اولین برف زمستان؛ نجات زمینِ خشکیده
مشهد(پانا)-از هفتهها انتظار و خاکِ ترکخورده، اولین دانههای برف سنگین فرود آمدند. این بارش، صرفاً آغاز فصل سرما نیست؛ این نخستین پاسخ آسمان به نیاز مبرم زمین است؛ یک تسکین فوری که زبریها را میپوشاند و نویدِ ذخیرهی حیاتی را برای بهار به همراه میآورد.
برفِ رحمت بر قامتِ زمینِ تشنه پس از روزهایی که زمین، چونان جانِ سالخوردهای، در عطشِ سختیها خمیده بود و هر ترکِ خشکش، حکایت از قصهی پرفراز و نشیبِ کمآبی میکرد؛ پس از آنکه آسمانِ بیتفاوت، تنها نظارهگرِ زمینِ خاکی بود، ناگهان، در آستانهی ورود به ژرفای زمستان، معجزهای کوچک آغاز شد.
سردیِ هوا، نه چون نیشتری گزنده، که همچون نفَسی عمیق و مطهّر بود و آنگاه، نخستین دانههای بلورین، همچون پیامآورانِ پنهان، از غیبی نامعلوم فرود آمدند. این اولین بارش برف نبود، که اِحیاءِ نخستین بود؛ رستاخیزی آرام و سفید.
هر بلور، با دقتِ یک هنرمند، بر روی شاخههای عریان نشست و زبریِ خزان و خشکیِ تابستان را پوشاند. زمینِ ملول، با آغوش باز، این سخاوتِ آسمانی را پذیرا شد. آب، که گرانبهاترین متاع بود، اینک رایگان و فراوان، در هیئتِ پاکترین نمادِ طبیعت جاری شده بود.
این برف، نه فقط آب بود، بلکه تطهیر بود؛ غبارِ غصهها و تلخیِ انتظار را شست و منظرهای بدیع آفرید. در این سکوتِ پوشیده از سفیدی، تنها صدای ضربان امید در سینهها شنیده میشد؛ امیدی که میدانست پس از هر سختیِ عمیق، رحمتِ فراوانی در راه است. زمستان آغاز شده بود، اما نه با قهر، بلکه با وعدهی سرسبزیِ پنهان در دلِ همین سرمایِ پربرکت.
ارسال دیدگاه