نگاهی به سریال «محکوم»؛ پژمان جمشیدی در کانون روایتی درباره «عدالت»
تهران (پانا) - روز گذشته بود که آزادی پژمان جمشیدی بازیگر سینما پس از بازداشت موقت به دلیل پروندهای که همچنان در جریان است، باردیگر خبرساز شد. او بازیگری است که در این سالها حضوری فعال در عرصه سینما و شبکه نمایش خانگی داشته و یکی از تازهترین نقشآفرینیهایش سریال «محکوم» ساخته سیامک مردانه است.
سریالی که جمشیدی نقش بازپرس را در آن ایفا میکند تا بیگناهی پسری متهم به قتل را به اثبات برساند. موضوعی که بر محور عدالت است و همزمان میتواند ذهن مخاطب را به سمت پرونده او در دنیای واقعی هم ببرد که عدالت آیا برقرار میشود؟
حالا «محکوم» به قسمت هشتم رسیده که این بخش را میتوان یکی از مهمترین قسمتهای این فصل دانست؛ نه فقط بهخاطر پیشرفت داستان، بلکه به دلیل بازگشت رامین پرچمی به عرصه تصویر پس از سالها دوری از بازیگری. پرچمی که در دهههای گذشته یکی از چهرههای شناختهشده تلویزیون بود، پس از دوران سختی که با حاشیهها و مشکلات شخصی از جمله زندان پشت سر گذاشت، این بار با نقشی متفاوت و پیچیده به قاب تصویر برگشته است. حضور او در نقش بهمن، متهمی مرموز که در مرکز ماجرای تازه پرونده قرار دارد، توجهها را به خود جلب کرده است.
در این قسمت، بهمن در حالی که تحت تعقیب است، خود را به پلیس معرفی میکند تا از دلیل پیگردش سر دربیاورد؛ حرکتی که آغاز بازجوییهای پرتنش اوست. بهمن در تمام بازجوییها منکر هرگونه دخالت در قتل تابان میشود و سکوت و بیاطلاعیاش، بر مرموز بودن او میافزاید که تا پایان قسمت ادامه دارد. از سوی دیگر، درام انسانی در کنار ماجرای جنایی به شکل ملموسی پررنگتر شده است، تردید بازپرس نسبت به گناهکار بودن بهمن، نقطه مقابل نگاه رسمی و قضاوتگر دستگاه عدالت است و مخاطب را به اندیشیدن درباره مفهوم «عدالت واقعی» دعوت میکند و این پرسش که «عدالت واقعی چیست و چگونه باید به آن رسید؟» بهتدریج به محور اصلی روایت تبدیل میشود. در همین راستا، همراهی بازپرس با نسرین برای یافتن شواهد بیگناهی مهیار، وجه انسانی دستگاه قضا را نشان میدهد، جایی که قانون و احساس در جدالی درونی قرار میگیرند. اما پیچیدگیهای پرونده در همینجا متوقف نمیشود. شکایت وکیل خانواده تابان از بازپرس به دلیل خروج از بیطرفی، تنش جدیدی در روند داستان ایجاد میکند.
در کنار اینها، بحران خانوادگی نسرین و جدایی او از پدر تابان نیز بُعد احساسی سریال را نشان میدهد. او در صحنهای تأثیرگذار، در دادگاه اعلام میکند که از تلاش برای اثبات بیگناهی فرزندش دست نمیکشد، حتی اگر بهایش از دست دادن موقعیت و احترام اجتماعیاش باشد، او تصویری از زنی مقاوم ارائه میدهد و نشان میدهد سریال بر بعدی دیگر نیز دست گذاشته که درباره مسئولیت انسانی و وجدان فردی در برابر قانون و قضاوت جمعی است.
در پایان، با پیدا شدن سرنخی تازه از یک سیمکارت متعلق به فردی متوفی، داستان وارد مرحلهای تازه از ابهام میشود؛ واقعیت چیست و چه کسی قربانی بیعدالتی شده است؟
ارسال دیدگاه