سعید مروتی*

عصرسریال فارسی ها

با تعطیلی و افول سینما در دوران کرونا مجموعه‌ها جای فیلم‌های سینمایی را گرفتند.

کد مطلب: ۱۱۹۴۷۴۲
لینک کوتاه کپی شد

از ظهور سریال‌های شبکه نمایش خانگی پانزده سالی می‌گذرد ولی رونق یافتن‌شان به همین چند سال اخیر بازمی‌گردد. اگر «قهوه‌تلخ» و در سال‌های بعد «شهرزاد» در رونق سریال‌ها نقش‌آفرینی کردند، در این سال‌ها شاهد یک روند شده‌ایم؛ روندی که با ظهور پلتفرم‌ها معنایی تازه یافت. پلتفرم‌ها در تولید و توزیع تحولی ایجاد کردند و مناسبات تولید و پخش سریال‌های شبکه نمایش خانگی را وارد مسیری تازه کرد‌.
کرونا که آمد سالن‌های سینما تعطیل شدند و در روزهای بازگشایی هم استقبالی از فیلم‌ها نشد‌. جوری که می‌شود گفت در این یک سال و چند‌ماه عملا سینمایی در کار نبوده است. در دوران دورکاری و خانه‌نشینی طبیعی بود که سریال‌ها بیشتر مورد توجه قرار گیرند. وقتی سینمایی در کار نیست و تولید نه دچار وقفه کامل ولی گرفتار رکود شده خیلی از فعالان سینما هم وارد عرصه سریال‌سازی‌ شدند‌. آنچه این روزها شاهدش هستیم فقط نوک کوه یخ است و سریال‌های پرتعدادی در مراحل مختلف تولید قرار دارند.
سریال‌ها بعد از ظهور پلتفرم‌ها هم در دسترس‌تر شده‌اند و هم ظاهراً مخاطبان بیشتری یافته‌اند. مسئله اصلی هم ورود سرمایه به این بخش است که درباره‌اش داستان‌های زیادی به گوش می‌رسد.‌ اینکه هزینه تولید برخی سریال‌ها تعمدا بالا می‌رود و اینکه در عصر تحریم و رکود این بازار پررونق شده است، قابل تحلیل است‌‌. گردش مالی در این زمینه خیلی شفاف نیست و گاهی به‌نظر می‌رسد توجیه اقتصادی چندانی هم برای برخی سریال‌ها که عملا کار را به ریخت و پاش رسانده‌اند وجود ندارد. درست در روزهایی که عده‌ای از ورشکستگی سینمای ایران می‌گویند در حوزه سریال، رونقی نسبی برقرار است. در مورد دستمزدهای غیرمتعارف هم داستان‌های زیادی به گوش می‌رسد که اگر حقیقت داشته باشند مورد مشکوک ورود سرمایه به این عرصه را مشکوک‌تر می‌کند. همه ما ماجرای سریال شهرزاد را به‌خاطر داریم‌ و می‌گویند سرمایه‌هایی از این جنس همچنان در حوزه تولیدات هنری، در حال گردش است. قاعدتاً بدون سند نمی‌توان ادعایی را مطرح کرد ولی کنار هم گذاشتن برخی از قطعات پازل حضور اسپانسرها، شائبه‌هایی را به‌وجود می‌آورد که از بین بردنشان نیاز به شفافیت دارد‌‌.
در سریال‌های شبکه نمایش خانگی فضا از تلویزیون و حتی سینما بازتر است. این باز بودن فضا، ابتدا با نوعی ذوق‌زدگی همراه شد که نتیجه‌اش نمایش گسترده مصرف مواد‌مخدر و روابط عاشقانه‌ای بود که گاهی از مثلث عشقی هم عبور و به ذوزنقه مثلا عاشقانه منجر می‌شد. این فضا گرچه کمی کنترل شد اما آنچه همچنان پابرجا ماند، سناریوهایی کم مایه و کم کشش و فقدان فعل کارگردانی در بسیاری از مجموعه‌ها بود‌. ضعف مفرط چند سریال شبکه نمایش خانگی، حسی از بنداز در رویی را القا می‌کرد و نشان می‌داد خیلی وقت‌ها صرف وجود سرمایه و سلبریتی برای راه افتادن چرخ تولید سریال کفایت می‌کند‌‌.
این روزها سریال «می‌خواهم زنده بمانم» واکنش‌هایی را برانگیخته و حساسیت‌ها باعث کنجکاوی عمومی بیشتر شده و سریال «زخم کاری» هم در همین چند قسمت اول، بازار مخالفت و موافقت را داغ کرده است. محصولی که در فضای مجازی منتشر می‌شود و واکنش‌هایی که در همین فضا به نمایش درمی‌آید و داستان ریویووها و کامنت‌ها، قضاوت را کمی دشوار می‌کند‌. آنچه در فضای مجازی دیده می‌شود الزاما منطبق با عالم واقعیت نیست. برای بررسی بازتاب انتقادی آثار هم نمی‌شود خیلی به این بازار آشفته کامنت و ریویوو دل خوش کرد.
سریال فارسی هنوز در ابتدای راه قرار دارد و این داستان همچنان آبستن اتفاقات و حوادث تازه است‌‌. در حد و مقدور و ممکن بخشی از داستان سریال‌سازی‌ برای شبکه نمایش خانگی را مرور کرده‌ایم.‌

منبع: همشهری

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار