در گفتوگو با پانا:
سیروس همتی: نیمی از سرنوشت بازیگران کودک، به گذر زمان و نیمی به آموزشگاهها برمیگردد
آموزشگاههای بازیگری گاهی با وعدههای نادرست، کودکان را دچار آسیب روحی میکنند/افتخار میکنم شاگردانم از من جلو زدهاند
تهران (پانا) _ سیروس همتی، ضمن تأکید بر اهمیت انتقال تجربه به نسلهای تازه، از لذت معلمی و دیدن پیشرفت شاگردانش سخن گفت. او همچنین به آسیبهایی اشاره کرد که بازیگران کودک و نوجوان در مسیر رشد و گذار به دوران بزرگسالی با آن مواجه میشوند و بخشی از این مشکلات را ناشی از رفتار نادرست برخی آموزشگاههای بازیگری دانست.
سیروس همتی در گفتوگو با پانا درباره تأثیر تجربه معلمی در مواجهه با بازیگران کودک و نوجوان گفت: «صادقانه بگویم، از دیدن موفقیت شاگردهایم لذت میبرم. بعضی از شاگردان من امروز در خارج از کشور، مثلاً در استرالیا، به مدارج علمی بالایی مثل دکترای ریاضی رسیدهاند. برای من جالب است که خودم هیچوقت در آزمون دکترا پذیرفته نشدم، اما شاگردم در دهه ۷۰ وارد این مقطع شده؛ و این مایه افتخار من است. بهنظرم بالاتر زدن شاگرد از معلم، نهایت موفقیت یک معلم است.»
وی افزود: «وقتی میبینم هنرجوهایی که در کانون شریعتی زیر نظر من کار کردند، حالا در تئاتر شهرزاد، مولوی یا سالنهای دیگر روی صحنه میدرخشند، حس غرور و رضایت دارم. هیچ چیزی برایم مهمتر از این نیست که دانستههایم را منتقل کرده باشم و “زکات آموختههایم” را بدهم. دلم میخواهد هرچه تجربه دارم، در اختیار نسل جدید بگذارم تا سبکبالتر از دنیا بروم.»
این هنرمند درباره وضعیت بازیگران کودک و نوجوان و نارضایتی خانوادهها از آموزشگاهها گفت: «حقیقت این است که ماجرا پنجاه پنجاه است. از یکسو، کودکان با فطرت خود بازی میکنند و استعدادشان طبیعی است. اما وقتی بزرگ میشوند و وارد دوران نوجوانی میشوند، دیگر آن معصومیت و فطرت جای خودش را به عقل و آگاهی میدهد. خانوادهها گاهی نمیخواهند بپذیرند که دوران “کودک بازیگر بودن” تمام شده و فرزندشان باید مسیر جدیدی را شروع کند.»
وی در ادامه توضیح داد: «بخشی از این تغییر، طبیعی است. گذر زمان و تغییرات فیزیکی و سنی، نقشها را محدود میکند. همانطور که منِ شصتساله دیگر نمیتوانم نقش جوان ۲۵ ساله را بازی کنم، نوجوان هم بعد از مدتی دیگر مناسب نقشهای کودکانه نیست.»
همتی بخش دوم ماجرا را متوجه آموزشگاهها دانست و گفت: «بعضی از آموزشگاهها متأسفانه به تعهدات خود عمل نمیکنند. وعدههایی به خانوادهها و هنرجویان میدهند که واقعبینانه نیست. مثلاً میگویند شما را به کارگردانها معرفی میکنیم یا در فیلم بازی میدهیم، در حالی که در نهایت این تصمیم به کارگردان مربوط است. وقتی این وعدهها عملی نمیشود، نوجوان دچار سرخوردگی و آسیب روحی میشود.»
وی با تأکید بر لزوم صداقت در آموزش ادامه داد: «من خودم مدرس کودک و نوجوان نیستم، اما حتی در کار با بزرگسالان هم همیشه سعی کردهام صادق باشم. به شاگرد میگویم ممکن است به کارگردان معرفیات کنم، اما قول نمیدهم حتماً در فیلم بازی کنی. آموزش باید با واقعگرایی همراه باشد تا جوانها با توهم و امید کاذب وارد این مسیر نشوند.»
ارسال دیدگاه