حکایت نخستین موکب چذابه که الهام‌بخشی بزرگ شد

حمیدیه (پانا) - خادم موکب امام رضا(ع) از نخستین موکب چذابه که الهام‌بخش برپایی سایر مواکب شد، روایت می‌کند.

کد مطلب: ۱۵۹۳۴۹۳
لینک کوتاه کپی شد
حکایت نخستین موکب چذابه که الهام‌بخشی بزرگ شد

این روزها سراسر خوزستان، حال و هوای دیگری دارد رنگ عزا و ماتم همه جا را فراگرفته است، عزایی که نه با رخوت  بلکه با شور همراه است. شهرهای منتهی به مرزهای اربعینی اما حکایتی دیگر دارند هرچه به نقاط صفر مرزی نزدیک‌تر می‌شویم گویی دل‌ها  کربلایی‌تر هستند.

در دل وجب به وجب  هر موکب داستانی از دلداگی یک عاشق وجود دارد. عاشقی که تصمیم گرفت در این روزها به جای دیدار معشوق، به زائرانش خدمت کند و به راستی چه عشق آسمانیست عشق به حسین(ع).

در این میان، یک موکب در روستایی در دل خوزستان  ؛ جایی میان نخل‌های سر به فلک کشیده  حالا به مامن و پناهگاهی برای اهالی تبدیل شده است. موکبی که سال‌هاست در مسیر عاشقی، خادمی زائران امام حسین علیه‌السلام را به‌عهده گرفته است.

 حمید عبودی از خادمان این موکب می گوید: «با کمک مردم، سال ۱۳۹۱ اولین قدم راساده، بی‌ادعا، با دلی پر از عشق، دست‌خالی ولی امیدوار برداشتیم.  همت کردیم، آب آوردیم، غذا پختیم. گرما امان نمی‌داد، برق نبود، حمایت نبود اما دل بود، عشق بود، امام حسین(ع) بود.»

وی ادامه داد: « روزی یکی از اهالی روستا  قصد سفر به کربلای معلی را از سمت شلمچه داشت.  زمانی که این فرد موکب‌های شلمچه را می‌بیند می گوید چرا ما باید فقط تماشا کنیم ما هم می‌توانیم این موکب‌ها را در مرز دیگر راه اندازی کنیم و اینطور شد که باهمت برادر خوبم کریم عبودی از اهالی روستای گمبوعه بزرگ جرقه ای آغاز شد  و نخستین موکب چذابه راه‌اندازی گردید.»

این خادم امام حسین(ع) بیان کرد: «شعبه نخست موکب به نام موکب امام رضا(ع) در مرز چذابه و شعبه دوم در روستای گمبوعه بزرگ در مسیر تردد زائران برپا شد.»

او ادامه داد: « در ابتدای کار سی نفر بودیم، سال بعد به پنجاه نفر و سال دیگر به هشتاد نفر رسیدیم اما حالا جمعیت بی شماری از زنان و مردان، دختران و پسران در این موکب خدمت رسانی می‌کنند. کودکان در کنار جاده خرما و آب به زائران می‌دهند.»

عبودی گفت: «زمانیکه کاروان پیاده‌روی از این روستا می‌گذرد در این گرمای طاقت‌فرسای هوا به زائران با لبخند آب و غذا تعارف می‌کنیم. به عشق حسین(ع). سال‌های اول با مشکلات بسیاری مانند کمبود آب و برق مواجه بودیم حتی یخ را با وانت از روستا می‌آوردیم»

وی ادامه داد: «هرچه بود مردم خودشان پای کار بودند. یکی آب آورد، یکی دیگر غذا، یکی سایه‌بان ساخت. نه از دولت پولی بود، نه حمایتی اما یک چیزی همه را جبران می کرد، عشق به حسین(ع).»

خبرنگار : فاطمه عبودی عبیسی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار