روایت یک رزمنده از ٨ سال نبرد ایران و عراق

تهران (پانا)- محسن یحیایی؛ معاون آموزشی دبیرستان حر بن ریاحی و یکی از  رزمندگان جنگ تحمیلی، با بیان خاطرات جبهه؛ ۸ سال نبرد ایران و عراق را دفاعی مقدس و همه جانبه مردم از کشور ایران دانست و بر ایجاد فضایی در مدارس جهت آشنایی بیشتر نسل جدید با قهرمانان ملی کشورمان تاکید کرد.

کد مطلب: ۱۳۱۰۸۵۳
لینک کوتاه کپی شد
روایت یک رزمنده از  ٨ سال نبرد ایران و عراق

محسن یحیایی؛ معاون آموزشی دبیرستان حربن ریاحی منطقه ۱۳ و یکی از رزمندگان جنگ تحمیلی، ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس، حس مسئولیت پذیری به کشور و مردم ایران را دلیل اصلی حضورش در جبهه حق علیه باطل دانست و گفت: در زمان جنگ، تمام دوستان و هم سن و سالان من به جبهه می رفتند و هضم این مسئله که من در کنار آنها نبودم کمی دشوار بود‌. پذیرش این مسئله برای خانواده سخت بود و افرادی که سابقه جبهه دارند خیلی خوب این موضوع را درک می کنند. به هر حال جنگ بود و ممکن بود هر اتفاقی رخ دهد. من قبل از اعزام به جبهه‌ در سال ۱۳۶۳ یک دوره امدادی در سازمان هلال احمر گذراندم و به عنوان پزشک یار عازم جبهه شدم.

یحیایی ادامه داد: حس و حالی وصف نشدنی در میان تمام بچه ها بود. زبان من هم از وصف حال و هوای آن روزها قاصر است، در واحد ۲۷ لشکر محمد رسول الله(ص) قرار گرفتم اما بعد از مدتی متوجه شدیم باید به اردوگاه کرخه منتقل شوم.

یحیایی با یادآورد شدن این مسئله که جنگ پر از خاطرات شیرین و تلخ بود بیان کرد: من منتظر یک ماشین بودم که از پادگان دو کوهه به کرخه بروم. یک ماشین آب رسانی که رزمندگان از عراقی ها غنیمت گرفته بودند من را سوار کرد تا به کرخه ببرد. راننده آن ماشین یک مرد جا افتاده به نام یاور، یک شخصیت بسیار دوست داشتنی داشت. بعد ازظهر وقت ناهار بود و آقا یاور گفت آماده باش می‌خواهیم به یک رستوران برویم‌. در جاده دشت عباس در کنار یک آلاچیق بسیار کوچک نگهداشت. من واقعا فکر نمی کردم رستوران به این شکل باشد. آقا یاور گفت بهترین غذای رستوران را برای ما بیاورید. بعد از چند دقیقه یک کاسه ماست محلی و نان خشک که مخصوص همان منطقه بود را برای ما آوردند. اما به قدری خوشمزه بود که تا به این لحظه مزه آن را فراموش نکرده ام. هوا تاریک شده بود که به اردوگاه کرخه رسیدیم و من مجبور شدم تا فردا در همان واحد آب رسانی بمانم. و دعای کمیلی که آن شب برای رزمندگان خواندم شاید یک خاطره های فراموش نشدنی بود. خاطره تلخ هم در جبهه ها زیاد بود مثل شهادت دوستان که سر آمد آن بود.

یحیایی با توجه به سوابقی که در عرصه هنر دارد عنوان کرد: در جبهه ها هم تا حدودی سعی می شد که روحیه بچه ها حفظ شود. یکی از هم رزمان ما به نام آهنگران از لحاظ چهره خیلی شباهت به سربازان عراقی داشت که بعضی اوقات اجازه حضور در خط مقدم را به او نمی دادند که مبادا به جای سربازان عراقی تیر بخورد. بعضی اوقات با استفاده از همین قضیه، با بچه ها شوخی می کرد. کارهای متنوعی انجام می شد، اما بستر این کارها در خط مقدم زیاد مهیا نبود. ولی در پادگان دوکوهه، حسینه حاج همت و ... گروه های سرود، گروهای تئاتری بودند که فعالیت می کردند.

کنکور اصلی، دانشگاه اصلی و امتحان اصلی با توجه به شرایط کشور حضور در جبهه ها و دفاع از این آب و خاک بود


یحیایی میهن دوستی و احساس تکلیف را دلیل اصلی حضور افراد کم سن و سال در جبهه دانست و تصریح کرد: برای من هم این اتفاق افتاد. زمانی که خیلی از دوستان ما خودشان را برای کنکور آماده می کردند ما اعزام شدیم. به هرحال این اتفاق باید صورت می‌گرفت. خیلی از رزمندگان این موضوع را درک کردند که کنکور اصلی، دانشگاه اصلی و امتحان اصلی با توجه به شرایط کشور حضور در جبهه ها و دفاع از این آب و خاک بود. زمانی که من به جبهه آمدم برادرم عضو گروه ضربت نیروی زمینی در کردستان بودند خیلی موانع زیادی مقابل من بود و خیلی ها هم مشابه من بودند. خیلی از رزمندگان بدون هیچ منت و چشمداشتی در جبهه ها حضور پیدا کردند.

وی جنگ را واژه ای دردآور دانست و افزود: جنگ واژه قشنگی نیست. در جنگ هم حلوا خیرات نمی شود، فقط گلوله و گلوله است. پس اجازه بدید من از واژه دفاع مقدس استفاده کنم همانطور که امام خمینی(ره) فرمودند «ما با عراقی ها جنگی نداشتیم بلکه از مهین خودمان دفاع کردیم.» عراق جنگ را شروع کرد و ما به مدت ۸ سال یک دفاع جانانه و مقدس از کشور خودمان داشتیم. وقتی دوره سه ماهه بعضی از افراد تمام می‌شد همه با عشق و علاقه باز هم در جبهه حاضر بودند و حاضر نبودند برگردند.

وی با تاکید بر اینکه قهرمانان ملی برای نسل جدید غریبه هستند عنوان کرد: متاسفانه آن چنان که باید و شاید بچه ها با قهرمانان ملی آشنایی ندارند. از شهید همت، شهید باقری و... فقط اسم یک اتوبان را می دادند و خدمات فراوانی که این افراد جهت ایجاد امنیت در کشور انجام داده اند را به درستی درک نمی کنند. فرماندهان جنگ ما افرادی بسیار شجاع و دلیر بودند و از نسل آنها افرادی مثل شهید سلیمانی بودند. اخلاصی که حاج قاسم داشتند متاسفانه در جامعه کمرنگ شده است.

وی ادامه داد: شهید همت در ۲۶ سالگی فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بود و بیشتر اوقات هم روزه بود. بعد از شهادت این شهید بزرگوار در جزیره مجنون که جهت شناسایی برای عملیات خیبر رفته بودند به ایشان لقب سید الشهدا را دادند چون سرشان به دلیل اصابت آر پی جی از تن جدا شده بود. امثال شهید همت در جنگ زیاد بودند. در مدارس هم شناخت این عزیزان کمرنگ شده. اما من هر وقت بتوانم سر کلاس ها برای بچه ها از این موضوعات صحبت می‌کنم که خوب بدانند امنیت حال حاضر کشور نتیجه رشادت تمام رزمندگان بوده است.

یحیایی در پایان اظهار کرد: انشالله که بتوانیم تمام این قهرمانان را خوب و درست به نسل جدید معرفی کنیم. و بتوانیم ادامه دهنده واقعی راه شهدا باشیم.

دانش آموز خبرنگار؛ امیر عرشیا آقایی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار