پرونده ویژه / *محمدرضا سلمانی عبیات

نهضتی در وجدان بشریت

تحلیل تاریخی قیام عاشورا

خلافت معاویه بن ابی سفیان و آنچه که در حق اهل بیت (علیهم السلام ) و مردم روا داشت شرایط اسلام و مسلمین را به عهد جاهلیت نزدیک کرده بود .

کد مطلب: ۹۵۲۰۰۹
لینک کوتاه کپی شد
نهضتی در وجدان بشریت

پسر ابوسفیان پس از زیر پا گذاشتن صلح با امام حسن (ع) به صورت علنی راه و روش پدرش را در پیش گرفت ! بازگشت نظام طبقاتی و خفقان سیاسی و اجتماعی و ثروت اندوزی بی شمار ، بدعت ورزی در دین از جمله اقدامات او به شمار می رفت. اما در این بین تلاش برای روی کار آوردن یزید به عنوان خلیفه ؛ فراتر از آستانه ی تحمل جامعه بود ...

یزید را مردم نه با فعالیت های سیاسی اش ، بلکه با خوش گذرانی ها می شناختند ! و بسیار واضح بود که با روی کار آمدن چنین شخصیتی نتنها اصول اسلام به دست فراموشی سپرده می شود ، بلکه با بسیاری از اعتقادات و مناسک دینی، مبارزه خواهد شد !

معاویه که خود پیشبینی میکرد راه رسیدن فرزندش یزید به صندلی خلافت راهی سخت و پر فراز و نشیب خواهد بود ؛ در واپسین سال های زندگیش به مقدمه چینی این رویداد پرداخت ... موضوعی که علاوه بر تقابل مستقیم با مفاد صلح نامه مشهور ؛ با اعتراض عمومی نیز مواجه می گردید!

بدیهی است که برنامه ریزی های معاویه با سرعت انجام نشد و یک دهه طول کشید تا معاویه توانست ولیعهدى یزید را به جامعه اسلامى بقبولاند. با این همه، وى نتوانست از مخالفانى هم چون حسین بن على(علیه السلام) بیعت بستاند و از این رو پس از مرگ معاویه، ایشان عَلَم مخالفت را برافراشت و قیام خویش را بر ضد حکومت اموى آغاز کرد.

معاویه برای ثبیت ولایتعهدی یزید باید بر روی ۴ شهر مهم ، شام و کوفه و مدینه و مکه تمرکز ویژه ای می کرد!

حضور حکومت اموی در شام و تسلط کامل سیاست های بنی امیه در این شهر بستر آماده ای برای استقرار یزید به عنوان خلیفه امت اسلامی فراهم آورده بود و می توان گفت معاویه هیچگاه از مخالفت احتمالی شامیان احساس خطر نمی کرد .

اوضاع در کوفه اما بسیار متفاوت بود! همراهی کوفیان با ولایتعهدی یزید به عبارتی به معنای همراهی نصف جهان اسلام تلقی میگردید! حضور شخصیت های بارزی از انصار و مهاجرین در این شهر از یک سو و فعالیت گروه های مختلفی از شیعیان و خوارج به عنوان دو گروه از مخالفان اساسی حکومت امویان ، شرایط ویژه ای را در این شهر استراتژیک پدید آورده بود .

در این بین فعالیت شخصیت های زیرکی همچون ، مغیره بن شعبه در کوفه با هدف همراه کردن بزرگان این شهر و مقدمه چینی برای ولیعهدی یزید ، حساسیت موضوع را در بین نخبگان این شهر بیشتر کرد .

به گونه ای که نخستین نامه ها در دوران خلافت معاویه به سوی امام حسین (ع) گسیل پیدا کردند و این در حالی بود که امام علیه السلام به دلایلی زمان را برای واکنش انقلابی مناسب نمی دید و آنان را به صبر سفارش می کرد .

اباعبدالله (ع) در پاسخ به یکی از همین نامه ها می نویسد : تا زمانى که پسر هند زنده است ، حرکتى نکنید ، خود را پنهان و قصدتان را پوشیده بدارید و خود را از شکّ جاسوسان بپایید . پس اگر حادثه اى براى او پیش آمد و من زنده بودم ، نظرم به شما مى رسد ، إن شاء اللّه

أنساب الأشراف ، بلاذری : ج 3 ص 366

گرچه اخبار این نامه نگاری ها به معاویه نیز رسیده بود ، اما وی جز تذکر این موضوع در نامه ای به امام حسین (ع) عملا اقدامی انجام نداد چرا که میدانست کوفیان هیچگاه به این آسانی ها عنان حکومت را در دستان یزید رها نخواهند کرد !

معاویه به همان اندازه که در شام محبوب و مورد تایید بود ، در دو شهر مدینه و مکه مخالفان سرسختی داشت ! نقش آفرینی بنی هاشم به ویژه در مدینه عملا دست معاویه را برای فعالیت تبلیغاتی در این شهر بسته بود !

در واقع ؛ از زمانی که زمزمه های تلاش معاویه برای معرفی یزید به عنوان جانشین شنیده شد ؛ تا هنگامی که یزید عملا خلعت خلافت را برتن کرد ، مدینه النبی ؛ ۳ فرماندار را به خود تجربه کرد .

مراون حکم در همان ابتدا و هنگامی که شنید معاویه بدون هماهنگی و مشورت وی ؛ دست به معرفی یزید زده است از فرمانداری مدینه کنار کشید !

پس از او سعید بن عاص ، نیز در انجام ماموریت بیعت گیری از سران و بزرگان مدینه ناکام ماند .

و کار به جایی رسید که او در نامه اى براى معاویه چنین نوشت: تو مرا فرمان داده بودى که مردم را به بیعت با یزید فراخوانم و برایت بنویسم که چه کسى در این امر، شتاب و چه کسى کندى کرد. به تو خبر مى دهم که مردم در این باره کندى مى کنند و به ویژه از خاندان بنى هاشم، تاکنون کسى این دعوت را اجابت نکرده و از جانب آنان اخبارى به من رسیده که بیانش را ناخوش دارم. اما کسى که در این میان، دشمنى و خوددارى خویش را از بیعت نمایان ساخته، عبداللّه بن زبیر است. من بدون استفاده از مردان جنگى نمى توانم از آنان بیعت بگیرم. مگر این که خود در این شهر بیایى و تصمیم بگیری !!

الإمامة و السیاسة ؛ ابن قتیبه الدینوری : ج 1 ص 199

ناکامی سعید بن عاص بن امیه در همراه کردن مردم مدینه با ولیعهدی یزید ، منجر به برکناری او شد و اینبار نوبت ولید بن عتبه بود تا در جایگاه فرمانداری مدینه به ستاندن بیعت بپردازد ! گرچه که این بار ولید بن عتبه بسیار شدیدتر از سلف خود به این اقدام مبادرت ورزید ولی باز هم با مخالفت سران مدینه و به ویژه بنی هاشم و در راس امام حسین (ع) مواجه گردید !

اقدام ضربتی ولید بن عتبه منجر به مهاجرت سران و بزرگان مدینه به مکه شد .... نخستین کسی که
اقدام به مهاجرت کرد ؛ عبدالله بن زبیر بود و پس از او نیز امام حسین (ع) با اعلام رسمی مخالفت خود با خلافت شخصیتی همچون یزید بن معاویه به مکه مهاجرت کرد .

نخستین اعلام رسمی ، تصمیم امام حسین (ع) مبنی بر عدم بیعت با یزید زمانی اتفاق افتاد که ولید بن عتبه ایشان را شبانه به دار الاماره دعوت کرد تا از او بیعت کرد، ایشان در پاسخ درخواست فرماندار بنی امیه می فرماید :

ای امیر، ما خاندان نبوت و کان رسالت، و مکان آمد و شد فرشتگان هستیم. اسلام به وسیله ما آغاز شد و به دست ما به انجام می رسد و یزید مردی است شرابخوار، که انسان های محترم و بی گناه را به قتل می رساند و علنا مرتکب گناه می شود و بی باکانه حد و مرز الهی را می شکند، آیا برای مثل من شایسته است که با مثل یزید بیعت کند؟ ( و با بیعت خود، تمام گناهان او را امضا کند؟)

بحارالانوار، ج 44، ص 325

اللهوف على قتلى الطفوف ؛ السید بن طاووس ج : 1 ص: 23

امام علیه السلام با صراحت، شجاعت و قاطعیت، عزم راسخ و تصمیم قاطع خود را در رد بیعت یزید اعلام می کند و هیچ گونه ترس، سیاست بازی، فریبکاری و عافیت طلبی را در امر مسلمین روا نمی دارد.

امام علیه السلام در نخستین گام نهضت عاشورا تکلیف همه را روشن می کند ! همه بدانند که حسین فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هرگز با یزید فاسق و پلید بیعت نخواهد کرد ! چرا که بیعت حسین علیه السلام با یزید، بیعت خیر و صلاح با پلیدی و فساد است.

تسلیم نیکی ها، زیبایی ها و ارزش ها در برابر بدی ها، زشتی ها و پستی هاست و بدیهی است که عقل، عدل، شرع و انصاف چنین سازشی را نمی پذیرند .

امام علیه السلام با جمله ی«مثلی لا یبایع مثله» قیام خود را از حالت فردی و شخصی خارج و به صورت یک اصل کلی و قانون عقلی مطرح می کند.

بنابراین، قیام عاشورا، قیام فردی علیه دیگری، یا گروهی علیه گروه دیگر، در مقطعی از تاریخ نیست، بلکه رویارویی همه ی خوبی ها با همه بدی ها و ارزش ها با ضد ارزش هاست، نبرد اسلام با کفر است که تا قیام قیامت ادامه دارد.

نهضت امام حسین (ع) ، نهضتی است که وجدان بشری را بشدت تحت تاثیر قرار داد و باعث شد تا تحولی شگرف در نهضت های آزادی خواهانه جهان رخ دهد .


ادامه دارد ....


*محمدرضا سلمانی عبیات

پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار