محمدرضا دلیر*

سریال شغال؛ تقابل میان گذشته ای خونین و رازهای پنهانی!

تهران (پانا) - سریال «شغال» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و نویسندگی حسین تراب‌نژاد، جدیدترین محصول فیلیمو در ژانر جنایی-روانشناختی است که با فضایی تیره و پرتنش، به داستان تقابل دو خانواده درگیر با گذشته‌ای خونین و رازهای مدفون می‌پردازد.

کد مطلب: ۱۶۱۸۴۳۵
لینک کوتاه کپی شد
سریال شغال؛ تقابل میان گذشته ای خونین و رازهای پنهانی!

 این سریال با بازی چهره‌هایی چون مهدی سلطانی، شبنم مقدمی و پانته‌آ پناهی‌ها، تلاش دارد با روایتی از تجاوز، مخاطب را وارد جهانی تاریک از خشونت، خیانت و انتقام کند. «شغال» در ادامه مسیر سریال‌های قبلی توفیقی، بر ایجاد تعلیق و نمایش وجوه تاریک روان انسان تمرکز دارد. اثر با توجه به نمایش خشونت‌های جنسی و ناهنجاری برای زیر ۱۷ سال توصیه نمی‌شود.

داستان سریال «شغال» با بازگشت کامیار کاویان، با بازی امیرحسین فتحی، به ایران آغاز می‌شود. کامیار که قرار است مدیریت شرکت پدرش، فرهاد کاویان (با بازی مهدی سلطانی)، و نامادری‌اش سیمین (با بازی شبنم مقدمی) را به دست بگیرد، ناخواسته وارد یک قمار بسیار خطرناک می‌شود. این قمار سرنوشت زندگی خانواده را تغییر می‌دهد و رابطه کامیار با دخترش آوا که در آستانه ازدواج است، وارد بحران می‌کند. قسمت اول سریال با شروعی پرهیجان، سوالات زیادی در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند و مقدمات قصه‌ای پرتنش و پر از رمز و راز را رقم می‌زند.

در حالی که قسمت اول سریال «شغال» با ریتمی تند و روایت بی‌واسطه‌اش توانست توجه مخاطب را جلب کند، اما یکی از اصلی‌ترین مشکلات آن، در همان ابتدا خود را نشان می‌دهد: شخصیت‌پردازی سطحی و کلیشه‌ای. اگر بخواهیم به‌صورت دقیق‌تر وارد تحلیل سریال شغال شویم، باید گفت که این سطحی‌نگری در معرفی شخصیت‌ها، ممکن است در بلندمدت به پاشنه آشیل آن تبدیل شود.

در بررسی سریال شغال از نگاه روایت، می‌بینیم که سازندگان به جای خلق شخصیت‌هایی با لایه‌های درونی و عمق روان‌شناختی، بیشتر به سراغ الگوهای آماده و تکرارشده رفته‌اند؛ همان تیپ‌هایی که مخاطب بارها در آثار مشابه دیده و دیگر کمتر تحت تأثیرشان قرار می‌گیرد. در سکانس‌های پُرتنش و تعلیق‌دار قسمت اول، این موضوع بیشتر به چشم می‌آید؛ جایی که ویژگی‌های کلیدی شخصیت‌ها، خیلی سرراست، سطحی و حتی کمی شعاری بیان می‌شوند، آن هم به ساده‌ترین شکل ممکن!

«شغال» تلاش می‌کند دنیایی متلاطم از قدرت و فساد را در لایه‌های مختلفی از جامعه نشان دهد، اما بیشتر شبیه اثری است که نماهای ژست دار و دیالوگ‌های سنگین را به هم چسبانده است!

این سریال به وضوح ضعف بنیادی خود را نشان می‌دهد.  فیلمنامه‌ای بدون ستون فقرات که خط کنش‌های داستان را به سمت تکرار می‌برد. در این سریال اطلاعات از دل اتفاقات به وجود نمی‌آیند، بلکه شبیه به بیانیه‌ای از پیش آماده شده از زبان کاراکترها شنیده می‌شود. متن نه به بازیگر انگیزه می‌دهد و نه جهان درونی قصه را به وضوح نشان می‌دهد. «شغال» را می‌توان نمونه بسیار مفید برای دانشجویان کارگردانی و سینما دانست تا بدانند چگونه نسازند. این اثر در مسائل فنی ضعف‌های جدی دارد، موسیقی به جای القای ترس و درد به مخاطب، شبیه آهنگ‌های سریال‌های دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی است که برای رساندن احساس ترس به بیننده از صداهای حیواناتی مانند کلاغ یا جیغ استفاده می‌کند. در عین حال کیفیت صدابرداری در سکانس‌ها یکسان نیست و جنس صدای یک کاراکتر در صحنه‌های مختلف با یکدیگر متفاوت است.

از منظر ژانری باید گفت سریال «شغال» یک گونه ترکیبی از قصه‌ای معمایی است که با درامی عاشقانه گره خورده و در بستر یک رمزگشایی خانوادگی روایت می‌شود. هر کدام از این مولفه‌ها واجد ظرفیت دراماتیک است که گاهی در ترکیب با هم، موقعیت‌های پرتنشی ایجاد کرده و گاهی در برساختن یک معنایی مرتبط با حس و حال لحظه، به خوبی عمل نمی‌کند. داستان با یک شوک آغاز می‌شود. با یک تجاوز که به مناسبات خانوادگی گره خورده و موقعیت پیچیده‌ای خلق می‌کند. موقعیتی که مسئله آبرو را در یک چالش چند وجهی مستقر کرده و به مواجهه‌ای چندگانه گره می‌زند. بازنمایی این مواجهه که در یک کلاف سختی گره خورده، امکانی فراهم می‌کند تا مخاطب در یک درگیری ذهنی با نقطه عطف بحران با تعقیب قصه همراه شود.

فارغ از سویه‌های دراماتیک این موقعیت، مسئله آبرومندی با توجه به تعریف پیچیده‌ای که در فرهنگ ایرانی دارد، از منظر جامعه شناختی هم قابل تامل و تاویل است. اینکه چگونه یک ارزش فرهنگی می‌تواند بر روابط و مناسبات عاطفی و انسانی تاثیر گذاشته و به آن شکل داده یا مسیر زندگی انسانی را تغییر دهد. گرچه با یک قصه جنایی مواجه هستیم اما به همین دلایل فرهنگی، یک سریال جنایی ایرانی که با جرم تجاوز و مسئله‌مند کردن آبرو گره خورده، آن را متمایز از ساختار متعارف این ژانر می‌کند. به گمانم باید تحلیل اثر را درون این ویژگی، معنا و فهم‌پذیر کرد.

دیالوگ‌هایی که بین مهدی سلطانی و نسرین بابایی رد و بدل می‌شود یا میان دختر و مادر آسیب دیده یا پدر و پسری که در موقعیت مجرم قرار دارند، یک موقعیت کلامی ایجاد کرده که به فهم‌پذیر کردن جامعه شناسانه مسئله آبرو کمک می‌کند.

شغال قصه ملتهبی دارد که از همان ابتدای داستان و در نقطه عزیمت درام در اوج آغاز می‌شود. با بازگشت کامیار کاویان به ایران آغاز می‌شود. اما قصه فقط مسئله تجاوز و پیامدهای آن نیست. کامیار کاویان قرار است اداره شرکت پدرش فرهاد و نامادری‌اش سیمین را بر عهده بگیرد. او ناخواسته وارد یک قمار می‌شود که نتیجه آن از دست دادن زمین موروثی و خانوادگی خانواده کاویان است. برنده مسابقه به کامیار پیشنهاد می‌دهد به جای واگذاری زمین کار دیگری انجام دهد کاری که سرنوشت همه شخصیت‌های سریال را دگرگون می‌کند. با این حال کاش بهرنگ توفیقی از برخی کلیشه‌های رایج در بازنمایی قصه می‌گذشت و از فضاسازی قابلی که ایجاد کرده در فرم‌های خلاقه‌تری استفاده می‌کرد. مثلا می‌توانست در کنار پردازش دراماتیک و بیرونی قصه که در فراز و نشیب‌های تعلیق آفرینی و گره گشایی حرکت می‌کند، سویه‌های روانشناختی شخصیت‌ها را در لایه‌های درونی و عمیق‌تری واکاوی می‌کرد و به تصویر می‌کشید. ریشه‌یابی خشونت و کنش‌های پرخاشگرانه که در برخی شخصیت‌های قصه وجود دارد یا انفعال و استیصالی که در برخی شخصیت‌های دیگر قصه می‌بینیم راه می‌داد به واکاوی‌های روانکاوانه تا پشت هیجانات دراماتیک، ریشه‌های این عصبیت، تحلیلی تصویری می‌شد.

شغال فارغ از ضعف و قوت‌های فرمی و زبانی‌اش، روایت از زخم زمانه است. زمانه‌ای که روابط آدم‌ها در ذیل یک بحران اجتماعی- روانی دچار آسیب‌های جدی شده و ملتهب است. دختری که به او تجاوز شده فقط قربانی این ماجرا نیست، همه آدم‌های قصه در بستر یک ترومای جمعی، در سطوح مختلفی از قربانی شدن قرار دارند. کارگردان تلاش کرده ابعاد و سویه‌های مختلف این ماجرا را ببنید و با گریز‌های متناوب به کاراکترها و گذشته آن‌ها، این تروماها را در یک تراز دراماتیک بازنمایی کند. این تمهید و نگاه، به مخاطب فرصت و امکان می‌دهد تا از پیش داوری‌های لحظه‌ای و احساسی فراتر رفته و به درک همدلانه‌تری با شخصیت‌های قصه برسد، حتی با کاراکترهای منفی قصه. با این حال شاهد ضعف‌هایی در بازنمایی طبقاتی آدم‌ها در قصه هستیم که بر مولفه‌های قالبی استوار است و می‌توانست در یک خوانش عمیق‌تر جامعه شناختی به روایتی رئالیستی‌تر استوار باشد و به قصه غنی بیشتری ببخشد. در نهایت باید گفت چند لایگی و رازآلود بودن شغال، امتیاز خوبی برای آن است که می‌تواند مخاطب را در یک تعامل کنجکاوانه با خود همراه کند تا با کشف رازهای پنهان در روابط آدم‌ها، از تعقیب قصه لذت ببرد.

( منتقد سینما )

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار