ابولحسن مرادی*

بررسی کودتای ۲۸ مرداد از نظر تعدادی از مورخان ایرانی و غیر ایرانی

65 سال از کودتای 28 مرداد32 می گذرد .این کودتا که با هدایت و حمایت مجموعه ای از نیروهای داخلی و خارجی همسو انجام شد منجر به سرنگونی دولت ملی و قانونی دکتر محمد مصدق شد. پیامدهای این حدثه تاریخی از همان زمان وقوع تا کنون مورد بررسی بسیاری مورخان و پژوهشگران داخلی و خارجی واقع شده است. در این نوشتار به بررسی دیدگاه‌های یرواند آبراهامیان، مارک گازیوروسکی، مازیار بهروز، فخرالدین عظیمی، ویلیام راجرز لوئیس و مالکوم برن به طور اجمالی پرداخته می‌شود.

کد مطلب: ۸۴۶۸۲۸
لینک کوتاه کپی شد

درآمد : 65 سال از کودتای 28 مرداد که به سرنگونی دولت ملی و قانونی دکتر محمد مصدق انجامید می گذرد. در این این چند دهه این رخداد تاریخی بارها مورد بررسی تاریخی ،سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است . گروههاو کنشگران سیاسی به فراخور آرمان و باورهای راهبردی خود در تایید و رد آن کوشیده اند.کودتای 28مرداد به باور بسیاری از تاریخ نگاران و کوشندگان سیاسی توطئه ای سازمان یافته از سوی بریتانیا و امریکا و همراهی ضمنی اتحادجماهیر شوروی بود .آنچه که این رخداد تاریخی را برجسته می نماید دخالت مستقیم دولت های غربی در این موضوع است .مادلین آلبرایت وزیرخارجه وقت امریکا در دولت بیل کلینتون سوم شهریور ۱۳۷۹ برای اولین بار در قامت یک مقام رسمی ایالات متحده ودر آخرین سال حضور خود در وزارت خارجه امریکا، از تلاش‌های دولت بریتانیا در سال ۱۳۳۱ برای براندازی دولت دکترمصدق گفت و اضافه کرد که دولت هری ترومن رییس جمهور وقت امریکا مشارکت در این اقدام را نپذیرفت. در اسفند ۱۳۸۷ جک استراو وزیر امور خارجه سابق بریتانیا نیز در افتتاحیه نمایشگاه تاریخی «ایران در دوره شاه عباس» که با همکاری مشترک سازمان میراث فرهنگی و موزه ملی ایران با موزه بریتانیا در لندن برگزار شد، حضور یافت و در حضور بیش از ۴۰۰ تن از مقامات سیاسی،‌ فرهنگی و علمی سخنرانی کرد. او اولین مقام رسمی بریتانیا بود که پس از کناره‌گیری از قدرت، از «اشتباه انگلیس» سخن گفت. جک استرا گفت: «کمک به رضاشاه و مشارکت در کودتا علیه مصدق از اشتباهات انگلیس بود.»

استراو دیگر اشتباهات انگلیس در برابر ایران را این موارد اعلام کرد: «چشم بستن بر روی حکومت رضاشاه که تقلیدی بی‌مایه از آتاتورک بود و جامعه آن حساسیتی بیشتر از ترکیه داشت، اشغال ایران توسط انگلیس و امریکا و شوروی در خلال ۵ سال جنگ جهانی دوم و مداخله مستقیم به همراه امریکا در برکناری دولت منتخب و دموکراتیک مصدق در سال ۱۹۵۳ که با حمایت مدافعانه از شاه علیرغم برخورداری از حمایت مردم ادامه یافت.» او در بخش دیگری از سخنرانی خود در موزه ملی بریتانیا، گفت که «این انگلیس است که در درک ایران دچار مشکل است، و نه ایران در درک ما.».

امروز بمناسبت بررسی این رخداد تاریخی که پیامدهای پس از آن نقشی بسزا در تعیین آینده ایران داشت به بررسی نظرات مورخین و پژوهشگران در این خصوص پرداخته ام .آنچه از نظرتان خواهد گذشت پاسخ به این پرسش است که آیا کودتای 28مرداد اجتناب ناپذیر بود و خاستگاه داخلی و خارجی آن چه بود؟


"وزن اشخاص در جامعه به قدر شدائدی است که در راه مردم تحمل می‌کنند."

مادر مصدق نجم السلطنه

کودتای ۲۸ مرداد که به زعم عده‌ای از طرفداران شاه و بعضی از چهره های تاثیر گذار در جنبش ملی نفت از جمله آیت الله سید ابولقاسم کاشانی قیام و خیزش عمومی ملت ایران علیه دولت دکتر مصدق بوده است، یکی از وقایع تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران تا زمان حال حاضر می باشد. این واقعه که از سوی سازمان سیا آمریکا و با همکاری سرویس اینتلیجنت سرویس انگلیس و MI6 و سازماندهی عناصر داخلی همسو صورت گرفت ،یک پرسش اساسی را مطرح می‌کند که چرا این اتفاق افتاد؟ برخلاف باور عده ای ازهواداران دکتر مصدق که او را به لجاجت و سرسختی در دعوای نفت متهم می‌کنند و از رفتار غیر منطقی او سخن به میان می‌آورند،عده‌ای دیگر نظیر یرواند آبراهامیان که کتاب کودتای اودر این زمینه از منابع قابل استناد و معتبر است و در محافل دانشگاهی بیرون از ایران با استقبال زیادی روبرو شده است، معتقد است که مصالحه مصدق با انگلستان اساساً دست نیافتنی بود؛ زیرا پرسشی که بی پرده در کانون مناقشه قرار داشت این بود که چه کسی کنترل صنعت نفت ( اکتشاف، تولید، استخراج و صادرات)آنرا برعهده خواهد داشت.آیاکنترل آن در اختیار ایران خواهد بود یا شرکت نفت انگلیس و ایران و یا احتمالاً کنسرسیومی از شرکت های بزرگ معروف به هفت خواهران نفتی؟ از نظر وی و دکتر مصدق ملی شدن به معنای کنترل حاکمیت نفت بود واز دیدگاه غربی ها و شرکت های نفتی غیر قابل پذیرش و نوعی" مصالحه منصفانه" به طور صوری و در بهترین حالت ترکیبی متضاد و بی معنا و در بدترین حالت آن سرپوشی گمراه کننده بود. بنابراین در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ نه آمریکا و نه بریتانیا هیچ کدام تحت هیچ شرایطی آماده پذیرش ملی شدن واقعی صنعت نفت نبودند .این مورخ سرشناس بر این عقیده است که قرار دادن یک پارچه کودتا در چارچوب جنگ سرد_ یعنی در ستیز بین شرق و غرب میان اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا بین بلوک کمونیستی با جهان به اصطلاح آزاد_ است که به پرسش کشیده می شود.وی نظر مارک گازیوروسکی نویسنده کتاب مصدق و کودتا و یکی از دقیق ترین نویسندگان درباره کودتای مزبوررا در این مورد مثال می‌زند که کودتا ارتباط چندانی با نفت نداشت و بیشتر معطوف به ژئوپلتیک، ترس از کمونیست و تهدید شوروی بوده است. به‌نظر گازیوروسکی آمریکا در ابتدا چندان مایل به ورود به این دعوا نبود و حتی بریتانیا را به پذیرش ملی شدن نفت ترغیب و از حمله به ایران منصرف کرد و این موضع را تا پایان دوره ریاست جمهوری ترومن در ژانویه ۱۹۵۳ /دی ماه ۱۳۳۱ حفظ کرد. اما آن مواقع دیگر بسیاری از مقامات آمریکایی به این نتیجه رسیده بودند که سرپیچی دکترمصدق از رسیدن به توافق در مناقشه نفتی ،نوعی بی‌ثباتی سیاسی ایجاد می‌کند که ایران را در معرض خطر سقوط به ورطه کمونیسم قرار می دهد.
اما دیدگاه دکتر آبراهامیان در جهت خلاف نظر بالاست از نظر او جای کودتا در درون مناقشه بین امپریالیسم و ناسیونالیسم ،بین جهان اول و سوم، بین شمال و جنوب، بین اقتصادهای صنعتی توسعه یافته و اقتصادهای توسعه نیافته و وابسته به صادرات مواد خام است. به نظر او آمریکا نیز به اندازه بریتانیا در این بحران سرمایه گذاری کرده و علت شرکت او صرفاً توسعه کمونیست نبود بلکه مسئله تبعاتی مطرح بود که ملی شدن نفت می‌توانست در مناطق دوردستی مثل اندونزی و آمریکای جنوبی وصد البته خلیج‌فارس به جای خواهد گذارد. در حقیقت آنها نگران تهدید کمونیست نبودند بلکه بیشتر به پیامدهای ملی شدن نفت در سراسر جهان از جمله منطقه نفت خیز خلیج فارس توجه داشتند. دکترهمایون کاتوزیان دیگر مورخ و پژوهشگر سرشناس نیز با ارائه زمینه تاریخی دوره مصدق معتقد است که کودتای ۱۳۳۲ در درون "چرخه ای طولانی از حکومت استبدادی _هرج ومرج_حکومت استبدادی در تاریخ ایران" قابل توجیه است که در آن دیکتاتورها با شورشهایی سرنگون می شوند و به صورتی" غیر متغیر" دورانی از آشوب کشور را فرا می گیرد تا بار دیگر حاکم یا حاکمان مطلقه ای قدرت را با زور در دست بگیرند. به نظر کاتوزیان بیشتر آشوب‌های دوره مصدق نتیجه مستقیم" سیاست حذف" یعنی تلاش های به عمل آمده نه فقط به دست بریتانیایی ها و آمریکایی ها بلکه از جانب شمار روز افزون مخالفان داخلی برای سرنگونی دولت مصدق بود.
دکترفخرالدین عظیمی دیگر پژو هشگر و استاد تاریخ با بررسی محیط سیاسی ایران در اوایل دهه ۱۹۵۰/ ۱۳۳۰ برداشتی تفصیلی از نیروهای داخلی ایران در دو سوی مخالفان و طرفداران مصدق ارائه می دهد. هرچند او به" تفکیک ناپذیری مخالفان داخلی وخارجی مصدق" اشاره می کند، اما بر نقش کلیدی ایرانیانی که به صورت فزاینده در مقابل نخست وزیر صف‌آرایی کردند تاکید می کند .
مازیار بهروز استادیار و پژوهشگر در دانشگاه کنیتیکت فلوریدا یکی از برجسته‌ترین کنشگران داخلی یعنی حزب توده را مورد بررسی قرار می دهد. او با توجه به تهدیدات حزب توده و با نگاهی و سیعتر شوروی، به عنوان توجیهی برای کودتا تأکید دارد و از منابع داخلی حزب و مصاحبه استفاده کرده تا تصویری واقع گرایانه تر درباره این سازمان ویژگی ها و نقش آن در کودتا ارائه دهد. هرچند آمریکایی‌ها چندان پیش بینی نمی کردند که حزب توده به زودی بتواند قدرت را به دست گیرد، در محافل و مقامات آمریکایی توافق کامل وجود داشت که کمونیست ها دارای قدرت انسجام و اهمیت سیاسی رو به رشدی هستند اما بهروز نشان میدهد که تعدادی موانع حقوقی و غیر حقوقی شامل اختلافات سیاسی جدید و رقابت های شخصی باعث انشقاق در رهبری حزب شده و کارآمدی سازمان را به صورتی بنیادین تضعیف کرده بود.
ویلیام راجرز لوئیس مورخ سرشناس بریتانیایی با بررسی کامل از مبارزه بریتانیا برای بی ثبات ساختن و برکناری مصدق، معتقد است" نگرانی" ضد بریتانیایی خطرناک مصدق باعث گرایش وی به کمونیستها شود و نهایتا به آن کمک رسانده کشور را در اختیار بگیرند.وی نیز در آخر سر به این نتیجه می‌رسد که هرچند سیاست های دکتر مصدق در داخل بریتانیا و پارلمان این کشور در کنترل مستقلانه منابع نفت کشور خود حامیانی داشته، اما با وجود سر سختی ها و کارهای غیر عقلانی او آمریکایی ها و بریتانیایی ها نهایتاً متقاعد به برکناری وی زودتر از صحنه قدرت شدند.
ماری آن هایس به یکی از عوامل سقوط دکتر مصدق که اغلب نادیده گرفته می شود می پردازد؛ تحریم نفتی به رهبری بریتانیاکه ازسال ۱۹۵۱ آغاز شد. وی به نقش دولت های بریتانیا و ایالات متحده و شرکت های نفتی عمده بین المللی در فراگیر ساختن این تحریم تمرکز می یابد. او معتقد است که غول های نفتی آمریکا ابتدا شرکت نفت ایران و انگلیس را به دلیل سازش ناپذیری در مقابل ایرانیان مورد انتقاد قرار می‌دادند اما هنگامی که ایران شرکت نفت انگلیس و ایران را ملی کرد شرکت های بزرگ آمریکایی نیز تغییر رویه دادند و به دلیل ترس از مشکلاتی که ممکن است در قراردادهای خود با دولتهای خارجی بوجود آید در کنار بریتانیا قرار گرفتند، یعنی همان نظری که کمابیش دکترآبراهامیان معتقد است.
مالکوم برن نیز به ارائه عوامل سیاسی وژئواستراتژیک مهم در سیاست ایالات متحده در قبال ایران در ابتدای دوره پس از جنگ جهانی دوم می‌پردازد و می پرسد چگونه میتوان تحول از رویکرد برخورد برابر ترومن را به سمت حمایت آیزنهاور از مداخله مستقیم و پنهان توجیه کرد؟ به اعتقاد او مجموعه‌ای از عوامل دخیلند اما تبیین بنیادین این مطلب در رقابت جنگ سرد میان یالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نهفته است.
و سرانجام مارک گازیوروسکی که یکی از دقیق ترین بررسی ها را در مورد کودتای 28 مرداد انجام داده معتقد است که بریتانیا در نوامبر ۱۹۵۳ /آبان ۱۳۳۱ عملیات پنهانی مشترکی را برای سرنگونی مصدق پیشنهاد کرد. مقامات دولت ترومن که در واپسین ماه‌های تصدی خود بودند پذیرفتند که بی ثباتی فزاینده ایران" تهدیدی جدی" علیه امنیت آمریکاست اما فقط پس از روی کارآمدن دولت آیزنهاور بودکه آمریکا به همکاری رسمی پرداخت. گازیورسکی با استفاده از مطالب تفصیلی و جدیدی از تاریخ (C.I.A)درباره کودتا و مصاحبه های جدید جدید با ماموران سابق آن سازمان توصیف کاملی از تمامی مراحل برنامه ریزی و اجرای عملیات ارائه می دهد که بر مبنای اقدامات بی ثبات سازی در ایران توسط اطلاعات آمریکا و بریتانیا با وابستگی زیاد به کارگزاران و همکاران ایرانی همسو با آنها به سرانجام رسیده است .

نهایتاً طرح اولیه به دلایلی که گازیوروسکی بیان می کند با شکست مواجه شد، اما با ترکیبی از برخورداری از منابع و اراده قطعی از سوی کارگزاران آمریکایی و ایرانی، اشتباه نیروهای هوادار دکترمصدق و شانس کامل ،ضد مصدقی ها کوشیدند تا فاجعه را به پیروزی غیرمحتمل بدل سازند .
به نظر او هرچند قدرت های خارجی از طریق سیا و اینتلیجنت سرویس ابتدا با کمک به بی ثبات ساختن دولت مصدق و سپس با ارائه برنامه، پول و شبکه ای از مأموران و سرانجام با عدم تمایل ساده به متوقف کردن کار ،نقش مستقیمی در سرنگونی مصدق ایفا کردند اما طیف وسیعی از ایرانیان نیز باتحت الشعاع قرار دادن پی‌در‌پی موقعیت نخست وزیر ویا با اقدام مستقیم در سرنگون سازی، نقش فراوانی در این امر داشتند. تیمسارفضل الله زاهدی و حامیانش، شاه ،جمعیت رو به رشد "فراریان "و دیگر مخالفان مصدق ،حزب توده و حتی طرفداران جبهه ملی و شخص مصدق با اشتباهات خود نقش اساسی در موفقیت کودتا داشته اند. مشارکت علی جلالی و فاروق کیوانی کارگزاران سیا در کشور ،میراشرافی و کارگزاران اصلی بریتانیا در ایران یعنی برادران رشیدیان و نیز مأموران زیر دست آنها نیز اهمیت زیادی در قضیه دارند.

* کارشناس ارشد تاریخ و پژوهشگر تاریخ معاصر

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار