دبیر ادبیات هنرستان منصوره خلیلی ناحیه یک شهرستان بهارستان:
ادبیات همواره نقشی بنیادین در تربیت اخلاقی و رشد انسانی ایفا کرده است
بهارستان یک(پانا)- دبیر ادبیات هنرستان منصوره خلیلی ناحیه یک شهرستان بهارستان، ادبیات را دارای نقشی بنیادین در تربیت اخلاقی و رشد انسانی دانست.
مریم حسنخانی دبیر ادبیات هنرستان منصوره خلیلی ناحیه یک شهرستان بهارستان در گفتوگو با پانا در خصوص نقش ادبیات فارسی در حفظ تاریخ و فرهنگ ایرانی، عنوان کرد: ادبیات فارسی همچون آیینهای روشن تاریخ و فرهنگ ایرانی را در دل خود نگاه داشته است؛ بسیاری از اسطورهها، حوادث تاریخ و آداب و رسومی که ممکن بود به فراموشی سپرده شوند را در قالب شعر و نثر فارسی ثبت و ماندگار کردهاند؛ برای مثال شاهنامه فردوسی، گذشته ایران باستان و داستانهای ملی مانند رستم و سهراب را زنده کرده و در کنار آن آثاری چون تاریخ بیهقی، تصویری واقعی از زندگی اجتماعی و سیاسی زمان خود را ارائه داده است.
وی در رابطه با پرورش تفکر و تخیل دانشآموزان توسط ادبیات فارسی، بیان کرد: خواندن متون ادبی ذهن را با تصویرسازی، نمادها و معانی عمیق درگیر میکند، مثلاً ادبیات پر از داستان، شعر و حکایت است که خواندن آن ذهن را وادار به تصویرسازی و تخیل میکند، وقتی شعری از حافظ یا مولانا میخوانیم در ذهن تصویرهایی از قهرمانان طبیعت یا موقعیتهای خیالی میسازیم، این کار باعث تقویت تخیل میشود، همچنین، آشنایی با آثار بزرگ ادبی، قدرت تحلیل، درک زیباییهای زبان و توانایی بیان احساسات را در آنان تقویت میکند.
حسنخانی در مورد ارتباط ادبیات فارسی با اخلاق و تربیت افزود : ادبیات همواره به عنوان مدرسهای برای پرورش اخلاق و تربیت انسان عمل کرده است؛ نویسندگان و شاعران در طول تاریخ تلاش کردهاند از طریق داستان، شعر و حکایت، فضیلتها و ارزشهای انسانی را به مردم بیاموزند، برای مثال سعدی اخلاق اجتماعی را در کتابها میآموزد، مولانا و تربیت معنوی و عرفانی در اشعارش به انسانها میآموزد که باید به حقیقت درونی و اخلاق نیکو توجه کرد، حافظ و تربیت اخلاقی که از راه اندرز شاعرانه بر اخلاق درونی مثل توکل، قناعت و پرهیز از ریا تاکید دارد.
وی در خصوص جذابیت ادبیات برای دانشآموزان اظهار کرد : در میان شاخههای مختلف ادبیات بنابر اقتضای سن، بخش حماسی و عاشقانه عموماً برای دانشآموزان جذابتر است، شعرها و داستانهای شاهنامه همچون نبردهای رستم و سهراب با هیجان و ماجراجویی همراه است و با روحیه پرشور نوجوانان هماهنگی دارد، از سوی دیگر اشعار شاعرانه و داستانهایی مانند خسرو و شیرین با بیان احساسات و عاطفه به دل جوانان نزدیکتر است، پس بنابر هر محدودهی سنی این جذابیت و کشش از سوی ادبیات متفاوت است.
این دبیر ادبیات، پیرامون تدریس کاربردی برای نسل جوان گفت: امروز نسل جوان با فضای مجازی، بازیهای کامپیوتری و شبکههای اجتماعی مشغول است، اگر هدفمان تدریس جذاب برای یادگیری راحتتر باشد، باید روشهای سنتی مانند حفظ کردن را کنار بگذاریم و از روشهای خلاقانه بهره ببریم، مانند داستانگویی و بازآفرینی بصورت قصه یا نمایش و با انجام این موارد نشان بدهیم که پیامهای ادبیات هنوز هم کارایی دارند، همچنین میتوانیم برای اینکه به سهولت از ادبیات بهره ببرند و پیامهای آن را به خوبی به خاطر بسپارند و درک کنند، فیلم کوتاه، انیمیشن و پادکست با موضوع ادبیات در اختیار آنها قرار دهیم.»
وی با اشاره به آینده ادبیات فارسی در برابر سرعت تکنولوژی خاطرنشان کرد: آینده ادبیات فارسی به شیوه برخورد ما بستگی دارد، اگر تدریس را به روشهای سنتی محدود کنیم، ممکن است جوانان کمتر به سراغ ادبیات و متون ادبی بروند اما اگر از فرصتهای فناوری بهره ببریم و کارهایی همانند تدوین کتابهای صوتی، پادکست و انتشار اشعار با صدایی دلنشین در شبکههای مجازی انجام دهیم، اینگونه ادبیات فارسی میتواند در دل نسلهای جدید زنده بماند؛ فضای مجازی تهدید نیست بلکه اگر درست استفاده شود پلی برای ماندگاری و حفظ ادبیات فارسی است.
حسنخانی در مورد علت ماندگاری شعر فارسی تصریح کرد: اگر بخواهیم دقیق به این موضوع نگاه کنیم، ماندگاری شعر فارسی حاصل ترکیب چند عامل است؛ اول، موسیقی دلنشین که در تمامی اشعار قابل درک است؛ دوم، معناهای عمیق و خیالانگیزی که در دل نظم و نثر فارسی جای گرفته است؛ سوم، مضامین جاودانه و با فرهنگ ملی و ایرانی این مرز و بوم پیوند خورده است؛ این ویژگیها باعث زندهنگهداشتن و الهامبخش بودن شعر فارسی بعد از صدها سال شده است.»
وی در پایان سخنان خود با اشاره به شباهتها و تفاوتهای میان شعر کهن و شعر معاصر تشریح کرد: موضوعات مشترکی بین شعر کهن و معاصر وجود دارد؛ هر دو به خدا، عشق، طبیعت، زندگی، مرگ و انسان پرداختند؛ حافظ درباره عشق شعر سروده و نیما یوشیج، عشق را با زبانی نو بیان میکند؛ زیباییهای زبان در هر دو با هنرمندی به کار رفته است و رسالت اجتماعی و انسانی در آندو به خوبی درج شده است؛ همیشه شعر آیینه جامعه بوده است و شاعران کهن و معاصر هر دو از درد مردم، امید به آزادی و عدالت سخن گفتهاند، از نظر روح و پیامرسانی شبیه بههم هستند اما از نظر قالب، زبان و نگاه به مسائل اجتماعی تفاوت دارند.
ارسال دیدگاه