در مراسم یادبود علی سلیمانی مطرح شد؛

درخواست همسر علی سلیمانی برای نذر فرهنگی و هنری به نام آن مرحوم

حضور وزیر ارشاد پیشنهادی دولت سیزدهم در مراسم یادبود علی سلیمانی/ نوجوانانی که از دروازه غار به خاطر علی سلیمانی به سینما وارد شدند

تهران (پانا)- مراسم یادبود علی سلیمانی بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر که بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت، یکشنبه شب 24 مردادماه در رواق شهادت حوزه هنری برگزار شد. 

کد مطلب: ۱۲۰۷۹۷۶
لینک کوتاه کپی شد
درخواست همسر علی سلیمانی برای نذر فرهنگی و هنری به نام آن مرحوم

مراسم یادبود علی سلیمانی بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر که بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت، یکشنبه شب 24 مردادماه با حضور حمید شاه آبادی معاون سیما، محمدمهدی دادمان رییس حوزه هنری، محمدمهدی اسماعیلی گزینه پیشنهادی تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت سیزدهم، کوروش زارعی، سیروس همتی، جمعی از هنرمندان و دوستان، همسر و دختر مرحوم سلیمانی در رواق شهادت حوزه هنری برگزار شد.

سیدجواد هاشمی به عنوان مجری پشت تریبون آمد و خاطره‌ای از اولین دیدارش با علی سلیمانی بیان کرد و گفت: علی سلیمانی همیشه نقش خودش را بازی می کرد و من هم تلاش می کنم بی تعارف و آن طور که علی خوشش آید این مراسم را اجرا کنم. علی خاص و کم نظیر بود و متفاوت؛ فقط یک بازیگر نبود یک اندیشه خالص و کم نظیر بود به همین دلیل زندگی دوباره اش، ایران را تکان داد. خیلی ها از کرونا رفتند اما علی مملکت را تکان داد. یادش گرامی. وی از کوروش زارعی که سال‌ها با علی سلیمانی در حوزه هنری فعالیت می کردند دعوت به حضور کرد.

کوروش زارعی مدیرکل هنرهای نمایشی حوزه هنری نیز گفت: علی سلیمانی از وقتی خودش را پیدا کرد، در کارهای دینی و مذهبی بازی کرد و عشق علی و آل علی در دلش بود، بنابراین می گویم علی شهید شده است. او نقش حارث را بازی می کرد و حاضر نبود نقش حضرت علی (ع) را بازی کند اما وقتی مقابل حضرت علی قرار می گرفت، روی صحنه می درخشید. با عمق جانش و با عشق بازی می کرد و با تمام وجود روی صحنه می لرزید و گریه می کرد. همه جا علنی و بدون رودربایستی در جامعه هنری اعلام می کرد و می گفت عاشق علی و اهل بیتم و ولایتی است. علی علنی هم نماز می خواند و هیچ عبایی از کسی نداشت چون خیلی ها نماز نمی‌خواندند و روزه نمی‌گرفتند چون می‌ترسیدند نقشی به آنها داده نشود.
وی همچنین درباره برگزاری این مراسم در حوزه هنری و رواق شهادت بیان کرد: دلیلی که باعث شد من از خانم جوادی خواهش کنم مراسم یادبود او را اینا برگزار کنیم علاقه و عشقی بود که علی به این دو شهیدی که اینجا دفن شده اند، داشت.

سیدجواد هاشمی نیز بیان کرد: حوزه هنری، خانه علی بود و ما اینجا بیش از 25 سال نمایش های مختلفی با موضوع حضرت علی (ع) به صورت نذری اجرا می کردیم. علی سلیمانی به مدت یک ماه الی 40 شب؛ از 13 رجب تا یک ماه بعد روی صحنه برای امیرالمومنین (ع) گریه می کرد و می گفت «من هر شب برای علی (ع) روضه می خوانم». سپس از حسین پرستار هنرمند قدیمی تئاتر دعوت به حضور کرد.

حسین پرستار اولین مربی تئاتر علی سلیمانی نیز در این مراسم در سخنانی شعرگونه همراه با بغض سخنانی درباره مرحوم علی سلیمانی ایراد کرد.

در ادامه ویدئویی از اجرای علی سلیمانی در نقش «حارث» و برخی نقش‌های ماندگارش در سینما و تلویزیون پخش شد.

هاشمی در ادامه مراسم درباره آرامش دختر علی سلیمانی پس از مرگ او صحبت کرد و از سیروس همتی دعوت به حضور کرد.

سیروس همتی همکلاسی، هم محله‌ای و همکار و دوست علی سلیمانی نیز پشت تریبون آمد و سه خاطره از دوران راهنمایی، شب عروسی و اجرایش در نمایش «مردی در آینه» ذکر کرد. وی درباره خاطره شب عروسی علی سلیمانی گفت: قرار بود شب عروسی علی سلیمانی در تالار یاقوت پایین تر از میدان انقلاب، حداکثر 200 نفر مهمان حضور داشته باشند اما 300 نفر مهمان شدند. صاحب تالار اعلام کرد که عروس را نگه می‌دارد تا حسابش تسویه شود که ما دست به دامن حاج بابا عمومی من شدیم تا غائله ختم بخیر شد.

علیرضا استادی دیگر دوست علی سلیمانی نیز در سخنانی گفت: بدون تعارف در باور این حقیر نمی گنجد که علی پر کشیده است فقط این را می‌دانم که علی همیشه پاک بوده و هست. آمادگی صحبت نداشتم و نمی‌دانم به سبا دختر علی و خانم جوادی چه بگویم اما به همگی تسلیت می‌گویم.

هاشمی بار دیگر پشت تریبون آمد و گفت: خیلی از دوستان و بازیگران بودند که نتوانستند در این مراسم شرکت کنند اما همه مثل هادی کاظمی، محسن تنابنده و .. به من گفته اند که بگویم علی سلیمانی استادشان بوده. علی سلیمانی در برهه ای از تئاتر ایران سهم بسزایی دارد و نامش بلندآوازه است و نامش با جسمش دفن نخواهد شد.

حجت الاسلام کارخانه که علی سلیمانی به واسطه حضور چند ماهه‌اش در محله شهید هرندی یا دروازه غار با او همکاری می‌کرد، پشت تریبون حاضر شد و درباره کارهای او در محله دروازه غار که در واقع کارهای موثری برای توانمندسازی نوجوانان این محله انجام داده، سخن گفت.
وی بیان کرد: همیشه یا کلاسش به نماز ختم شود یا از نماز شروع می کرد که بچه ها نماز بخوانند و بعد پای کار بروند. به بچه های محله خیلی اعتماد داشت.

حسین میرزاییان از دوستان علی سلیمانی و دوستی که در روزهای آخر همراه علی سلیمانی بود، نیز خاطراتی از همراهی‌اش با آن مرحوم ایراد کرد و افزود: همان طور که سیدجواد هاشمی گفت علی جان ما یک اندیشه و تفکر بود. همیشه در اینگونه مراسم سخنانی از تمجید و مدح مطرح می‌شود اما واقعا همه چیزهایی که دوستان گفتند صد درصد درست بود و تازه خیلی ها را درباره علی نگفتند. علی، ادای مردمی بودن را در نمی آورد؛ ما سیستم‌مان امام رضایی است و داد می‌زنیم که سرور ما امام رضا (ع) است.

یکی از نوجوانان حاضر در مراسم که از شاگردان علی سلیمانی در محله شهید هرندی بود، به نمایندگی از دیگر بچه های کلاس تئاتر محله شهید هرندی پشت تریبون آمد و گفت: استاد، از وقتی وارد کلاس شما شدم دنیا برایم تغییر کرد و هر هفته منتظر سه شنبه ها بودم. حس خیلی خوبی داشت. غزلی که از حفظ می‌خوانم شرح حال شما است و خیلی ناراحتم که نتوانستم آن را برای شما بخوانم. ما شما را دوست داشتیم اما مثل اینکه خدا بیشتر دوست تان داشت. استاد، سفر بخیر.

در پایان مراسم، محمدمهدی دادمان و حمید شاه آبادی و کوروش زارعی به رسم یادبود لوح و تابلویی به سبا سلیمانی دختر و سهیلا جوادی خانواده علی سلیمانی هدیه کردند.

سهیلا جوادی همسر علی سلیمانی نیز در پایان مراسم از همه تشکر کرد و گفت: از همه خواهشی دارم؛ اینکه علی بیش از 30 سال از عمرش را در راه اعتلای فرهنگ و هنر تلاش کرد که سبد فرهنگ و هنر به دلیل فقر از سفره مردم حذف نشود و شاهد این مدعا نیز نمایش‌هایی بود که علی به صورت رایگان اجرا می‌کرد. او اعتقاد داشت که فقر نباید مانع رشد استعداد کودکان و نوجوانان با استعداد شود. به همین دلیل می‌خواهیم نذر فرهنگی را برای علی اجرا کنیم و چند کتابخانه را به نام او، در مناطق محروم تجهیز کنیم.امیدواریم که شما نیز در تحقق این آرزوی علی به ما کمک کنید.

سبا سلیمانی نیز گفت: برعکس مراسم خاکسپاری بابا که ناراحت بودم می‌خواهم لبخند بزنم چون همیشه بابا از من می‌خواست لبخند بزنم و امیدوار باشم. می‌بینم که بابا آمرزیده شده چون روز آخری که کنارش بودم چشمش شبیه هیچکدام از عکس هایش نبود چراکه معتقدم چشم دریچه روح است و دیدم چقدر روحش پاک و بزرگتر شده است. در پایان نیز از پدرم به دلیل انتخاب اسمم تشکر می‌کنم.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار