در گفتوگو با پانا مطرح شد؛
تاثیر برگزاری کنسرتهای خیابانی بر نظام عمومی جامعه
تهران (پانا) - یک جامعهشناس گفت: امروزه این امکان وجود دارد که چنین فرهنگهایی مانند برگزاری کنسرتهای خیابانی جایگزین محصولات غربی ناقص و نامتناسب شوند؛ از این منظر، کنسرتهایی مانند همایون شجریان اهمیت دوچندان مییابد.

امیر طیبی در گفتوگو با پانا درباره تاثیر کنسرتهای خیابانی بر نظام اجتماعی جامعه اظهار کرد: «اگر کنسرت آقای همایون شجریان برگزار میشد، به نخستین کنسرت رایگان در فضای عمومی تبدیل میشد. همین دو ویژگی رایگان بودن و برگزاری در فضای عمومی اهمیت ویژهای دارند؛ زیرا با توجه به سبک موسیقی این کنسرت، جامعه هدف آن گستردهتر میشد و علاوه بر مخاطبان سنتی موسیقی، طبقات بیشتری را نیز در بر میگرفت.»
وی افزود: «بهطور معمول، مخاطب اصلی هنر و فرهنگ در ایران، قشر متوسط و بالاتر جامعه است. همانگونه که در تحلیلهای فرهنگی گفته میشود، تولید فرهنگ از سوی قشر بالای جامعه که میتوان آن را بهطور اغماضی نخبگان فرهنگی نامید صورت میگیرد و بازتولید و مصرف آن عمدتا بر دوش قشر متوسط است. طبقه فرودست نیز تنها مصرفکننده میراثی است که از قشر متوسط به او منتقل میشود. در واقع قشر متوسط با تقلید از فرهنگ تولیدشده طبقه بالا و بازتولید آن، به تداوم این چرخه کمک میکند.»
طیبی ادامه داد: «اینکه چرا قشر بالای جامعه را میتوان نخبه فرهنگی نامید، ریشه در سازوکار سرمایهداری دارد. در این سازوکار، تمرکز سرمایههای اقتصادی و سیاسی در دست اقلیتی محدود، آنها را وامیدارد تا برای بازتولید ثروت خود، ساحتهای اجتماعی دیگر از جمله فرهنگ را نیز تصاحب کنند. بنابراین افرادی را جذب میکنند و با برچسب نخبه فرهنگی به جامعه معرفی میکنند تا جهتگیری فرهنگی جامعه را در راستای منافع خویش هدایت کنند. به همین دلیل، بسیاری از تولیدات فرهنگی در ایران همراه با رانتهای دولتی و سرمایههای غیرشفاف شکل میگیرند؛ تولیداتی که ارزشگذاریشان نه بر پایه کیفیت هنری بلکه بر اساس میزان بازگشت سرمایه برای صاحبان قدرت است. این چرخه همان چیزی است که میتوان آن را تولید «کالاهای فرهنگی مبتذل» نامید.»
این جامعه شناس افزود: «با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و تغییر ایدئولوژی حاکم، نگاه فرهنگی نهاد قدرت نیز دگرگون شد. آنچه پیشتر تحت تأثیر مدرنیته و فرهنگ غربی از موسیقی پاپ و راک گرفته تا تقلید از گروههایی همچون بیتلز ترویج میشد، پس از انقلاب جای خود را به ارزشهای مذهبی داد. موسیقی برای سالها ممنوع شد. جایگزین آن موسیقی انقلابی بود که با شرایط تاریخی خاص آن دوران درگیریهای داخلی و سپس جنگ همخوانی داشت.»
وی ادامه داد: «با این حال، محصولات فرهنگی ریشهدار در تاریخ ملی بهویژه موسیقی سنتی ایرانی سرنوشتی متفاوت داشتند. این فرهنگ، با وجود ممنوعیتها و بیمهریها، به دلیل ریشه عمیق تاریخی و اجتماعیاش، در لایههای غیررسمی جامعه زنده ماند. امروز این امکان وجود دارد که چنین فرهنگهایی جایگزین محصولات غربی ناقص و نامتناسب شوند. از این منظر، کنسرت همایون شجریان اهمیت دوچندان مییابد یک آشتی دوباره مردم با موسیقی سنتی و احیای ریشههای فرهنگی ملی. و مورد دو شکستن چرخه معیوب تولید فرهنگی از بالا به پایین؛ یعنی بهجای آنکه فرهنگ صرفاً از طریق سرمایهداران و دولت به طبقهی متوسط و سپس طبقات پایین تزریق شود، اینبار سلیقهی فرهنگی از دل جامعه و بهصورت افقی شکل گیرد. رایگان بودن کنسرت نیز به معنای گسترش دسترسی برابر به محصول فرهنگی است؛ شکستن انحصار طبقهی متوسط و تبدیل آن به تجربهای همگانی.»
وی درباره نگاه دولت به برگزاری این کنسرتها گفت: «باید دید آیا این تلاش برای جذب قشر فرودست به پایگاه اجتماعی خود است، یا نشانهای از تغییر سیاست فرهنگی دولت از تمرکز بر محصولات غربی به سوی حمایت از محصولات ریشهدار ایرانی دارد که پاسخ به این پرسش میتواند نشان دهد که این کنسرت صرفاً یک رویداد هنری است یا نقطه عطفی در بازتعریف سیاست فرهنگی در ایران.»
ارسال دیدگاه