باید برای نجات هنر کودک «فریاد» زد
تهران (پانا) - رضا فیاضی، بازیگر و کارگردان حوزه کودک و نوجوان، با ابراز تأسف از بیتوجهی نهادهای فرهنگی و سرمایهگذاران به هنر کودک، از دلایل مهاجرت هنرمندان به آثار بزرگسال و نبود تفکیک سنی در سینما و تئاتر گفت.

رضا فیاضی در گفتوگویی با پانا درباره بیتوجهی به هنر کودک و نوجوان صحبت کرد و به دلایل شکلگیری این وضعیت و پیامدهای آن پرداخت؛ که در ادامه به آن میپردازیم.
اول از همه باید بگویم واقعاً بابت این مسئله ناراحت و متأسفم، چون سالها تلاش کردم که دیوار بیتوجهی به کودکان و نوجوانان را بشکنم و فضایی واقعی و پویا برای آنها سازم. خصوصا نوجوانان، که قشری بسیار حساس و در عین حال کمتوجه هستند؛ قشری بین کودکی و جوانی که به نظرم همیشه نادیده گرفته شدهاند. من سالها روی این گروه تمرکز کردم و برایشان کار کردم.
مشکلات مالی و رفتارهای نادرست باعث شد که آن مخاطبان قدیمی ما، دههشصتیهایی که هنوز خاطرهای از ما دارند، امروز فرزندانشان دیگر ارتباطی با ما نداشته باشند. در تمام این سالها، تلاش کردیم با ایدههای تازه و همکاریهای مختلف دوباره به جریان تولید بازگردیم، اما موانع ساختاری و بیاعتمادی نهادها اجازه نداد. تلویزیون با اینکه مدام میگوید «ما شما را میخواهیم» و ما را دعوت میکند، در عمل ما را رد میکند. ما رفتیم، نشستیم، حرف زدیم و طرحهای متعددی ارائه دادیم، اما نتیجهای نگرفتیم.
من عاشق بچهها هستم، ذهنم پر از ایدههای تازه است، اما مجبور شدهام مسیر کاریام را تغییر بدهم و به سمت مخاطب بزرگسال بروم. این در حالی است که اولویت اول و همیشگی من کودکان و نوجوانان بودهاند.
بهنظر شما، دلیل اصلی که در سینما و تئاتر تفکیک سنی مثل کتابها وجود ندارد چیست؟
به نظر من تفکیک سنی مخاطب توی سینما و تئاتر، موضوعی است که باید خیلی جدیتر به آن نگاه کنیم. در حال حاضر در حوزه کتاب این تفکیک بسیار روشنتر است؛ اما در سینما و تئاتر چنین مرزبندیای وجود ندارد و این جای تأسف دارد.
یکی از دلایل اصلی این مسئله، نبودِ فضاهای اختصاصی برای نوجوانها است. ما سالنهایی مخصوص کودک داریم، یا برنامههایی که برای بزرگترها است؛ اما نوجوان، که نه کاملاً وابستهست و نه کاملاً مستقل، عملاً بین این دو گروه گم میشود. این گروه سنی، دنیای خودش رو دارد و دغدغههایش خاص است، ولی متأسفانه برایش برنامهریزی مستقلی نشده است.
در کانون پرورش فکری، اگر بشود سالنها را تفکیک کنیم برای مثال سالن گلستان برای نوجوان باشد و سالن بوستان برای کودک یه قدم بزرگ است. به این شکل نوجوان احساس دیده شدن میکند و متوجه میشود که براش احترام قائل شدند، و هویت مستقلی دارد.
نوجوانها حق دارند که بگویند «من با خانواده به سینما نمیروم» چون برنامهای که بهطور مشخص برای آنها باشد، خیلی کم داریم یا اصلاً نداریم. این یک خلأ فرهنگی است که باید برایش فکری اساسی کرد. تا زمانی که نتوانیم شرایط مخاطب نوجوان را جدا تعریف کنیم، نمیتونیم از او انتظار مشارکت فعال یا علاقهمندی واقعی داشته باشیم.
چه عواملی ممکن است باعث شود فیلمسازان امروز کمتر سراغ تولید آثار کودک و نوجوان بروند؟
اصل مسئله این است که مسئولان فقط به بیان شعار بسنده میکنند و حمایت عملیای در کار نیست. از سوی دیگر، سرمایهگذاران نیز حاضر نیستند وارد حوزه کودک و نوجوان شوند، چراکه نگاه صرفاً مالی دارند و دغدغه فرهنگی در اولویتشان نیست.
برای روشنتر شدن موضوع، بد نیست به یک نمونه عینی اشاره شود. در حال حاضر، سریالی با عنوان آقای قصهگو در حال تولید است و این مجموعه در روند تولید با بحرانهای متعددی روبهرو شده است. افزایش مداوم هزینهها و تغییرات پیدرپی در شرایط، موجب دشواریهای فراوانی شده است؛ در حالی که این سریال از لحاظ ساختار، اثری خوشساخت و ترکیبی از انیمیشن و تصویر زنده است، و کاملاً با استانداردهای روز جهانی مطابقت دارد.
اما چون نگاهها محدود به بازگشت سرمایه و سود کوتاهمدت است، هیچکدام از نهادهای سرمایهگذار حاضر به حمایت از چنین آثاری نیستند. همگی با این جمله مواجه میشویم: «سرمایه برنمیگردد». این در حالیست که زمانی آثاری مانند مدرسه موشها، پسرخاله و کلاه قرمزی با موفقیت چشمگیری همراه بودند، چراکه کارها بهدرستی و با دلسوزی انجام میشد. حتی برای زیزیگولو نیز برنامه ساخت فیلم سینمایی وجود داشت، که متأسفانه به دلایلی اجرایی نشد.
واقعیت این است که کودک میتواند و باید سینمای مستقل خودش را داشته باشد، همانطور که در گذشته نیز چنین بوده است. اما متأسفانه بهدلیل سیاستگذاریهای اشتباه و ضعف در مدیریت فرهنگی، فرصتهای ارزشمند یکییکی از بین میروند.
در پایان، برای حل این مشکل باید چیکار کرد؟
باید فریاد زد، باید «هوار» کشید.
این واقعیت تلخ سینمای ماست. حتی دعوت میکنم بیایید پشت صحنهی همین پروژهی آقای قصهگو را ببینید. فضای عجیبی برایش ساخته شده، اما ما هنوز گرفتار همان مشکل نبود سرمایهگذاری هستیم و این یعنی حتی بازیگر هم دچار مشکل میشود، چه برسد به نویسنده و کارگردان.
خبرنگار دانشآموز: آرتمیس رزاقیان
ارسال دیدگاه