نسیم قاضیزاده*
نگاهی به موسیقی سریال محکوم، ساخته پیام آزادی؛ اکشن زنگ دار
تهران (پانا) - محکوم از همان ابتدا با نامش، فضایش را به مخاطبش اعلام میکند. فارغ از اینکه در همان قسمت اول، تکلیف تماشاگر با تماشای یک اثر جنایی مشخص میشود، موسیقی هم همین است. موسیقی در خدمت همین فضاست. حتی اگر فرض اولیه تصویری بودن سریال را هم در نظر نگیریم، موسیقی آنقدر گویا هست که مخاطب متوجه فضای پلیسی-جنایی داستان شود.

پایه موسیقی بر مبنای موسیقی الکترونیک گذاشته شده و همین مساله کمک کرده است تا فضای اکشن و تریلر بازنمایی راحتتری پیدا کند. استفاده از موسیقی الکترونیک توسط آهنگساز این سریال پیام آزادی، باعث شده است تا ریتم تعقیب و گریزهای داستانی، راحتتر دنبال شود.
آهنگساز محکوم که سابقه طولانیای در حوزه استفاده و کار با ابزار موسیقی الکترونیک دارد، همگام با صداهای ذهن تماشاگر موسیقی آن را نوشته است.
همزمان با قصه اصلی داستان که داستان قتل تابان و محکومیت مهیار است، یک خط داستانی فرعی و جوانانه هم در جریان است. مهیار اهل موسیقی است و با دوستانش در محافل خودشان، قطعات را رپ و دیس میکنند. همین مساله هرچند به صورت مستقیم روی روند موسیقی فیلم تاثیر نداشته است، اما لاین موسیقی را پررنگتر کرده. همانگونه که در شغال هم به شکلی دیگر این اتفاق مشابه در حال رخ دادن است. در شغال به شکلی عاشقانه این اتفاق میافتد و عشق میان سیاوش و آوا را زیباتر و جدیتر در مقام دو همکار جلوه میدهد، اما در محکوم ، موسیقی کار کردن مهیار، با ناامیدی، خشم، سرخوردگی و مشکلات فردی- خانوادگی گره خورده است. از این رو، موسیقی بیشتر در مقام مسکنی است برای روح مهیار و دوستانش تا برای لحظاتی از مشکلات فرار کنند. فارغ از این قصه که در واقع بخش فیلمنامهای موسیقی است، موسیقی توسط آهنگساز به صورت خاص، با امضای مشخصاش تعریف شده است. صدای زنگ که ویژه هیجان مضاعف، همچنین فاصلهگذاری بین سکانسها استفاده شد است، به نوعی توجه تماشاگر را مثل همه زنگهای جهان به شکل متمرکز، معطوف میکند.
از سویی دیگر، توجه به مهیار، به عنوان محکوم اصلی قصه، در موسیقی پررنگتر است، آهنگساز با گنجاندن صدای آرشههای ممتد ویولن و بازنمایی صدای سوت، به نوعی صدای ذهن مهیار را ساخته است. اگر سریال را دنبال کرده باشید و مثلا زمانی که در زندان نشسته است را بیاد بیاورید، در سکانسی که میان همبندیهایش و در انتظار تقسیم سلولها نشسته است، صدای سوت را می شنویم. مهیار با خودش فکر میکند که کسی را نکشته است و از اینکه الان آنجا چه میکند و طی چه فرآیندی سر از زندان درآورده، رسما مغزش سوت کشیده است، آهنگساز هم این صدای سوت کشیدن مغز را در موسیقی آورده.
علاوه بر این آنچه در سریالها و فیلمهای جنایی به صورت عادی باب است، استفاده از سازهای کوبهای برای تزریق هیجان و درگیر شدن با ریتم داستان است. محکوم نیز همچون تمام محتواهای تصویری از این دست، فارغ از این داستان نیست و حتما در موسیقیاش به صورت ویژه از پرکاشنها بهره برده است. با وجود اینکه محکوم هیچ ملودی قوی و بیادماندنی ندارد تا تماشاگر در پایان سریال اندوختهای موسیقایی را با خود داشته باشد اما توانسته است لاین صوتی شکیلی را ایجاد کند.
ارسال دیدگاه