در گفتوگو با پانا:
مرز میان واقعیت و خیال عمداً در«شاهد خواب» محو میشود
تهران (پانا) - کارگردان فیلم کوتاه «شاهد خواب» میگوید این فیلم، قصه انسانهایی است که در خواب، حقیقت را فراموش میکنند و در چرخهای از فراموشی و خودفریبی گرفتار میشوند.

شایان نقیبی، نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه شاهد خواب، از نسل تازهی فیلمسازانی است که با نگاهی فرمی و ذهنی به سینمای کوتاه نزدیک میشوند. او در گفتوگو با خبرنگار پانا از ایدهی شکلگیری این فیلم، دغدغههایش درباره زنان و هویت، و تأثیر فیلمسازانی چون برگمان و کروساوا بر جهان سینماییاش سخن گفت که میتوانید در مطلب ذیل بخوانید.
ایدهی ساخت فیلم کوتاه «شاهد خواب» از کجا شکل گرفت؟
همیشه به فرمگرایی در سینما علاقهمند بودهام و از آنجا که پیشزمینهای در انیمیشن دارم، به زبان تصویر و قاببندیهای محدود گرایش خاصی دارم. مدتی به دنبال قصهای بودم که در یک لوکیشن روایت شود، چون چنین فیلمهایی نیازمند کارگردانی دقیقتر و چالشبرانگیزتری هستند. در عین حال، شیفتهی هنر مینیمالیستیام و همین نگاه را پیشتر در فیلم آخرین برف هم دنبال کرده بودم؛ اثری که در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور داشت و چند جایزه بینالمللی کسب کرد.
در شاهد خواب نیز با وجود ساختار مینیمال، قصهای پیچیده دارم؛ داستان جرمی که ما هرگز شاهد وقوع آن نیستیم، اما شخصیتهای فیلم هستند. در لایههای زیرین فیلم دغدغههایی دربارهی زنان، هویت و روابط انسانی وجود دارد؛ روابطی که گاه از مرزهای عقل و احساس فراتر میروند. از ترکیب نماهای بسته و نزدیک برای ایجاد حس صمیمیت و اضطراب استفاده کردم؛ رویکردی که از برگمان و کروساوا الهام گرفتهام و حتی از نگاه بصری جان لندیس در موزیکویدیوی Black or White مایکل جکسون نیز تأثیر پذیرفتهام.
عنوان فیلم «شاهد خواب» چه معنا و فلسفهای دارد؟
در فیلم، شخصیتی که مرتکب قتل شده، خودش و دیگران را با داروی بیهوشی به خواب میبرد. بنابراین «شاهد خواب» هم به او اشاره دارد و هم به وضعیت ذهنی تمام شخصیتها؛ کسانی که در خواب، شاهد حقیقتی پنهاناند.
فیلم از تجربه یا الهامی شخصی سرچشمه گرفته است؟
تا حدی بله. همیشه ذهن و دنیای درونی زنان برایم جذاب بوده؛ جهانی پیچیده از احساس، منطق و شهود. در عین حال، به عنوان فیلمسازی تنها و خیالپرداز، بارها با این پرسش درگیر بودهام که اگر اشتباهی بزرگ مرتکب شوم، تا چه اندازه میتوانم آن را از خود و دیگران پنهان کنم؟ همین پرسش، بذر اولیهی این فیلم بود.
فیلم چه پیامی را به مخاطب منتقل میکند؟
اگر پیامی وجود داشته باشد، شاید این باشد که فشار و سرکوب میتواند چنان سنگین شود که انسانیت از درون تهی گردد. در چنین لحظهای، فرد حتی اگر خطایی مرتکب شود، احساس پشیمانی ندارد. با این حال، هدف من ارائهی پیام مستقیم نیست؛ شاهد خواب قرار است ذهن مخاطب را درگیر کند و او را میان مرز خواب و واقعیت معلق نگه دارد.
در خلاصه داستان آمده: «شاهدان یک قتل، هرکدام روایتی دارند، اما هیچکدام به حقیقت نمیرسند چون در خواب بودند.» این جمله استعاره است یا واقعیت؟
در واقع هر دو. در سطح داستانی، ما با واقعیتی روبهرو هستیم؛ اما در لایهی درونی، «خواب» نمادی از فراموشی، خودفریبی و ناتوانی انسان در مواجهه با حقیقت است.
روایت چندشاهدی معمولاً در سینمای کوتاه چالشبرانگیز است. چگونه ساختار فیلم را طراحی کردید تا مخاطب سردرگم نشود؟
تا حدی از ابهام استقبال کردم، چون بخشی از هویت فیلم است. با طراحی دقیق زوایای دوربین و تمایز بصری میان خاطره و واقعیت تلاش کردم مسیر درک مخاطب کنترل شود. در پایان، تمام خطوط به نقطهای واحد میرسند؛ جایی که چهرهی بازجو و قاتل همزمان در قاب ظاهر میشوند.
«خواب» در فیلم شما چه معناهایی دارد؟
خواب در شاهد خواب هم استعاره است و هم واقعیت. میتواند رؤیا، گریز از حقیقت یا نوعی خودفریبی جمعی باشد. قهرمان فیلم با عشقی بیمارگونه، خود را به خواب میزند و دیگران را نیز با خود به دل این خواب میکشاند تا حقیقت را پنهان کند.
ساختار چندروایتی فیلم، شباهتی به «راشومون» دارد. آیا از کروساوا تأثیر گرفتهاید؟
بدون تردید کروساوا یکی از فیلمسازان الهامبخش من است. من شیفتهی فیلم ریش قرمز او هستم. راشومون از نظر ساختار روایی برایم بسیار جذاب بوده، اما در شاهد خواب مسیر متفاوتی را دنبال کردهام. در فیلم من، روایتها از زاویهی دید متفاوت نیستند، بلکه از ناآگاهی و آشفتگی ذهنی شخصیتها شکل میگیرند؛ گویی داروی بیهوشی مرز میان حافظه و خیال را از میان برده است.
ارسال دیدگاه