نویسنده ادبیات کودک تأکید کرد؛
ادبیات کودک، نخستین بستر پرورش هویت ایرانی است
مشهد(پانا)-نویسنده ادبیات کودک ضمن یادآوری بر جایگاه بیبدیل این حوزه در تربیت فرهنگی نسل آینده، ادبیات کودک و نوجوان را بستر پرورش هویت فرهنگی ایرانی دانست.

نغمه وطندوست، در گفتوگویی با خبرنگار پانا با تأکید بر جایگاه بیبدیل این حوزه در تربیت فرهنگی نسل آینده، گفت: «شخصیت و جهانبینی کودک در سالهای آغازین زندگی، پایهگذاری میشود و هر آنچه در این دوران وارد ذهن کودک میشود، مانند دانهای است که بعدها به درختی تنومند در اندیشه و رفتار او تبدیل خواهد شد.»
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان اشاره به دیدگاه روانشناسان مبنی بر شکلگیری بخش اعظم شخصیت انسان تا سن ۷ سالگی، افزود: «خانواده و فرهنگ عمومی جامعه، از مهمترین عوامل شکلدهنده شخصیت کودک هستند. در این میان، ادبیات کودک نقش بیواسطه و عمیقی در جهتدهی به هویت فردی و جمعی ایفا میکند.»
افسانهها؛ پلی به ناخودآگاه جمعی و هویت فرهنگی
وطندوست با تأکید بر اهمیت قصهها و افسانههای بومی در این فرآیند گفت: «افسانهها، برخلاف تصور رایج، صرفاً داستانهایی برای خواباندن کودک نیستند. آنها حامل نشانههایی از روان جمعی، باورهای اسطورهای و فرهنگ نیاکان ما هستند. شخصیتهایی چون دیو دوسر، غول وارونهکار، پالان خر یا فاطیلو در تنور، فقط خیالپردازیهای کودکانه نیستند، بلکه بازتابی از زبان، تاریخ، ترسها، آرمانها و قهرمانسازیهای فرهنگی ما هستند.»
به گفته او، این افسانهها اگر درست و هنرمندانه بازگو شوند، میتوانند بستر مهمی برای تقویت پیوند کودک با ریشههای ایرانی و اسلامیاش باشند.
بحران هویت در سایه غفلت از ادبیات بومی
این نویسنده با انتقاد از فضای حاکم بر بازار کتاب کودک و نوجوان، اظهار داشت: «در حال حاضر، ذهن بسیاری از کودکان ما با شخصیتهایی چون السا، بنتن، فروزن و دیگر قهرمانان غربی اشباع شده است. این در حالی است که فرهنگ ما از شخصیتهایی چون آرش، رستم، سهراب و پوریای ولی سرشار است، اما بهدلیل ضعف در بازآفرینی خلاقانه، نتوانستهایم آنها را به زبانی تازه و جذاب برای کودکان امروز بازتعریف کنیم.»
او افزود: «چه اشکالی دارد اگر رستم به جای اسب، سوار سفینه فضایی شود یا آرش در زمان سفر کند؟ اگر غرب توانسته است اسطورههای خود را در قالب فیلم و بازی و انیمیشن به نسل جدید معرفی کند، چرا ما نتوانستهایم چنین کاری برای فرهنگ کهن خود انجام دهیم؟»
قصهگویی سنتی، فرصتی که نادیده گرفته شده است
وطندوست با اشاره به تجربهای از یکی از مسابقات ملی، گفت: «در مسابقهای با عنوان "مادران قصهگو" بیش از ۲۵۰۰ نفر شرکت کردند، اما تعداد قصههای متفاوت تنها ۴۰ مورد بود. این یعنی خانوادهها با گنجینه افسانههای ایرانی آشنا نیستند. اگر مادران ما با فرهنگ و اسطورههای سرزمین خود آشنا باشند، میتوانند قصههایی بسیار غنیتر و اثرگذارتر برای کودکان روایت کنند.»
نویسندگان کودک، در حاشیه توجه جامعه
او با تأسف از بیتوجهی به نویسندگان حوزه کودک گفت: «هنوز هم نگاه جامعه به نویسنده کودک، نگاهی سطحی و حاشیهای است؛ گویی این حوزه جدی و علمی نیست. حتی برخی نویسندگان از اینکه به آنها لقب نویسنده کودک داده شود، احساس رضایت ندارند. در حالیکه پرورش شخصیت کودک، بهمراتب حساستر و پیچیدهتر از نوشتن برای بزرگسالان است.»
وی همچنین به کیفیت پایین بسیاری از کتابهای کودک در بازار اشاره کرد و گفت: «بخشی از بازار کتاب کودک، مملو از آثار زرد و بیمحتواست که نه پشتوانه روانشناختی دارند و نه شناختی از اسطوره و جامعهشناسی کودک. این نتیجه نبود آموزش حرفهای و کمبود حمایت از نویسندگان متخصص در این حوزه است.»
نیاز به بازنگری بنیادین در سیاستگذاری فرهنگی
وطندوست در پایان تأکید کرد: «اگر میخواهیم هویت ملی و فرهنگی نسل آینده را از خطر تزلزل نجات دهیم، باید ادبیات کودک را جدی بگیریم؛ نه فقط بهعنوان سرگرمی، بلکه بهعنوان یک ابزار راهبردی فرهنگی. این مهم تنها با آموزش، حمایت حرفهای از نویسندگان و بازنگری در سیاستگذاریهای فرهنگی محقق خواهد شد. بازسازی چهره اسطورههای ایرانی و ورود هوشمندانه آنها به دنیای ذهنی کودکان، ضرورتی اجتنابناپذیر برای حفظ ریشههای فرهنگی ماست.»
ارسال دیدگاه