در گفتوگو با پانا عنوان شد
«بچه مردم» چگونه متولد شد
«بچه مردم» را برای بچههایی ساختم که هیچکس قصهشان را نشنید/ سینمای ایران نیاز دارد رنگارنگتر و جسورتر باشد
تهران (پانا) - کارگردان فیلم سینمایی «بچه مردم» معتقد است این اثر حاصل همدلی، تحقیق و نگاهی انسانی به سرنوشت کودکانی است که در تاریخ معاصر کمتر به آنها پرداخته شده است.

فیلم «بچه مردم» از آثار تحسینشده جشنواره فیلم فجر سال گذشته بود؛ فیلمی که با وجود فقدان چهرههای شناختهشده، توانست توجه طیف گستردهای از مخاطبان از نوجوان تا بزرگسال را جلب کند و سه سیمرغ از جمله بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را به دست آورد. به بهانه حضور این فیلم در سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، با محمود کریمی کارگردان اثر درباره ایده ساخت، روند تولید و بازخوردهای مخاطبان به گفتوگو نشستیم.
ایده ساخت «بچه مردم» از کجا شکل گرفت؟
ایده اصلی فیلم از دغدغهای واقعی آغاز شد. تهیهکننده فیلم، آقای اصلانی، سالها در حوزه سرپرستی و نگهداری کودکان معلول و یتیم فعالیت دارند و مرکزی به نام «بهشت امام رضا» را اداره میکنند. ایشان سالها پیش به من و همسرم، که نویسنده فیلمنامه است، پیشنهاد دادند درباره زندگی این بچهها فیلمی ساخته شود. ما هم مدتی تحقیق کردیم، مستندها و اسناد کمی که وجود داشت را دیدیم، با افرادی که این بچهها را میشناختند صحبت کردیم و در نهایت طرح اولیه را نوشتیم. آقای اصلانی و آقای احمدی هم طرح را پسندیدند و روند نگارش فیلمنامه و ساخت آغاز شد.
فیلم شما توانست مخاطبان در ردههای سنی مختلف را جذب کند. دلیل این اتفاق را چه میدانید؟
خدا را شکر اگر چنین اتفاقی افتاده. در ابتدا نگران بودیم چون معمولاً فیلمهایی با موضوعات خاص، بهویژه وقتی سفارشی تلقی میشوند، در جذب مخاطب دچار مشکل میشوند. اما من همیشه تلاش کردهام در روایتهایم نگاهی شوخطبع و گرم داشته باشم. این سبک بیان قصه برایم طبیعیتر است. فکر میکنم همین باعث شد فیلم برای تماشاگران مختلف دلنشین شود.
درواقع فیلم درباره نوجوانان است، اما مخاطب اصلیاش بزرگسالاناند. اینکه نوجوانان هم با فیلم ارتباط برقرار کردند برای خود من هم غافلگیرکننده و خوشحالکننده بود. این یعنی قصه و فرم اجرا توانسته به دنیای انسانی مشترکی برسد.
واکنشها در جشنواره فیلم فجر و جوایزی که گرفتید چطور بود؟
فیلم در بخشهای متعددی نامزد شد و در نهایت سه سیمرغ گرفت: بهترین کارگردانی برای من، بهترین فیلمنامه برای من و همسرم و بهترین تدوین. فیلمبردار ما هم دیپلم افتخار گرفت. واقعاً خوشحالکننده بود، چون برای فیلم اولم چنین موفقیتی توقع نداشتم. حس میکردم تلاش چندسالهمان دیده شد.
حضور در جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان چه اهمیتی برای شما دارد؟
جشنواره فیلم کودک همیشه یکی از جشنوارههای مهم سینمای ایران بوده؛ جشنوارهای دوستداشتنی، با حالوهوایی صمیمی و پر از انرژی. از دوران جوانی هم به عنوان خبرنگار و هم مخاطب در اصفهان این جشنواره را دنبال میکردم. حالا که با فیلم خودم در آن حضور دارم حس خاصی دارم؛ چون فضا پر از بچهها و نوجوانهایی است که با لباس مدرسه و ذوقزدگی فیلم میبینند. همین شور و سادگی جشنواره برای من جذاب است .
درباره انتخاب مهبد جهاننوش برای نقش اصلی فیلم بگویید.
انتخاب بازیگر نوجوان یکی از دشوارترین بخشهای کار بود. با کمک آقای علی صلاحی، مدیر انتخاب بازیگر، بیش از دو ماه و نیم تست گرفتیم. نزدیک به سه هزار نوجوان را دیدیم تا در نهایت مهبد جهاننوش را پیدا کردیم. او واقعاً کشف فیلم بود. بعد از انتخابش، دورههای فشرده تمرین با آقای صلاحی گذراند تا بتواند نقش را با لحن و فضای دهههای گذشته هماهنگ کند. نتیجه تلاش او واقعاً فراتر از انتظار بود.
اگر بخواهید یک پیام اصلی از فیلم در ذهن مخاطب بماند، آن چیست؟
مهمترین هدف ما این بود که مردم بدانند این بچهها واقعاً وجود داشتند و بخشی از تاریخ ناگفته ما هستند. این فیلم تلاشی است برای بازگرداندن هویت گمشده آنها. در لایهای عمیقتر هم فیلم درباره جستوجوی هویت و فلسفه وجودی انسان است؛ اینکه هرکس در مسیر زندگی خودش دنبال کشف معناست. این برای من به عنوان فیلمساز مسئله مهمی بود.
شما کارگردان اول بودید اما بازیگران باتجربهای مانند گوهر خیراندیش در فیلم حضور دارند. چطور این همکاری شکل گرفت؟
حقیقتش، نه بودجه زیاد داشتیم نه روابط گسترده. برگ برنده ما فیلمنامه بود. وقتی متن را به بازیگران و عوامل دادیم، واکنشها فوقالعاده بود. همه میگفتند قصه جذاب است، ریتم دارد و سینمایی است. همین کیفیت باعث شد هنرمندان با علاقه به پروژه بپیوندند.
نقش همسرتان در نگارش فیلمنامه چقدر پررنگ بود؟
خیلی زیاد. ما از ابتدا همه مراحل را با هم پیش بردیم. همسرم تجربه نوشتن چند سریال را داشت و من هم در حوزه ادبیات نمایشی کار کرده بودم. اما این فیلمنامه حاصل تمرکز مشترک ما بود. چندین ماه شبانهروز روی آن کار کردیم تا به نتیجه رسیدیم. جایزه بهترین فیلمنامه برای هر دوی ما دلچسب بود چون نتیجه تلاش مشترکمان دیده شد.
و در پایان…
واقعاً لطف خدا و اعتماد تهیهکنندهها بود که این فرصت برای من به عنوان کارگردان اول پیش آمد. معمولاً پروژههای اول اینقدر بزرگ و پیچیده نیستند. من امیدوارم چنین فرصتهایی برای فیلمسازان جوان بیشتری فراهم شود تا سینمای ایران رنگارنگتر شود. اگر همیشه در مسیرهای امن حرکت کنیم، بسیاری از قصههای تازه هیچوقت گفته نمیشوند.
ارسال دیدگاه