در گفت‌وگوی تفصیلی با پانا مطرح شد؛

چرا «نهاد اجماع‌ساز» به «جبهه اصلاح‌طلبان ایران» تغییر نام داد؟

شهربانو امانی: بعضی مدیران مانند قانون نیوتن از پستی به پست دیگر کوچ می‌کنند/ عده‌ای تحریم، فقر و فلاکت را نعمت می‌شمارند/زمانی که اکثریت مجلس در دست دولت آقای احمدی‌نژاد بود خیلی از محدودیت‌ها را تبدیل به قانون کردند

تهران (پانا) - عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی تأکید کرد اصلاح‌طلبان محدودیت‌ها را مانند استخوانی در گلو تحمل می‌کنند چراکه هم می‌خواهند به عهد و پیمان خودشان با مردم پای‌بند باشند و هم نگران سرزمین‌شان هستند.

کد مطلب: ۱۱۶۵۱۵۴
لینک کوتاه کپی شد
چرا «نهاد اجماع‌ساز» به «جبهه اصلاح‌طلبان ایران» تغییر نام داد؟

پرویز پیکری، علی فراهانی- گروه سیاسی خبرگزاری پانا: بعد از تشکیل نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان عده‌ای از منتقدان، ساختار این کارگروه را مانند شورایعالی سیاست‌گذاری توصیف و تاکید کردند که ماهیت همان‌ست، فقط نام و عنوان آن عوض شده است؛ اما بعد از آنکه بهزاد نبوی ریاست آن را برعهده گرفت نظر بسیاری از منتقدان تغییر یافت و نگاه اکثریت به افق نهاد اجماع‌ساز مثبت شد. اینکه کارگروه تعامل اصلاح‌طلبان تا چه اندازه می‌تواند نقش مهم و تاثیرگذاری در انتخابات 1400 داشته باشد و تا چه میزان توان احیای اعتماد مردم به این جریان سیاسی را دارد، پرسشی است که فعلاً پاسخ روشنی برای آن وجود ندارد. شهربانو امانی از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگوی تفصیلی با پانا از زاویه دیگری به موضوعات شورای عالی سیاستگذاری، نهاد اجماع‌ساز [جبهه اصلاح‌طلبان ایران] و آینده سیاسی کشورمان نگاه کرده است که در ادامه می‌خوانید.

به نظر شما نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان تا چه اندازه می‌تواند در انتخابات 1400 تاثیرگذار باشد؟ از طرفی بسیاری از منتقدان ساختار این نهاد را مانند شورای عالی سیاستگذاری ارزیابی می‌کنند.

البته نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان به جبهه اصلاح‌طلبان ایران تغییر نام داده است و در ادامه علت آن را توضیح خواهم داد، اما قبل از پاسخ باید یادآور تاریخ معاصر شویم. سپهر سیاسی کشور در دوره آقای احمدی‌نژاد بخصوص بعد از سال 88 در شرایط سختی قرار داشت. اصلاح‌طلبان در سال 92 تصمیم گرفتند تا کشور را از لبه پرتگاه نجات دهند چراکه فرصتی برای این طیف سیاسی جهت اقناع افکار عمومی و شرکت مردم در انتخابات فراهم شد و از کاندیداتوری آقای روحانی هم حمایت کردند. این فرصت حتی بعد از سال 92 یعنی انتخابات مجلس دهم در اختیار اصلاح‌طلبان قرار گرفت و در نهایت به سمت ائتلاف حرکت کردند. هرجایی که شرایط برای کاندیداتوری اصلاح‌طلبان وجود داشت آنان با همراهی شورای عالی سیاستگذاری حضور یافتند و اکثراً نیز موفق شدند.

اما همچنان انتقادات زیادی به عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان مطرح است.

بله. نقدهایی به این شورا وجود داشت و دارد. آن زمان هم باید مورد آسیب‌شناسی و ارزیابی قرار می‌گرفتند که متاسفانه چنین اقدامی صورت نگرفت. ولی از طرفی بخش سختی در قدرت حضور دارد که نه تنها پاسخگو نیست بلکه از حاشیه امن جدی نیز برخوردار است. این بخش از قدرت ضرورتی برای مشارکت حداکثری مردم در پای صندوق‌های رأی قائل نیست و معتقدند که با حداقل رأی و با حذف کاندیداهای رقیب توسط شورای نگهبان و هیات‌های نظارت نیز انتخابات بالاخره به سرانجام می‌رسد.

این بخش سخت در قدرت که از آن یاد کردید چه ارتباطی با شورای عالی دارد؟

در آن زمان مشکلاتی برای بعضی شخصیت‌های تأثیرگذار که در احزاب و شورای سیاستگذاری حضور داشتند، پیش آمد. آن‌ها به دلایل مختلف توسط برخی نهادها تحت فشار قرار گرفتند تا از فعالیت صرف‌نظر کنند.

محدودیت‌هایی که به قانون تبدیل شدند

قبول دارید که عملکرد نه چندان موفق جریان اصلاحات در مجلس دهم، شورای شهر و دولت دوازدهم باعث بی‌اعتمادی جامعه به اصلاح‌طلبان شده است و کار را برای این جریان در انتخابات آینده با مشکل روبه‌رو کرده است؟

همانطور که گفتم اصلاح‌طلبان فراز و فرودهای بسیاری داشتند. بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله در سال‌های گذشته و شیوع ویروس کرونا در دولت دوم آقای روحانی و فشارهای بخش سخت قدرت مزید بر علت شدند.

اما بسیاری از اصلاح‌طلبان عملکرد ضعیف و ناکارآمدی بعضی از وزرای آقای روحانی در وزارتخانه‌های مهم را از عوامل اصلی نارضایتی‌ جامعه از جریان اصلاحات توصیف می‌کنند.

متأسفانه در کشورمان مدیران تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر حتی با تغییر یک دولت یا جریان سیاسی مانند قانون نیوتن از پستی به پستی دیگر کوچ می‌کنند. همان بخش سخت قدرت که در دوره احمدی‌نژاد شرایط و فضا را برای فعالیت احزاب شناسنامه‌دار دشوار و امنیتی کرده بود همچنان در برخی وزارتخانه‌ها مانند وزارت کشور حضور دارند. آقای روحانی در دولت یازدهم قول به بهبودی شرایط داد البته تا حدودی این محدودیت‌ها برطرف شدند، اما در دولت دوازدهم هنوز در بر همان پاشنه می‌چرخد. زمانی که اکثریت مجلس در دست دولت آقای احمدی‌نژاد بود خیلی از محدودیت‌ها را تبدیل به قانون کردند.

مصداقی هم برای تبدیل محدودیت به قانون دارید؟

به طور مثال در اساسنامه تشکیل احزاب آن‌ها باید بگویند که چه کسی باشد چه کسی نباشد، چه چیزی باشد چه چیزی نباشد. کجای دنیا چنین محدودیتی وجود دارد؟ قانون اساسی که داریم و قوانین موضوعه هم مشخص هستند؛ بنابراین چنین محدودیت‌هایی معنا ندارند. علاوه بر اساسنامه حتی اعضای احزاب و شورای مرکزی انتخابی کنگره‌ها نیز باید توسط وزارت کشور تایید شوند. بعد انتظار هم دارند که احزاب همه چیز را درست کنند.

اصلاح‌طلبان محدودیت‌ها را مانند استخوانی در گلو تحمل می‌کنند

چنین محدودیت‌هایی در شورای عالی سیاستگذاری هم وجود داشت؟

اول گفتند چون ائتلاف احزاب است مشکلی ندارد بعد که مساله‌سازی و مانع‌تراشی کردند، گفتند نیاز به مصوبه دارد.

پس به این دلیل نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان به جبهه اصلاح‌طلبان ایران تغییر نام داد؟

بله. در نهایت جبهه اصلاح‌طلبان ایران مورد تصویب و تأیید وزارت کشور قرار گرفت. وزارت کشوری که باید مشغول رسیدگی به مشکلات کشور، امور زلزله‌زدگان و سیل‌زدگان باشد به دنبال چنین مسائلی است. از همان روز اول کلی مشکل و ممنوعیت برای بعضی افراد و اشخاص تاثیرگذار جهت تشکیل و ورود به اولین جلسه نهاد اجماع‌ساز در جماران به وجود آوردند. آن وقت با همه این محدودیت‌ها خانم الهیان (نماینده مجلس یازدهم) به دختر حاکم دبی پیام می‌فرستد و پیشنهاد سفر به ایران برای بهره‌مندی از آزادی و حقوق شهروندی می‌دهد. نمی‌شود دست و پای رقیب را ببندند و بگویند مسابقه دهید؛ این رقابت عادلانه‎‌ای نیست. اصلاح‌طلبان محدودیت‌ها را مانند استخوانی در گلو تحمل می‌کنند چراکه هم می‌خواهند به عهد و پیمان خودشان با مردم پای‌بند باشند و هم نگران سرزمین‌شان هستند. در حالی‌که جریان رقیب هم از حاشیه امن برخوردارست و هم می‌گویند با مشارکت حداقلی در انتخابات می‌توان کشور را اداره کرد. عده‌ای در اقلیت اما با بیشترین قدرت؛ ابر، ماه، خورشید و فلک را جمع کرده‌اند تا به نفع‌شان بچرخد. تندروهای داخلی با حامیان ترامپ هم پیمان هستند و تحریم، فقر و فلاکت مردم را نعمت می‌شمارند. گویا کشور ارث پدری‌شان است و مردم هم هیچ نقشی در مملکت‌شان ندارند.

با همه مشکلاتی که فرمودید چرا جریان اصلاحات همچنان اصرار به حضور در انتخابات و قدرت دارد؟

زیرا بسیاری از مردم دنبال اصلاح امور هستند، یک قرن است که به دنبال پاسخگو کردن مسئولان هستند. اصلاح‌طلبان در حد و اندازه‌ای که می‌توانند باید بازی سیاسی را پیش ببرند؛ آن‌هایی که در قدرت بودند باید پاسخگوی همان بخشی باشند که قدرت را در اختیار داشتند. اگر هم در قدرت حضور نداشتند یا ندارند باید در کنار مردم برای حفظ کیان کشور و استقرار قانون اساسی تلاش کنند.

آقای واعظی کاندیدای انتخابات 1400 شود

به حضور اصلاح‌طلبان در قدرت اشاره کردید؛ ماه‌های گذشته بحثی میان رئیس دفتر رئیس‌جمهوری با بعضی شخصیت‌های اصلاح‌طلب شکل گرفت. آقای واعظی منکر نقش جریان اصلاحات در پیروزی آقای روحانی در انتخابات شد و در مقابل آقایان خرازی، عارف و دیگر اشخاص به داشتن کاندیدای اختصاصی در انتخابات 1400 و دوری از کاندیدای اجاره‌ای تأکید کردند.

از 20 اسفندماه ثبت‌نام کاندیداهای شوراها آغاز می‌شود و مجلس حداقلی هم باید درباره صلاحیت آنان اظهارنظر کند. سال 92 وقتی شورای نگهبان کاندیداهای توانمند جریان اصلاحات و شخصی مانند آیت‌الله هاشمی را رد صلاحیت کرد، اصلاح‌طلبان بر روی یک چهره اعتدالی اجماع و ائتلاف کردند.

متأسفانه در دولت دوازدهم فردی مانند آقای واعظی منصوب شد که ادعا می‌کند بدون حمایت ما آقای روحانی 24 میلیون رأی آورده است. بنده سال 96 به عنوان یک عضو کوچک در جریان اصلاحات به حمایت از روحانی در چند استان و شهرستان سخنرانی کردم. گویا آقای واعظی فراموش کرده که رقبای روحانی علاوه بر مساجد تمام مصلی‌ها را در اختیار داشتند. بنده در اهواز به حمایت از روحانی برای جمع‌آوری رأی مردم در خیابان سخنرانی کردم چون سالن‌های دولتی را به ما و طرفداران روحانی اجاره نمی‌دادند.

اگر آقای روحانی رأی نمی‌آورد معلوم نبود این افراد مدعی الان در کجا قرار داشتند. به آقای واعظی پیشنهاد کاندیداتوری در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را می‌دهم تا مشخص شود پایگاه اجتماعی و رأی‌شان چقدر است؛ بالاخره به عنوان رئیس دفتر رئیس دولت دوازدهم حتماً رأی خوبی به دست می‌آورد. اصلاح‌طلبان هیچوقت نمی‌گویند که ما از روحانی حمایت نکردیم یا از ایشان اعلام برائت می‌کنیم اتفاقاً اندازه حمایتشان باید پاسخگو هم باشند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار