روز ملی عصای سفید: فراتر از دیدن توانمندی در مسیر استقلال
اسدآباد (پانا) _ همزمان با فرارسیدن روز ملی عصای سفید ، جامعه نابینایان و کمبینایان کشور یک بار دیگر فرصتی مییابد تا اهمیت استقلال، نقشآفرینی مؤثر و مطالبات قانونی خود را به گوش مسئولان و جامعه برساند.

این روز نه تنها یادآور تلاشهای بیوقفه افراد دارای معلولیت بینایی برای غلبه بر محدودیتهاست، بلکه یادآوری مسئولیت همگانی در جهت فراهمسازی محیطی دسترسپذیر و برابر است.
در تقویم فرهنگی ایران، روز ملی عصای سفید به عنوان نمادی از هویتیابی و مطالبهگری این قشر از جامعه شناخته میشود.
این روز فرصتی است تا تمرکز از ناتوانی به سوی توانمندیهای بالقوه و بالفعل این عزیزان معطوف گردد.عصای سفید بیش از یک وسیله کمکی، نماد استقلال و هویت فردی فرد نابینا محسوب میشود. این ابزار، که با طراحی هوشمندانه و رنگ متمایز خود شناخته میشود، نقش حیاتی در برقراری ارتباط فرد با محیط پیرامون، ناوبری ایمن و حفظ کرامت انسانی ایفا میکند.
این عصا، کلید باز شدن درهای جهان بیرونی است و به فرد نابینا اجازه میدهد تا با اتکا به حواس دیگر خود، مسیریابی کند و به صورت خودکفا در جامعه حرکت نماید.
در روز ملی عصای سفید، هدف اصلی این است که جایگاه اجتماعی این افراد بازتعریف شود. به جای ترحم، که اغلب نگاهی از بالا به پایین و محدود کننده است، باید بر قابلیتها، استعدادها و شایستگیهای این قشر تأکید شود. افراد نابینا، در حوزههای علمی، هنری، مدیریتی و ورزشی سوابق درخشانی دارند و حضور مؤثر آنها در تمامی عرصههای اقتصادی و فرهنگی یک الزام اجتماعی است. جامعهای که از تمام ظرفیتهای انسانی خود بهره میبرد، جامعهای پویا و رو به رشد خواهد بود.
چالشهای پیش رو در مسیر دسترسپذیری
با وجود تصویب قوانین مترقی ملی و بینالمللی که حمایت از حقوق نابینایان را تضمین میکنند، همچنان چالشهای ساختاری و فرهنگی متعددی بر سر راه تحقق زندگی مستقل و برابر برای این افراد وجود دارد. این موانع، اغلب ناشی از کمبود بودجه، عدم آموزش کافی مجریان قانون، و نادیده گرفتن اصول طراحی جهانی هستند.
مهمترین این چالشها در سه حوزه کلیدی قابل بررسی است:
۱. دسترسی به آموزش عالی و اشتغال
موانع ورود به بازار کار و ادامه تحصیلات عالی، بزرگترین سد راه استقلال اقتصادی نابینایان هستند:
موانع فیزیکی در محیطهای آموزشی: بسیاری از فضاهای دانشگاهی، آزمایشگاهها و کتابخانهها فاقد رمپهای استاندارد، آسانسورهای بریلدار یا سیستمهای دسترسی مناسب هستند.
ناهمخوانی سامانههای دیجیتال: در دوران گذار به آموزش الکترونیکی، عدم انطباق بسیاری از سامانههای مدیریت یادگیری و محتوای دیجیتال با استانداردهای دسترسپذیری ، مانع اصلی در استفاده مؤثر نابینایان از منابع آموزشی آنلاین شده است.
تبعیض در استخدام و ارتقاء شغلی: حتی پس از فارغالتحصیلی، عدم درک کارفرمایان از نحوه انطباق محیط کار با نیازهای نابینایان و وجود باورهای نادرست درباره بهرهوری، منجر به بیکاری گسترده یا اشتغال در مشاغل پایینتر از سطح تخصص میشود.
۲. حمل و نقل شهری و امنیت تردد
حرکت ایمن و مستقل در شهرها، سنگ بنای مشارکت اجتماعی است، اما چالشهای زیر همچنان پابرجا هستند:
نقص در زیرساختهای پیادهرو: نبود خطکشیهای برجسته استاندارد یا نصب نامناسب آنها .
علائم راهنمایی و رانندگی: کمبود شدید علائم راهنمایی و رانندگی صوتی در تقاطعهای پرتردد، وابستگی نابینایان به افراد همراه یا ریسک بالا در عبور از خیابان را افزایش میدهد.
آموزش عمومی: عدم آموزش کافی رانندگان وسایل نقلیه عمومی و شهروندان عادی در مورد نحوه تعامل صحیح با عابرین نابینا، منجر به رفتارهای نامناسب و ایجاد مزاحمت میشود.
۳. فناوری و اطلاعات
در عصر دیجیتال، دسترسی به اطلاعات برابر با دسترسی به زندگی است.
وبسایتها و اپلیکیشنها: بسیاری از وبسایتهای خبری، خدمات بانکی و اپلیکیشنهای خدماتی به گونهای طراحی شدهاند که با تکنولوژیهای خواندن صفحه سازگار نیستند. این امر دسترسی به خدمات ضروری دولتی و خصوصی را مختل میکند.
محتوای دیداری: عدم ارائه توضیحات صوتی برای فیلمها، برنامههای تلویزیونی و محتواهای آموزشی تصویری، منجر به حذف بخش بزرگی از جامعه نابینایان از مصرف رسانهای میشود.
مطالبات کلیدی از مسئولین و نهادهای قانونگذار
در این روز، فعالان حوزه معلولیت بر لزوم اجرای کامل قوانین موجود و تسهیل زیرساختها تأکید میکنند. این مطالبات، ریشه در اصول برابری و کرامت انسانی دارند:
الف) اجرای کامل قوانین: قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت باید به صورت یکپارچه و با تخصیص بودجههای مشخص اجرایی شود. نادیده گرفتن وظایف محوله به شهرداریها، سازمان نوسازی مدارس و سازمانهای متولی حمل و نقل، نقض صریح حقوق این قشر است.
ب) آموزش و توانمندسازی حرفهای: الزام به اختصاص بودجه کافی برای آموزش فنی و حرفهای نابینایان در رشتههای پرتقاضا مانند برنامهنویسی، حسابداری دیجیتال ضروری است. همچنین، باید تسهیلات لازم برای تجهیز مراکز آموزشی به فناوریهای کمکآموزشی فراهم شود.
ج) بومیسازی و استفاده از بریل: اجباری شدن استفاده از خط بریل در تمامی محیطهای عمومی و دولتی، از جمله برچسبگذاری داروها، علائم آسانسورها، دستگاههای خودپرداز و تابلوهای اطلاعاتی ضروری است. زیرساختهای لازم برای تولید مواد آموزشی بریلی با کیفیت بالا باید توسعه یابد.
پیام به جامعه: نگاه مشارکتی به جای ترحم
روز ملی عصای سفید یک دعوت عمومی است. جامعه باید از «نگاه ترحمآمیز» به «نگاه مشارکتی و حمایتی» تغییر جهت دهد. ترحم، فرد را در موضع ضعف قرار میدهد، در حالی که حمایت، او را در مسیر توانمندی قرار میدهد.
ما باید بپذیریم که دسترسپذیری یک ویژگی لوکس نیست، بلکه یک زیرساخت اساسی برای جامعه مدرن است. همانطور که ساختن پلها و جادهها برای همه مفید است، طراحی یک وبسایت یا یک ساختمان با در نظر گرفتن نیازهای نابینایان، در نهایت کیفیت زندگی کل جامعه را ارتقا میدهد. یک فرد نابینا که از طریق عصای سفید خود با اطمینان در یک پیادهروی استاندارد حرکت میکند، بار کمتری بر دوش خدمات عمومی میگذارد و مشارکت اقتصادی بیشتری در جامعه خواهد داشت. توانمندسازی نابینایان، ارتقاء کیفیت زندگی کل جامعه است.
این روز فرصتی است تا با همدلی و عمل، نه تنها عصای سفید را تک مایه اعتبار بدانیم، بلکه زیرساختهای اجتماعی و فیزیکی را به گونهای توسعه دهیم که هر شهروند، فارغ از توانایی بینایی خود، بتواند با استقلال و کرامت زندگی کند.
ارسال دیدگاه