در گفت‌و‌گو با پانا:

مستند فقط یک حرفه نیست؛ شیوه‌ زیستن است

تهران (پانا) - مستندساز جوان کشورمان معتقد است مستندسازی صرفاً ثبت واقعیت نیست، بلکه نگاهی خلاق و انسانی به جهان است.

کد مطلب: ۱۶۱۹۶۳۳
لینک کوتاه کپی شد
مستند فقط یک حرفه نیست؛ شیوه‌ زیستن است

علی فراهانی صدر که کار خود را با تدوین آغاز کرده،  از علاقه‌اش به مستند، مرز میان واقعیت و خلاقیت، چالش‌های این حرفه و تجربه‌های تلخش در حین تولید سخن گفت. که گفت و گو پانا با این مستندساز را در مطلب ذیل می‌خوانید.

چه شد که به سمت مستندسازی آمدید؟ اتفاق خاصی مسیر شما را مشخص کرد؟

کارم را سال‌ها پیش با تدوین آغاز کردم. در میان فیلم‌هایی که تدوین می‌کردم، به هنر مستند علاقه‌مند شدم و فهمیدم در مستند، انسان مدام به کشف‌های تازه می‌رسد و در مسیر زندگی رشد می‌کند. از همین‌رو، مستندسازی برایم تنها یک حرفه یا هنر نیست، بلکه نوعی زیستن است. حتی وقتی فیلم نمی‌سازم، در حال پژوهش و مطالعه‌ام، و این برایم همان ادامه‌ی زندگی مستندسازانه است.

 تعریف شما از مستند چیست؟

به باور من، مستند برشی از زندگی واقعی است که برآمده از تخیل مبتنی بر واقعیت است. واقعیت می‌تواند رخ‌داده باشد، در حال وقوع باشد یا در آینده رخ دهد؛ اما از دریچه ذهن فیلم‌ساز توصیف می‌شود. بنابراین تخیل، در روایت این واقعیت، نقشی جدی دارد و به اثر جان می‌دهد.

مستندساز بیشتر ناظر است یا کنشگر؟

در حالت عادی مستندساز ناظر است، اما از لحظه‌ای که دکمه‌ی ضبط را می‌فشارد، تبدیل به کنشگر می‌شود. او تصمیم می‌گیرد چه چیزی را ببیند، از چه زاویه‌ای نگاه کند و چه چیزی را نادیده بگیرد. در نتیجه، نسبت به واقعیت، بی‌تردید کنشگر است.

ایده‌های مستندهای شما از کجا شکل می‌گیرد؟

ایده‌هایم معمولاً از دل جامعه و زیست روزمره‌ام بیرون می‌آیند. گاهی در تاریخ معاصر، ردپای درون‌مایه‌های اجتماعی را پیدا می‌کنم و بر اساس آن‌ها سوژه‌هایم را انتخاب می‌کنم. مستندهایی که اخیراً ساخته‌ام، عمدتاً برآمده از تاریخ معاصر ایران‌اند.

چطور تشخیص می‌دهید یک سوژه ارزش تبدیل شدن به فیلم را دارد؟

دنبال نشانه‌های سینمایی در سوژه‌ها می‌گردم؛ چون معتقدم مستند جذاب، مستندی است که قصه داشته باشد. همان‌طور که قصه بزرگ‌ترین الگوی روایت انسانی است، من هم تلاش می‌کنم در مستندهایم قصه‌پردازی کنم و المان‌های دراماتیک را بیابم.

مرز میان واقعیت و خلاقیت در مستند کجاست؟

این موضوع از قدیم محل بحث بوده است. وقتی واقعیت از دریچه ذهن فیلم‌ساز روایت می‌شود، طبیعتاً عنصر خلاق شکل می‌گیرد. اما مسئله این است که فیلم‌ساز تا چه اندازه باید به واقعیت وفادار بماند و چقدر اجازه دارد خلاقیت شخصی‌اش را وارد کند. برای من، این مرزی اخلاقی است.

در مستند «قویدل»، برای مثال، مرز میان بازسازی و واقعیت را برای مخاطب کاملاً روشن کرده‌ام؛ بازسازی‌ها را طوری طراحی کرده‌ام که هیچ‌گاه با تصاویر آرشیوی اشتباه گرفته نشوند. این شفافیت، بخشی از اخلاق حرفه‌ای من در روایت واقعیت است.

کدام مرحله از تولید برای شما چالش‌برانگیزتر است؟

هر سه مرحله پیش‌تولید، تولید و پس‌تولید برایم چالش‌برانگیز است چون در هر سه حضور مستقیم دارم. در پژوهش و تحقیق، کشف‌های تازه برایم لذت‌بخش است؛ در فیلم‌برداری، با اتفاقات پیش‌بینی‌نشده روبه‌رو می‌شوم که ماهیت مستند را می‌سازند؛ و در تدوین، دوباره به کشف‌هایی تازه از دل راش‌ها می‌رسم.

 به نظر شما وظیفه مستند ثبت واقعیت است یا ایجاد تغییر اجتماعی؟

مستند ذاتاً اثری اندیشه‌محور است؛ هدفش صرفاً ثبت واقعیت نیست، بلکه انتقال یک دیدگاه است. تأثیرگذاری اجتماعی آن به سه عامل بستگی دارد: کیفیت هنری اثر، بستر نمایش و زمان پخش. مستندهایی بوده‌اند که به‌دلیل ترکیب درست این سه عامل، باعث تغییر اجتماعی شده‌اند. در هر حال، من معتقدم مستندساز همیشه در جست‌وجوی تغییری است، هرچند کوچک.

 آیا مستند باید مستقیماً واقعیت را بازتاب دهد یا می‌تواند هنری‌تر عمل کند؟

اگر از «فیلم مستند» سخن بگوییم، ناگزیر در قلمرو هنر قرار می‌گیریم. انتخاب لنز، زاویه دید، تدوین، موسیقی و زمان فیلم‌برداری همه عناصر هنری‌اند. من عادت دارم به مستند، همان‌گونه نگاه کنم که به یک فیلم داستانی نگاه می‌کنم؛ با برنامه‌ریزی دقیق، پیش‌تولید جدی و پس‌تولیدی پرزحمت. شاید حتی ساخت مستند سخت‌تر از فیلم داستانی باشد، چون باید با واقعیت سر و کار داشت.

سخت‌ترین یا پرخطرترین تجربه شما در ساخت مستند چه بوده است؟

در جریان سیل خرم‌آباد، وارد روستایی شدم که کاملاً زیر آب رفته بود. صحنه‌ای دیدم که هرگز از یادم نمی‌رود؛ آدم‌هایی که سراپا گل بودند و شهری که در یک شب نابود شده بود. همان روز، با لباس رسمی نوروزی رفته بودم سر صحنه و ناگهان خودم را در میان فاجعه دیدم. آن تجربه برایم هم تلخ بود، هم آموزنده؛ یادآور شکنندگی زندگی و قدرت طبیعت.

 کدام فیلمتان برای خودتان شخصی‌ترین تجربه را رقم زد؟

مستند «قویدل» برایم تجربه‌ای بسیار نزدیک و شخصی بود. به‌دلیل قرابتی که با سوژه داشتم، احساس می‌کردم بخش‌هایی از زندگی خودم را روایت می‌کنم. زندگی پرچالش آقای قویدل و روحیه کنشگر او را در خودم هم می‌دیدم؛ شاید به‌صورت نسخه‌ای کم‌رنگ‌تر.

واکنش مخاطبان چقدر در مسیر کاری‌تان تأثیر گذاشته است؟

بازخوردها همیشه برایم اهمیت داشته‌اند. تعریف و تمجیدها دلگرمم می‌کنند که در مسیر درستی هستم، و نقدها کمکم می‌کنند تا دقیق‌تر شوم و ضعف‌ها را برطرف کنم.

 آینده مستند در ایران را چطور می‌بینید؟ آیا نسل جوان مستندساز می‌تواند جریان‌ساز باشد؟

پاسخ به این پرسش را باید از تئوریسین‌های فرهنگی و مدیران حوزه بپرسید. من خودم هنوز در آغاز راه جوانی‌ام و ترجیح می‌دهم نظر قطعی ندهم.

 نقش پلتفرم‌های مجازی در گسترش مستند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ترجیح می‌دهم درباره این موضوع صحبت نکنم، چون نگاه مثبتی به روند فعلی ندارم.

 اگر بخواهید توصیه‌ای به مستندسازان جوان داشته باشید چه می‌گویید؟

من هنوز خودم را جزو همان نسل جوان می‌دانم و بهتر است توصیه‌ها را از اساتید بشنویم. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که صداقت، کنجکاوی و عشق به واقعیت، بزرگ‌ترین سرمایه‌های یک مستندسازند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار