امیدسهرابی*

نگاهی به مجموعه محرمانه؛ الگوسازی در جهان تقلیدها

الگوسازی در ساخت و تولید چه در عرصه فرهنگ و چه در عرصه‌های دیگر عنصر گم‌شده تفکرات بومی در کشور شده‌است و در این زمان اگر اثری به دنبال این مهم باشد با هر نتیجه‌ای قابل ستایش است.

کد مطلب: ۹۴۶۵۰۱
لینک کوتاه کپی شد

وقتی از الگوسازی سخن می‌گوییم یعنی توان معرفی و بیان در شکل و ساختاری تازه را تقویت کردن، که باید به دنبال مصادیق آن در برنامه‌های تلویزیونی گشت. برنامه‌هایی که دیگر مصادق بومی و اصطلاح الگوسازی برای آنها چندان یافت نمی‌شود، گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما. گفت آنکه یافت می‌نشود آنم آرزوست.

حال وقتی اثری تازه و نو برای گروهی از مخاطبان تازه وارد به جامعه پیچیده امروز تولید محتوا می‌کند در واقع ریسک بالایی از انتقاد را پذیرفته‌است و باید فرصت اصلاح و تغییر ساختار به آن داد، مجموعه محرمانه با همین نگاه اقدام به تولید محتوا برای قشر نوجوان کرده، نوجوانی که سالهاست عادت به الگوپذیری غلط برای رفتارهای اجتماعی‌اش را از مجاری غیرقابل کنترل فضای مجازی آموخته و برگشتِ نگاهش به تولید محتوای بومی و داخلی چندان راحت نیست.
اینکه نوجوانی که سلایقش با گذشت زمان و دوری از مصادیق بومی چقدر از اهداف مورد نظر متولیان آموزشی و تربیتی داخلی فاصله گرفته قابل بررسی نیست اما با نگاهی گذرا به رفتارهای اجتماعی این قشر آسیب‌پذیر در جامعه و حتی محیطهای تربیتی مانند مدارس متوجه فاصله‌اش با اهداف تعریفی برنامه‌های توسعه‌ای آموزشی می‌شویم.
کار برای این طبقه سنی آسیب‌پذیر در این شرایط سخت‌تر است چرا که بعد از چندین سال بی‌تفاوتی تازه به فکر ارائه الگو و تعیین رفتار افتاده‌ایم اما به هر حال ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه‌است البته اگر برای ماهیگیری ممنوعیت و محدودیت قائل نشویم و بگذاریم هر کسی کار خودش را بکند.
سریال محرمانه تلاش کرده است خود نمونه و الگوسازی تولید محتوا و ارائه مفهوم داشته باشد اما نه به روش میزگردها و برنامه‌های رئال فعلی، بلکه با همان نمونه نمایشی و تئوریزه کردن هنجارهای رفتاری برای قشر نوجوان.
البته این نگاه نمایشی به موضوعات اجتماعی سختی‌های خودش را هم دارد، از یکطرف نیاز است محتوا و مفاهیم قابل انتقال در فرم نمایش با پس‌زدگی مخاطبی که عادت به این سبک الگوپذیری نداشته همراه نشود و بتواند بازی‌های اگزجره و طنزگونه مجموعه را بپذیرد که اگر چنین اتفاقی برای «محرمانه» بیفتد می‌تواند به برندی در حوزه برنامه‌سازی نوجوان تبدیل شود.
اما این برندسازی در سایه تداوم و ابتکار در سوژه‌پردازی اتفاق میفتد چرا که سالهاست در حوزه محتواسازی برای نوجوان کاری نشده و تا این سبک از برنامه‌سازی رواج پیدا کند زمان می‌برد. سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل، بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران.
برای این مهم هم کار بسیار دشوار است چرا که بخشی از محتوای تولید شده در عرصه جهانی با گروه هدف نوجوان به قدری قوت پیدا کرده و توزیع همه‌گیر داشته که تنها با یک برنامه تولیدی در این سطح نمی‌توان اهداف کلان را دنبال کرد، بلکه محتواسازی برای این قشر حساس باید برنامه‌ریزی شده و در یک مکانیزم جامع تعریف شود.
البته در موارد زیادی دیده‌ایم حتی اگر قدرت توسعه فرم و ساختار در یک برنامه وجود نداشته باشد اگر محتوا و معنا به درستی انتخاب و روایت شود مخاطب خود را خواهد داشت، به عنوان مثال قصه‌های کودکانه‌ای که مادربزرگها برای کودکان روایت می‌کردند نه ساختار عجیبی داشت و نه از نعمت تصویر برخوردار بود اما همه تجربه شیرین این روایتها را داریم حال اگر تمرکز بر همین محتواسازی‌ها قرار بگیرد می‌تواند برخی کمبودها در عرصه فرم را هم جبران کند.

خبرنگار

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار