روایت دختر ایران از بوی باروت و وعده انتقام
شیراز(پانا)_در هجوم وحشیانه اسرائیل به قلب ایران، بغض و خشم یک ملت زبانه کشید؛ این بار ایران ایستاده است تا پایان رژیم کودککش را رقم بزند.

دلنوشته فاطمه کاووسی دانشآموز خبرنگار پانا فارس به شرح ذیل است:
بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِّیقین
بیدار شدم با صدایی که تمام کودکیام را لرزاند؛ صدای انفجار. آنچه همیشه در قاب فیلمها شنیده بودم، امروز مهمان ناخواندهی صبح من شد. بوی باروت، عطر بهار نارنج را بلعید و اضطراب، امید را از کوچههای شهرم ربود.
اسرائیل زد؛ پتکی بود بر سر همه رویاها و آرزوهای نیمهکارهمان. آرامشی که هرگز نداشتیم، امیدی که هرگز به آن نرسیدیم، زندگی معمولیای که هرگز تجربه نشد… همه را به باد سپرد.
دلم گرفت، برای ایرانم، برای خاکم، برای تهرانی که هنوز هم خواب آرام و آسمان آبیاش را آرزو میکند؛ برای جوانانی که قرار بود عاشق شوند، درس بخوانند، زندگی کنند، نه از لابهلای آوارها و صدای موشک ویرانههای رویاهایشان را جمع کنند و دست بر ماشه ببرند.
این فقط جنگ گلوله و موشک نیست؛ جنگ امید و اندوه است، نبرد برای بودن یا نبودن.
نمیدانم فردا چه میشود، اما فقط میخواهم دوباره آسمان شهرم آبی باشد، عطر نان تازه در کوچهها بپیچد و صدای خنده کودکان، لالایی شبهایمان شود.
ایران همیشه پایدار خواهد ماند.
ای رژیم کودککُش؛ شما آغاز کردید اما پایانش را ما رقم خواهیم زد.
ارسال دیدگاه