشد.

16 . زنده کردن برپایى نماز به عنوان شاخص ترین دستور عملى دینى: از متن زیارت عاشورا که آمده است: «اشهد انک قد اقمت الصلوه گواهى مى دهم که تو(امام حسین(ع))نماز را به پا داشتى»، چنین بر مى آید که اگر نهضت حسینى نبود، حتى برپایى نماز هم از جامعه مسلمانان رخت بر مى بست. خلاصه آن که: رویداد جانگداز کربلا، وجدان دینى جامعه را بیدار نمود و دگرگونى تازه اى را پدید آورد که در پرتو خود، جامعه اسلامى را به کلى تکان داد. انسان هاى آزاده را به دفاع از حریم شخصیت و شرافت خود واداشت. روح مبازه را که در جامعه اسلامى به خاموشى گرائیده بود، فروغى تازه بخشید و بالاخره به دل هاى مرده و پیکرهاى افسرده، حیاتى دوباره دمید تا آنان را به جنبش در آورد.---------------------------- پى نوشت ها:(1)

پى‏نوشت‏:

(1) 1. على نجاتى، قطعه اى از بهشت، ج 1، ص 579 و ج 2، ص 272، نقش، قم، 1383. 2. آیت الله محمد تقى مصباح یزدى، آذرخشى از آسمان کربلا، ص 109، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، قم، 1382. 3. على نجاتى، پیشین، ج 1، ص 566. 4. همان، ص 569. 5. همان، ص 489. 6. همان، ص 64. 7. همان. 8. همان، ج 2، ص 330. 9. محمد مهدى شمس الدین، ارزیابى انقلاب حسین (ع) از دیدگاه جدید، ترجمه مهدى پیشوایى، ص 297، دار التبلیغ اسلامى، قم، بى تا. 10. همان، ص 322- 323. 11. همان، ص 327. 12. همان، ص 362. 13. همان، ص 328. 14. همان، صص 337- 338 و ص 347. 15. همان، صص 351- 352 و ص 356. 16. آیت الله محمد تقى مصباح یزدى، پیشین، ص 90.

منبع: تبیان

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار