مگر نمی گویند شهید زنده است؛ من با فرزندانم زندگی می کنم

تهران (پانا) - شامگاه گذشته برنامه «دعوت» میزبان فروغ منهی مادر شهیدان خالقی‌پور بود؛ سه فرزند او داود، رسول و علیرضا هر سه به مقام رفیع شهادت رسیده‌اند. به علاوه کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» خاطرات ‌ناگفته فروغ منهی؛ مادر شهیدان خالقی‌پور نوشته زینب عرفانیان است.

کد مطلب: ۱۱۸۲۸۸۸
لینک کوتاه کپی شد
مگر نمی گویند شهید زنده است؛ من با فرزندانم زندگی می کنم

وی در ابتدا راجع به ازدواج خود گفت و بیان کرد: اهل زنجان هستم؛ دو ماه قبل از اینکه من به دنیا بیایم پدرم بر اثر یک سانحه در ۲۹ سالگی از دنیا رفته بود سیزده ساله بودم که ازدواج کردم. تا روز عقد همسرم را ندیده بودم. بعد از عروسی به تهران آمدیم وقتی به خانه رسیدیم خاله‌ام با من صحبت کرد که از این به بعد باید در این خانه بمانی من گریه کردم و گفتم اگر من تنها بمانم مادرم مرا دعوا می‌کند. خدا را شاکرم مرد بسیار دانا، عاقل و خوبی به من داده بود آن زمان متوجه نبودم من هنوز هم متوجه نمی‌شوم عاشقی یعنی چه! ۱۶ سال در یک خانه با مادر شوهرم زندگی کردم. یک ماه از زندگی مشترک ما نگذشته بود که به همسرم گفتم محمود آقا من روی خواسته‌هایم پا می‌گذارم خیلی از تو توقع ندارم اما تو هم پول حلال به خانه بیاور.

این مادر شهید ادامه داد: زندگی ده بخش است؛ نُه بخش آن سختی، تلخی و فشار است و یک بخشی آن شیرینی و راحتی اما این شیرینی به قدری جذاب و شیرین است که باید آن نه بخش را به خاطر آن یک بخش تحمل کرد.

وی افزود: همسرم ۸ سال آخر زندگی بیمار و روی تخت بودند؛ سکته کرده بود قلب و مغزش را عمل کرده بودیم هر زمان که بیمارستان بستری بود شب و روز کنار او بودم. اغلب سعی می‌کردم تمام کارهای حاج‌آقا را خودم انجام دهم به هرحال مریض بود گاهی عصبانی می‌شد اما بعد معذرت‌خواهی می‌کرد.

منهی درباره تعداد فرزندانش گفت: من چهار پسر دارم؛ دو فرزندم در کودکی از دنیا رفتند یکی در نوزادی به دلیل نبودن امکانات بیمارستانی و یکی در ۱۸ ماهگی بر اثر بیماری سرخک. پسرم داود کمی بعد به دنیا آمد خیلی عزیز بود؛ داود یک خرداد سال ۴۴ به دنیا آمد دو سال بعد تقریباً ۱۰ دی‌ماه ۴۶ رسول به دنیا آمد و چهار سال بعد علیرضا متولد شد.

وی افزود: حاج آقا بچه‌ها را بر می‌داشت و می‌رفتند جلوی دانشگاه؛ زمان انقلاب بود گفتم چرا بچه‌ها را می‌بری به من می‌گفت این بچه‌ها سازندگان آینده مملکت هستند.

در بخش بعدی حاج آقا برمایی پرسید الان بچه‌هایتان کجا هستند او پاسخ داد: در پیشگاه الهی! داود، رسول و علیرضا در محضر خدا هستند؛ شما نمی‌گویید چرا من تنها به این برنامه آمده‌ام البته یک پسر، یک دختر و یک داماد دارم دو نوه دارم که نور چشم من هستند.

مادر شهیدان خالقی‌پور بیان کرد: پدر بچه‌ها از سال ۶۰ تا ۶۷ مداوم در جبهه حضور داشت. داود در عملیات خیبر سال ۶۲ به شهادت رسید قبل از رفتن به من گفت: شیرزن هستی خیالم راحت است؛ دست مرا گرفت به من گفت: ممکن است جنازه من و پدرم را با هم پیش روی‌ات بگذارند در آن زمان حواست باشد مواظب رفتارت باش.

او ادامه داد: روز سال تحویل بود که در خانه را زدند رسول را باز کرد و به من گفت دوست داود با شما کار دارد؛ دوست بسیجی داود پلاک داود را به من داد از او پرسیدم چرا پلاک ‌زنجیر ندارد گفت بعد از شهادت هشت روز شیمیایی زده بودند بدن داود متورم شده بود به اجبار بلاک را جدا کردم. رسول و علیرضا نیز به طور هم‌زمان در سال ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه، عملیات پاسگاه زید در آغوش یکدیگر به فیض شهادت نائل آمدند.

فروغ منهی گفت: مگر نمی‌گویند شهدا زنده هستند من با آنها زندگی می‌کنم خواب شهید شدن‌شان را خیلی نمی‌بینم کارهای سخت‌ام به واسطه آنها انجام می‌دهم.

در بخشی دیگر منهی بیان‌کرد: حضرت آقا سال ۷۷ به منزل ما تشریف آوردند به آقا گفتم شام تشریف داشته باشید پرسیدند شام چه دارید گفتم لوبیاپلو ایشان گفتند همراهان زیادند به همه نمی‌رسد اما الان با آقا می‌گویم از سال ۷۷ تا الان منتظر قدوم شما هستم نگذارید مردم مرا سرزنش کنند!

دعای خیر مادر شهیدان خالقی‌پور و آرزوی شهادت در لحظات پایانی برنامه «دعوت» فضایی متفاوت را خلق کرد.

ویژه‌برنامه «دعوت» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مجتبی کشاورز، سردبیری محیا اسناوندی و حضور حجت‌الاسلام محمد برمایی کارشناس خانواده کاری از گروه اجتماعی شبکه یک سیما است که امسال با حفظ رسالت ذاتی خود یعنی پرداختن به مبحث مهم خانواده و با رویکرد اصلی نگاه ویژه به خاندان و بزرگ خاندان ایرانی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز ساعت ۱۹:۱۵ پخش می‌شود.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار