میثم تمّار؛ صدایی که هنوز از دار کوفه میپیچد
همدان (پانا) - در شلوغی تاریخ، گاهی صدایی میآید که از زمان عبور میکند. صدایی که نهتنها پژواک یک انسان که آوای یک عقیده است و میثم تمّار، یار صمیمی امیرالمؤمنین(ع) از همان صداها است.

میثم، مرد بازار و میدان بود. از خرمافروشی ساده آغاز کرد، اما دلش با آسمان عهد بسته بود. در روزگاری که خاموشی، عاقلانهترین رفتار بهنظر میرسید، او دانست که گاهی «سکوت»، خود خیانت به حقیقت است. با زبانی عاشق، از علی(ع) گفت، با نگاهی مطمئن، آینده را روایت کرد؛ و همان شد که امامش پیشبینی کرده بود: به جرم گفتن حق، بر دار رفت.
اما راز ماندگاری میثم در لحن خطبهاش نبود، در قدرت ایمانش بود. جوانههایی که از لبهای بستهاش روئید، بعدها به درختان تناور اندیشه در تشیع بدل شدند. او با سینهای گشاده بر مرگ لبخند زد، نه از سر بیپروایی، بلکه از درک والای رسالت کسی که میداند در کدام سنگر ایستاده است.
میثم به ما نسل امروز، فراتر از یک روایت تاریخی، درسی زنده از مسئولیت اجتماعی و شجاعت بیان میدهد. او به ما میآموزد که حرف زدن از حق در روزگار تردید، کار آسانی نیست؛ اما تنها راهی است که به رهایی ختم میشود. در دنیایی که رسانهها، هویتها را قالبریزی میکنند و حقیقت زیر لایههایی از روایتهای ساختگی دفن میشود، هنوز هم جوانانی هستند که میثموار، زبانشان را برای افشای عدالت به کار میگیرند.
شاید امروز دیگر دختری یا پسری در میدان کوفه، خرما نفروشد. اما حتماً دانشآموزی پشت نیمکت، هنرمندی در قاب یک پوستر، یا صدایی پشت میکروفن مدرسه، روح میثم را ادامه میدهد؛ با صداقت، باور، و جسارت.
در روز شهادتش، نه فقط به خاطرهاش، که به پیامش فکر کنیم. اینکه آزادی، همیشه از دل ایستادگی میگذرد. اینکه گاهی یک انسان، میتواند تمام تاریخ را تکان دهد، اگر به موقع بایستد.
سلام بر تو ای میثم؛ که حق را گفتی، پایش ماندی، و با خاموشیات، صدای آینده شدی.
ارسال دیدگاه