نگاهی به بهترین دوست انسان؛

حیف نیست بهترین دوستمان را موریانه بخورد / به کتاب ادکلن بزنیم

خبرگزاری پانا: با نگاهی به اهمیت کتاب و کتابخوانی در می یابیم که کتاب اهمیت ویژه ای در زندگی انسان دارد و به جای آنکه آن را در پستو یا در غربت قرار دهیم؛ می توان به آن ادکلن زد و با آن زندگی را عطر افشانی کنیم.

کد مطلب: ۲۱۳۵۵۱
لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار فرهنگی پانا؛ نگارنده در این مقال آورده است؛ ظاهرا من اولین كسی هستم كه به كتاب ادكلن زدم. نه اینكه فكر كنید به یاد شعر عباس یمینی شریف افتادم و خواستم دل این یار مهربان را به دست آورم. نه ! حكایت این است كه در یك جایی شاهد یك ظلم بی حساب به ساحت مقدس كتاب بودم. نمیدانم چه شده بود كه كتابهایی در فضاهایی نامناسب محبوس شده و موریانه هایی گرسنه به تار و پود آنها حمله ور شده بودند.

مستخدمی ، البته اینطور به داد كتابها رسیده و برای نجاتشان از مهلكه ، آنها را جمع آوری كرده و در گوشه پاركینگ رها كرده بود. از اقبال خوش كتابها ، گذر حقیر به آنجا افتاد. بیچاره ها غریب و تنها درگوشه ای آواره شده بودند. بگذریم ، بموقع به دادشان رسیدم …یكساعتی كارم این بود كه با یك برس محكم سر و رویشان را تمیز كنم و آثار خاك و تخریب موریانه ها را بزدایم.

بعد هم ناچار برای ضد عفونی و رفع كسالت و جسارت، مقداری ادكلن به آنها زدم . كتابها كه تمیز و شاداب شدند ، نوبت به احوالپرسی معنوی رسید. اولین كتابی را كه ورق زدم ، شعر معاصر بود. اثری از كریم رجب زاده . خوشم آمد . اتفاقا شاعر هم با غزلی آبدار، از این محبت استقبال كرد :

تا حیات تازه یابد، روزگار دوستی

ازتو دارم از تو اینك ، انتظار دوستی

در نی بیگانگی جز نغمه بیگانه نیست

ساز كن با من سرودی با سه تار دوستی

زیر سقف دشمنی عمری به ناكامی گذشت

اندكی هم ، زندگی كن، در كنار دوستی

با همیم و ازهم اما ، آنچنان بیگانه ایم

یادمان حتی نمی آید قرار دوستی

هر كویری سینه هم، سرسبزوزیبا می شود

گر ببارد لحظه ای ، ابر بهار دوستی

صحبت از عشق است و یاد دوست، اما نیست نیست

سربداری ، تا سپارد سر به دار دوستی

حالا شما قضاوت كنید. حیف نبود این همه اظهار دوستی را ، موریانه بخورد ؟

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار