*سحر نورا
کرسیِ گرم واژهها در بلندترین شب سال؛ «دو نقطه» و روایت یک یلدای متفاوت
تهران (پانا) - شب یلدا معمولاً بهانهای است برای تکرار آیینها؛ حافظخوانی، دورهمی و گفتن از سنت. اما «دو نقطه» در نخستین تجربه یلدایی خود، یک گام جلوتر ایستاد؛ نه برای آنکه سنت را بازنمایی کند، بلکه برای آنکه آن را زندگی کند.
آنچه در چهار ویژهبرنامه یلدایی «دو نقطه» روی آنتن شبکه دو سیما آمد، صرفاً یک مسابقه یا یک دورهمی مناسبتی نبود؛ تلاشی آگاهانه برای پیوندزدن زبان فارسی با زیست معاصر، رقابت با یادگیری و سرگرمی با هویت بود.
«دو نقطه» از همان نقطه آغاز، انتخاب دشوارتری نسبت به بسیاری از برنامههای مناسبتی دارد: اعتماد به زبان. زبانی که معمولاً در قاب تلویزیون یا به قالبهای رسمی و آموزشی محدود میشود یا در شوخیهای سطحی مستهلک. این برنامه، با جسارت، زبان فارسی را به میدان بازی آورد؛ نه برای سادهسازی افراطی، بلکه برای تجربهکردن آن در یک موقعیت زنده، جمعی و پرتحرک. در این معنا، یلدای «دو نقطه» نه جشن زبان، که تمرین زبان بود.
فرم برنامه، همانقدر که ساده به نظر میرسد، حسابشده است. نشاندن مهمانانی از طیفهای گوناگون ــ از شاعران و طنزپردازان تا بازیگران، موسیقیدانان، ورزشکاران و مجریان ــ صرفاً یک انتخاب نمایشی نیست؛ بازتاب این ایده است که زبان فارسی، ملک طلق یک گروه خاص نیست. ادبیات در این برنامه نه در انحصار متخصصان، بلکه در دسترس همه است؛ هرکس به اندازه زیست، حافظه و تجربهاش سهمی از آن دارد. این تنوع مهمانان، متن نانوشته برنامه را شکل میدهد: زبان فارسی زنده است، چون در دهانهای مختلف جاری میشود.
در چهار شب یلدایی «دو نقطه»، انتخاب موضوعها نیز اتفاقی نیست. «رفاقت»، «عشق الهی»، «مادر و وطن» و «خانواده» مفاهیمیاند که اگر بهسادگی روایت شوند، به شعار نزدیک میشوند؛ اما «دو نقطه» بهجای روایت مستقیم، آنها را به بازی، سؤال، رقابت و مکث میسپارد. این همان نقطه تمایز برنامه است: مفاهیم بزرگ، بدون خطابه، در دل کنشهای کوچک معنا مییابند. شعر شنیده میشود، اما بلافاصله به پرسش بدل میشود؛ موسیقی اجرا میشود، اما بخشی از مسابقه است؛ قصه خوانده میشود، اما مخاطب را به فکرکردن وادار میکند.
نقش اجرا در این میان تعیینکننده است. نیما کرمی نه در جایگاه آموزگار میایستد و نه صرفاً مجری مسابقه؛ او تسهیلگر یک بازی زبانی است. دریافت «نشان فردوسی» برای اجرای این برنامه، اتفاقی بیرونی نیست، بلکه امتداد طبیعی همان رویکردی است که «دو نقطه» دنبال میکند: احترام به واژه، دقت در بیان و باور به اینکه زبان، فقط ابزار انتقال معنا نیست، خودِ معناست.
آنچه یلدای «دو نقطه» را از بسیاری از ویژهبرنامهها جدا کرد، همین پرهیز از شتاب و هیجانهای زودگذر است. گفتوگوها عجله ندارند، شوخیها از دل موقعیت میآیند و رقابت، خصمانه نیست. حتی شکست در بازیها، تحقیرآمیز نمیشود؛ زبان، میدان حذف نیست؛ و این انتخاب، در زمانهای که بسیاری به هیجان لحظهای و وایرالبودن فکر میکنند، یک موضعگیری فرهنگی است.
«دو نقطه» نشان داد که میتوان برنامهای شاد ساخت، بدون آنکه سطحی بود؛ میتوان رقابت ایجاد کرد، بدون آنکه زبان، قربانی سرعت شود؛ و میتوان یلدا را جشن گرفت، بدون آنکه در کلیشههای همیشگی متوقف ماند. این چهار شب، بیش از آنکه درباره یلدا باشند، درباره امکان گفتوگو با زبان فارسی بودند؛ گفتوگویی زنده، مشارکتی و محترمانه.
در نهایت، یلدای شبکه دو با «دو نقطه» یادآوری کرد که زبان فارسی، میراثی موزهای نیست که فقط باید از آن مراقبت کرد؛ بلکه زبانی است که باید با آن بازی کرد، اندیشید، خندید و زندگی ساخت. اگر یلدا شب بلند گفتن و شنیدن است، «دو نقطه» نشان داد که هنوز میشود این شب را با واژهها روشن کرد؛ نه با فریاد، بلکه با دقت، خلاقیت و عشق.
ارسال دیدگاه