در گفتوگو با پانا؛
سینمای ایران برای ادامه حیات نیاز به بازنگری نوین حاکمیتی دارد
سینمای ایران باید تکلیفش را با تماشاگر مشخص کند
تهران (پانا) - منتقد و پژوهشگر سینما، تأکید کرد که تحولات فناورانه، رقابت پلتفرمها و تغییر ذائقه مخاطب، آیندهای تازه برای سینما رقم زده و اگر سیاستگذاران و سینماگران تکلیف خود را با تماشاگر روشن نکنند، این هنر صنعت به سمت افول خواهد رفت.

محمود گبرلو به مناسبت روز ملی سینما در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی هنری پانا گفت: «اگر بخواهیم وضعیت موجود سینما را به بهانه روز ملی سینما تحلیل کنیم، باید آن را از دو زاویه مهم و اساسی بررسی کنیم یعنی بپذیریم بدون استثنا سینما دو کاربرد دارد ،بازنمایی یعنی نمایش آنچه هست و آموزش یعنی آنچه که باید باشد یعنی نشان دادن سنتها، آیینها، معماری، لباسها و زبانهای محلی در گذشته و حال و سپس آفریدن چیزی که باید باشد یعنی شکل دادن به تصویری ایدهآل از ملت و آینده آن.»
گبرلو افزود: «سینما در جهان بهعنوان یک تکنولوژی نوین توانسته جمعیت زیادی را به خود جذب کند. امروز یکی از اصلیترین دغدغههای تفریح و سرگرمی مردم جهان، بهویژه جوانان، فیلم دیدن و سینما رفتن است. هر فیلمی ضمن سرگرمکردن مخاطب، میتواند تغییر نگرش ایجاد کند یا دستکم پرسشهای تازهای در ذهن شکل دهد که انسان را به مطالعه و بازنگری در اندیشههایش وادارد.»
وی افزود: «به همین دلیل است که در سطح جهان، سینما به ابزاری قدرتمند برای دولتها، صاحبان سرمایه و جریانهای فکری تبدیل شده است. سیاستمداران از آن برای اهداف سیاسی استفاده میکنند، صاحبان سرمایه به دنبال گردش اقتصادی هستند و اندیشمندان آن را وسیلهای برای انتقال مفاهیم انسانی میدانند. در ایران نیز طی سالهای گذشته این روندها به اشکال مختلف دیده شده است. در مقاطعی یعنی قبل انقلاب سینما در اختیار حاکمان اقتصادی بود؛ فیلمهای متنوع ساخته میشد، مردم به سالنها میرفتند، هم سرگرم میشدند و هم چرخه اقتصادی شکل میگرفت. صاحبان اندیشه کمتر حضور داشتند. اما پس از انقلاب اسلامی، جریان فرهنگی در سینما به اوج رسید و فیلمسازان صاحب فکر توانستند با بهرهگیری از قدرت سینما، مفاهیم جدی و جدیدی را منتقل کنند و در عین حال سرگرمی هم برای مردم فراهم سازند.»
گبرلو اضافه کرد: «اما اتفاقات دوران کرونا، و مهمتر از آن، تحولات فناورانهای که به بهانه کرونا سرعت گرفت، پرسشهای بزرگی برای سینما ایجاد کرد. زمانی سینما قدرت بیرقیب بود؛ حتی تلویزیون با قاب کوچکش تحتتأثیر سینما عمل میکرد. اما امروز پلتفرمهای اینترنتی، شبکههای نمایش خانگی و رسانههای ماهوارهای رقبای جدی سینما شدهاند.»
وی ادامه داد: «دیگر مانند گذشته کسی حاضر نیست ساعتها در صف سالنهای سینما بایستد. بلکه تماشاگران ترجیح میدهند در خانه، در جمعهای خانوادگی یا دوستانه، با استفاده از تلویزیونهای پیشرفته که کیفیت پرده سینما را شبیهسازی میکنند، فیلم ببینند. آنها در این فضا راحتتر هستند و از محدودیتها و سانسورها هم فاصله میگیرند. در نتیجه، مخاطب به جای دنبالکردن فیلمهای ایرانی، بهراحتی آثار خارجی را دانلود یا از طریق شبکههای ماهوارهای خیلی آسان و بی دغدغه نظارت حاکمیتی تماشا میکند.»
به گفته او، این تغییر ذائقه نشان میدهد سینمای ایران باید تکلیف خود را با مخاطب مشخص کند، وی اضافه کرد: «سیستم مدیریت سینما در ایران پس از انقلاب همواره وابسته به حاکمیت بوده است. بنابراین امروز همین حاکمیت باید روشن و سریع استراتژی نوینی را برای آینده اعلام کند. نه مخاطب منتظر میماند و نه فیلمساز برای حمایتهای احتمالی دست روی دست میگذارد. به همین دلیل بسیاری از کارگردانان به سمت سریالسازی در پلتفرمها که آزادترهستند رفتهاند.»
گبرلو بلاتکلیفی و چندگانگی مدیریتی و نبود برنامه جدی را عامل سردرگمی مخاطبان و سینماگران میداند و معتقد است: «امروز بیش از هر زمان، بازنگری استراتژیهای سینما ی ایران ضروری است. ساختار سنتی سازمان سینمایی و روشهای قدیمی مدیریت کلان فرهنگی دیگر پاسخگوی نیاز سینماگران و مخاطب ایرانی نیست.»
وی بر لزوم بازبینی در تولید فیلمها تأکید کرد و گفت: «باید آثاری ساخته شود که در رقابت با جهانیان برای مخاطب جذابیت داشته باشد. مثلاً در دورهای که تلویزیون فضای کمدی کمتری داشت، مردم با اشتیاق به سمت فیلمهای کمدی سینما میرفتند. اما حالا که این ژانر در شبکههای متعدد فراوان است، مخاطب دیگر هزینه و زمان خود را برای تماشای یک کمدی دو ساعته در سالنهای دوردست سینمایی صرف نمیکند.»
گبرلو با اشاره به چند نمونه موفق اخیر افزود: «فیلمهایی مانند پیر به سر و زن و بچه نشان دادند که تماشاگر همچنان به آثار متفاوت اجتماعی علاقه دارد. درباره این فیلمها میان مردم گفتوگو میشود، نقل محافلاند و تماشاگران میخواهند کنار آثار کمدی، فیلمهای جدی اجتماعی را هم ببینند. به باور من، در آینده ذائقه فهیم مخاطب ایرانی دوباره به سمت آثار ارزشمند اجتماعی برمیگردد؛ همان مخاطبی که همیشه به دنبال آثار درخشان بوده، اما سودجویان اقتصادی و گاه سیاسی در مقطعی اجازه رشد آنها را ندادند.»
وی در پایان گفت: «روز ملی سینما بهترین فرصت است که جلسهای برای بازبینی و آسیبشناسی وضعیت امروز سینما برگزار شود. اگر واقعبینانه به شرایط نگاه نکنیم و تصمیم جدی برای تغییر در شیوه مدیریتی آینده ی سینمای ایران نگیرند ممکن است روزی سینما فقط در موزهها باقی بماند. اما اگر فضا تغییر کند و اتغاقات جدیدی رخ بدهد هم تماشاگر رغبت بیشتری نشان خواهد داد و هم فیلمسازان دوباره به سمت تولید آثار سینمایی روی خواهند آورد و هم حاکمیت بهره برداری خود را با شیوه نوین خواهد کرد.»
ارسال دیدگاه