عاشورا؛ روزی که خون حقیقت بر خاک تاریخ جاری شد
شهریار(پانا)- در دهم محرم، امام حسین (ع) و یارانش با ایستادگی در برابر ظلم، حماسهای جاودانه آفریدند؛ روزی که صدای حق، از دل کربلا تا همیشهی تاریخ طنینانداز شد.

در دهمین روز محرم، کربلا نه فقط صحنهای از نبرد، بلکه آینهای شد از بلندترین مفاهیم انسانیت. خورشید در آن روز، شرمگین از تماشای مظلومیت، با نوری کمرمق بر دشت خونبار تابید. عاشورا، روزی بود که حقیقت در برابر ظلم ایستاد، و حسین بن علی (ع) با خون خود، مرز میان تاریکی و روشنایی را برای همیشه ترسیم کرد.
امام حسین (ع) با ۷۲ یار وفادار، در برابر سپاهی عظیم ایستاد؛ نه برای قدرت، بلکه برای بیداری وجدانها. او فرمود: «من برای اصلاح امت جدم قیام کردهام»، و این جمله، سرآغاز حماسهای شد که تا ابد در دلها زنده خواهد ماند.
در آن روز، عباس (ع) با مشک در دست و دستانی بریده، وفاداری را معنا کرد. او به فرات نرفت برای خود، بلکه برای کودکان تشنهای که در خیمهها چشمانتظار بودند. علیاکبر، جوانی با چهرهای شبیه پیامبر، با شجاعتی بینظیر به میدان رفت تا نشان دهد عشق به حق، مرز نمیشناسد. قاسم، نوجوانی تازهداماد، با قلبی پر از ایمان، به میدان رفت تا عشق را فریاد بزند.
و زینب (س)... بانویی که در دل آتش، پیامآور نور شد. او نه فقط خواهر شهید، بلکه راوی حماسهای شد که از کربلا تا شام، از دل خاک تا بلندای آسمان، طنینانداز شد. صدای «ما رأیتُ الّا جمیلاً» او، نشان داد که در دل سوگ، زیبایی حقیقت میدرخشد.
عاشورا، مدرسهایست برای آزادگی. در آن روز، حتی خاک هم بوی غیرت میداد، و هر قطره خون، فریادی بود در دفاع از حقیقت. این واقعه، نه فقط برای شیعیان، بلکه برای تمام آزادگان جهان، نمادی از ایستادگی در برابر ظلم است.
امروز، هر اشک بر حسین (ع)، نه فقط سوگ، بلکه عهدیست با راه روشن او. هر قدم در عزاداری، نه فقط یادآوری، بلکه تجدید بیعت با حقیقت است. عاشورا، زنده است؛ در دلهایی که هنوز برای مظلومیت میتپند، در صدایی که هنوز از کربلا میرسد: «هل من ناصر ینصرنی؟»
ارسال دیدگاه