گفت‌وگوی اختصاصی پانا با «صانع شادنام» نویسنده کتاب:

نسل‌ها هر کدام جنگی دارند؛ جنگ ما روایت حقیقت است

تبریز (پانا) - صانع شادنام، نویسنده نوجوان و دانش‌آموز تبریزی که به‌تازگی دهمین کتاب خود با عنوان «ما ماندیم... ایران ماند» را منتشر کرده است، تأکید می‌کند که هر نسلی جنگ خود را دارد و معتقد است که امروز میدان نبرد نسل جدید، عرصه روایت و حقیقت‌گویی است؛ همان رسالتی که توانسته ایران را در طول تاریخ زنده و پایدار نگه دارد.

کد مطلب: ۱۶۰۵۷۸۸
لینک کوتاه کپی شد
نسل‌ها هر کدام جنگی دارند؛ جنگ ما روایت حقیقت است

صانع شادنام، نویسنده و دانش‌آموزی که پیش‌تر با آثار متعدد خود شناخته شده، این‌بار دهمین کتابش را با عنوان «ما ماندیم... ایران ماند» به قلم آورده است؛ اثری که به مناسبت جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی، برای نخستین‌بار در سطح کشور تألیف شده است. او در این کتاب، تجربه‌ای شخصی و متفاوت از جنگ را روایت می‌کند؛ جنگی که نه تنها خاک، که باور نسل‌های جدید را نیز تحت تأثیر قرار داده است. در گفت‌وگوی اختصاصی با پانا، شادنام از انگیزه‌هایش برای نگارش این کتاب و نقش چنین روایت‌هایی در انتقال حقیقت به نسل امروز سخن می‌گوید.

 جناب شادنام، پیش از هر چیز از شما بابت وقتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزارم. برای آغاز گفتگو، بفرمایید چه شد که تصمیم گرفتید درباره جنگ ۱۲ روزه قلم بزنید؟

من فرزند آذربایجانم؛ دیاری که در تار و پودش مقاومت تنیده شده است. سال‌ها وقتی سخن از دفاع مقدس میان ایران و عراق می‌شد، برای من تنها روایت‌هایی دور و تصاویری محو بود. اما روزی رسید که جنگ دیگر یک قصه نبود؛ به کوچه‌مان آمد. در نوجوانی، شاهد جنگی کوتاه اما سهمگین میان ایران و رژیم صهیونیستی بودم. آن‌جا بود که فهمیدم سهم من از این نبرد، نه گلوله که واژه است. کاغذ سنگر من شد و قلم سلاح من. همین تجربه بود که مرا واداشت صدای خاموش مردمانم را روایت کنم.

بسیاری معتقدند نسل‌های جدید، به‌ویژه دهه هشتادی‌ها و نودی‌ها، فاصله‌ی زیادی با مفهوم جنگ دارند. کتاب شما چه پیامی برای این نسل دارد؟

 درست است. نسل امروز، جنگ را بیشتر در فیلم‌ها و کتاب‌ها می‌بیند. اما وقتی در کوچه و خانه‌ات انفجار رخ می‌دهد، وقتی صدای آژیر خواب کودک را می‌گیرد، آن‌وقت جنگ دیگر یک واژه نیست؛ پوست و استخوان دارد. من در این کتاب تلاش کردم نشان دهم که هر نسلی جنگ خود را دارد. شاید جنگ امروز، جنگ روایت‌هاست؛ جنگ برای حقیقت. اگر نسل جدید درک کند که ایستادگی تنها به معنای حضور در میدان نبرد نیست، بلکه گاه روایت درست و باور عمیق هم نوعی ایستادگی است، رسالت من کامل شده است.

در کتاب‌تان گفته‌اید لحن روایت‌ها گاه آرام، گاه طوفانی، شاعرانه یا کوبنده است. دلیل این تنوع در بیان چیست؟

چون جنگ فقط گلوله و دود نیست. جنگ اشک مادری‌ست که چشم‌به‌راه فرزند است، آرام و لرزان. همان جنگ است که در میدان، فریاد سربازی را می‌آفریند؛ طوفانی و کوبنده. گاهی زخم‌ها فقط با واژه‌های شاعرانه مرهم می‌شوند. و گاهی باید تند نوشت، وقتی از خیانت و درد وطن‌فروشی سخن می‌گوییم. من خواستم تمام ابعاد این تجربه را در زبان کتاب جاری کنم.

 به نظر شما، مهم‌ترین اثر جنگ ۱۲ روزه بر باورهای جامعه ایران چه بود؟

 این جنگ کوتاه اما پرماجرا، یک حقیقت را روشن کرد: ایمان مردم ایران ریشه‌دارتر از هر بمب و موشک است. در میان ترس و تردید، مردم باز هم ماندن را انتخاب کردند. این انتخاب، نسل‌های جدید را متوجه می‌کند که وطن تنها یک خاک نیست؛ یک باور است. شاید کسی امروز اسلحه به دست نگیرد، اما می‌تواند با قلم، هنر، علم یا حتی روایت صادقانه، در خط مقدم باشد.

 این کتاب را به چه کسانی تقدیم کرده‌اید؟

با همه وجود تقدیم کرده‌ام به شهیدان این خاک، به مادرانی که بی‌صدا گریستند و به مردمانی که با دستان خالی، اما دل‌هایی لبریز از غیرت هنوز ایستاده‌اند  و در نهایت، تقدیم کرده‌ام به ایران؛ چرا که ایران، جای رفتن نیست.

 در پایان اگر پیامی برای مخاطبان پانا و به‌ویژه نوجوانان دارید، بفرمایید.

 به نوجوانان می‌گویم: جنگ برای شما شاید قصه‌ای دور باشد، اما باور کنید هر نسلی جنگ خود را دارد. جنگ شما شاید در فضای مجازی و میدان روایت باشد. رسالت شما، شناخت حقیقت و ایستادن پای آن است. و این همان چیزی‌ست که ایران را تا امروز زنده نگه داشته است.

خبرنگار : زینب روشنی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار