درست نویسی
"را" این کوچولوی بلا تکلیف، در جمله های طولانی
واحد آموزش پانا: در صورت پیچیده شدن جمله و افزایش تعداد فعلها و اضافه شدن صفت و قید به آن، باید برای تشخیص درست جای "را" با دقت بیشتری عمل کرد.
"را " بعد مفعول می آ ید
در زبان فارسی بعد از " مفعول بیواسطه " (direct object) که آن را "مفعول صریح" هم میگویند، " را" آورده میشود . فعل در جملهای که مفعول دارد فعل "متعدی" است. عملی که از فاعل صادر میشود بر مفعول وارد میآید. سادهترین جمله آن است که غیر از فاعل و مفعول و فعل کلمه دیگری نداشته باشد، مثل "علی کتاب را آورد". فعل "آورد" متعدی است، "علی" فاعل است و "کتاب" مفعول بیواسطه و "را" علامت یا نشانه این مفعول. اگر بگوییم "علی کتاب را به هوشنگ داد"، جمله دو مفعول پیدا میکند، یکـی "کتـاب" و دیگـری "هـوشـنگ" کـه مفـعـول دوم "مفـعـول بهواسطه " (indirect object) است. واسطه در این مورد حرف اضافۀ (preposition) " به" است .
اشتباها ت
اما میدانیم که بیشتر جملهها به این سادگی نیست و بیش از یک فعل دارد و مرکب است و با صفت و قید و عبارتهای توضیحی، دراز و پیچیده میشود. در مورد همین جملههای دراز و پیچیده است که بسیاری از نویسندگان و مترجمان "را"، یعنی نشانه مفعول بیواسطه را در جای درست نمیگذارند، و این خود نشانه محدودیت دانش زبانی است. به یک نمونه از این جور جملهها که در آن "را" در جای درست نیامده است، نگاه میکنیم.
***در این نمونه و نمونههای بعدی جای درست "را" را با علامت [ ] نشان میدهم .
مثال ها:
- " جادهها و فرودگاههای موقت در خاک زئیر باید احداث شود تا جای خطوط ارتباطی و حمل و نقلی [ ] که عملاً در چند دهه گذشته از سوی دولت به آن توجهی نشده است را بگیرد.
" مفعول بیواسطه در این جمله که باید "را" بلافاصله بعد از آن بیاید این "عبارت مفعولی " (phrasal object) است: "خطوط ارتباطی و حمل و نقلی". به چند نمونه دیگر توجه میکنیم .
- جان کورن بلوم قرار دیدار این هفته خود را از بلگراد [ ] لغو کرد .
- خانم آلبرایت میکوشد تا حمایت کشورهای عرب منطقه را از موضع امریکا [ ] به دست آورد .
- پنجرههای بیمارستانی [ ] که جسد مولانا قدری به آنجا برده شده بود را شکستند .
- در ایران شورای نگهبان طرح تشویق و حمایت سرمایهگذاری خارجی [ ] که مجلس به تصویب رسانده بود را رد کرده است .
- موریس کاپیتون گزارشهای اخیر را درباره ملاقات با مقامات قضایی ایران در ژنو [ ] تکذیب کرد .
- او برای حفظ ارزشهای دینی حکم شلاق زدن را در میدانهای شهر برای متخلفان [ ] به اجرا درآورد .
چه باید کرد؟
- توجه کنید:
***چیزی که موجب پیش آمدن این اشتباهها میشود این است که نویســنده دقـیقـاً عبارت مفعـولی را تشـخیص نمیدهـد ، امـا اگـر معنی عبارت مفعولی را فهمیده باشیم، تشخیص آن آسان است.
هر فعلی که مفعول داشته باشد، این مفعول یا "شخص" است یا "شیء". فعل بر این شخص یا شیء وارد میشود. میتوانیم از خود بپرسیم "چه کس را؟" یا "چه چیز را؟" مثلاً در جمله ساده "علی هوشنگ را دید"، فعل "دیدن" است. از خود میپرسیم "علی چه کسی را دید؟" جواب این است "هوشنگ را" و "را" بلافاصله بعد از"هوشنگ" که مفعول بیواسطه است، میآید. وقتی هم که مفعول یک عبارت دراز باشد، "را" درست بعد از آخرین کلمه عبارت مفعولی میآید .
***دقت کنید!
در اینجا نمونههای بالا را با این قاعده تجزیه میکنیم.
- میگوییم "جان کورن بلوم (فاعل) چه کرد؟" جواب این است: "لغو کرد". بعد از خودمان میپرسیم "چه چیز را؟" تا مفعول بیواسطه معلوم شود. جواب این است: "قرار ملاقات این هفته خود از بلگراد را". میبینیم که با این دو سؤال عبارت مفعولی به آسانی شناخته شد و "را" بلافاصله بعد از آن آمد.
- حالا همین کار را در مورد بقیه نمونهها انجام میدهیم:
- سؤال: خانم آلبرایت میکوشد چه چیز را به دست آورد؟
جواب: حمایت را .
سؤال: چه حمایتی را؟
جواب: حمایت کشورهای عرب منطقه از موضع آمریکا را .
- سؤال: پنجرههای کجا را شکستند؟
جواب: پنجرههای بیمارستان را .
سؤال: پنجرههای کدام بیمارستان را؟
جواب: پنجرههای بیمارستانی را (که جسد مولانا قدری به آنجا برده شده بود) شکستند .
- سؤال: در ایران شورای نگهبان چه کرده است؟
جواب: رد کرده است .
سؤال: چه چیز را؟
جواب: طرح تشویق و حمایت سرمایهگزاری خارجی را (که مجلس به تصویب رسانده بود) رد کرده است .
- سؤال: موریس کاپیتون چه کرده است؟
جواب: تکذیب کرده است .
سؤال: چه چیز را تکذیب کرده است؟
جواب: گزارشهای اخیر درباره ملاقات با مقامات قضایی ایران در ژنو را رد کرده است .
- سؤال: او چه کرد؟
جواب: به اجرا درآورد
سؤال: چه چیز را؟
جواب: حکم شلاق زدن در میدانهای شهر برای مخالفان را به اجرا درآورد .
" را"ی زائد در جمله
بعضی از نویسندگان و مترجمان علاوه بر آوردن "را" ی مفعول بیواسطه در جای نادرست، در موردهایی در جمله "را"ی زائد میآورند. پیش از آنکه در این باره توضیحی بدهم، نمونههایی ذکر می کنیم که در آنها "را"ی زائد آمده است :
باز هم اشتباها ت
- دولت باید برای مقابله با فساد ... تدابیر تازهای را اتخاذ کند. قصد دارند با به اجرا گذاشتن قانون مبارزه با تروریسم، اختیارات تازهای را به دادگاههای این کشور بدهند .
- شرکت ملی نفت ترکیه... قرارداد جدیدی را با شرکت ملی نفت عراق ... امضا کرده است .
- حکومت خودگردان فلسطین یک اعتراض غیر رسمی را تسلیم شورای امنیت سازمان ملل متحد کرده است .
- او یک ارتش منظم را تشکیل داده است .
***دقت کنید!
اگر با دقت به ترکیب این جملهها توجه کنیم، میبینیم که هیچ یـک از عبـارتهای اسمیای کـه در این جملههـا در حالت مفعولی قرار گرفته است، مشخص و معین و معلوم نیست. دولت باید برای مقابله با فساد "تدابیر تازهای" اتخاذ کند. چه تدابیری؟ نمیدانیم. قبلاً از آنها صحبتی نشده است. شناخته نیست. "معرفه" نیست. تعریف "معرفه" را از "لغتنامه دهخدا" نقل می"کنیم :
معرفه چیست؟
" اسمی است که نزد مخاطب معلوم و معهود باشد؛ مثلاً اگر کسی به مخاطب بگوید: "عاقبت خانه را فروختم و دکلانها را خریدم" مقصود این است: خانه و دکانهایی را که شما اطلاع دارید... معرفه به صورتهای ذیل در فارسی به کار می رود :
اَشکال معرفه
۱_ به صورت اسم جنس با قرینه: "مردی در بیابان دچار گرگی شد. مرد با گرگ جنگید و سرانجام گرگ را کشت ".
۲_ گاه اسم را با "آن" و "این" معرفه سازند: "گفت برو و این زن را بیاور. او بشد و زن را پیش طالوت آورد ".
۳_ در زبان مخاطب با الحاق "ـه" معرفه سازند: "اسبه را خریدم"، "خانهه را فروختم".
نکره چیست؟
***اسم نکره "را" ندارد اسم معرفه "را" می گیرد
با این تعریف اسمی که برای "مخاطب معلوم و معیِن و معهود" نباشد "نکره" است.
مثلاً:
- "دولت درباره مبارزه با قاچاق مواد مخدر لایحهای جدید به مجلس داده است». در این جمله "لایحه" اسم "نکره" است و نشانه آن هم "ی" است که در آخر اسم میآید: "لایحهای". معمولاً در زبان گفتاری این "ی" به آخر صفتی که بعد از اسم میآید، اضافه میشود، یا به جای آن پیش از اسم یک آورده میشود. مثلاً در جمله بالا به جای "لایحهای جدید" میگویند "لایحه جدیدی یا "یک لایحه جدید". حالا اگر در یک گزارش، بعد از جمله بالا گفته شود: "مجلس این لایحه دولت را بررسی خواهد کرد"، دیگر "لایحه" برای مخاطب نامعلوم و نامعین نیست و "معرفه" است. در جمله اول "لایحهای" نکره است و بعد از آن "را" نیامده است، اما در جمله دوم که "لایحه" معرفه شده است، "را" آمده است .
"ی" همیشه علامت نکره نیست
در اینجا این یادآوری لازم است که "ی" بعد از اسم در همه موردها نشانه "نکره" بودن آن نیست. در بعضی موردها مثل "این" و "آن" که پیش از اسم میآید و آن را "معرفه" میکند، "ی" بعـد از اسـم به آن حالـت "معرفه" میدهـد و بعـد از آن "را" آورده میشود.
به چند نمونه توجه کنید :
- کتابی را که شما روی میز من گذاشته بودید، برداشتم .
- دولت لایحهای را که مجلس رد کرده است، با اندک اصلاحی، بار دیگر برای تصویب به مجلس داده است .
در "فرهنگ فارسی معین"، بعد از تعریف "نکره"، این دو مثال آورده شده است: "کتابی را خریدم"، "اسبی را فروختم". این دو مثال را، با تبدیل "ی" به "یک" که در محاوره معمول است، به این صورت هم میتوانیم بگوییم: "یک کتاب را خریدم"، "یک اسب را خریدم". میبینیم که چنین ترکیبی در زبان فارسی درست نیست. دو مثال "فرهنگ فارسی معین" باید به این صورت میآمد: "کتابی خریدم"، "اسبی فروختم"، که برابر است با "یک کتاب خریدم"، "یک اسب فروختم ".
***تمرین کنید!
برای تشخیص لازم بودن یا زائد بودن "را" در جمله یک تمرین میکنیم. در اینجا جملههای دوگانهای میآورم که در یکی از آنها "را" می"آید و در دومی نمیآید. ببینید از هر دو جمله کدامیک به نظرتان طبیعیتر میآید، آنکه "را" دارد، یا آنکه "را" ندارد؟
- + اگر شما قانونگذار بودید، چه قانونی را برای نوجوانان و جوانان وضع میکردید؟
- _ اگر شما قانونگذار بودید، چه قانونی برای نوجوانان و جوانان وضع میکردید؟
- + روش و دیدگاه سیاسی حکومت ناگزیر مخالفتهایی را به همراه داشت .
- _ روش و دیدگاه سیاسی حکومت ناگزیر مخالفتهایی به همراه داشت .
- + دولت باید محدودیتهایی را در زمینه تعداد فرزندان وضع کند .
- _ دولت باید محدودیتهایی در زمینه تعداد فرزندان وضع کند .
- + این دو گـونه بیـش از یک میـلیـون سال قبـل از یکدیگر جـدا شدند و راه تکاملی متفاوتی را در پیش گرفتند .
- _ این دو گونه بیش از یک میلیون سال قبل از یکدیگر جدا شدند و راه تکاملی متفاوتی در پیش گرفتند .
- + برای اجرای خواست شورای امنیت تحریمهایی را علیه این کشور وضع کرد .
- _ برای اجرای خواست شورای امنیت تحریمهایی علیه این کشور وضع کرد .
نکته مهم:
هر وقت که نویسنده یا مترجمی در مورد لازم بودن یا لازم نبودن "را" در یک جمله تردید داشته باشد، بدون نظرجویی از کتاب یا شخص مرجع، میتواند آن جمله را چند بار با "را" و بدون "را" پیش خود تکرار کند، به طوری که انگار دارد آن جمله را به کسی میگوید. آنوقت جملهای را انتخاب کند که به گوشش طبیعیتر میآید. لازم بودن یا لازم نبودن "را" را "طبیعیتر" بودن جمله تعیین میکند و در اکثر موردها درست تعیین میکند .
-------------------------------------------------------------
منبع:مدرسه روزنامه نگاریِ bbc
ارسال دیدگاه