در گفتوگو با پانا عنوان شد؛
بررسی تبعات بحران آب در کشور/ فرونشست زمین در حال تشدید است
تهران (پانا) - یک کارشناس کشاورزی گفت: با تداوم خشکسالی در استانهایی که بیش از دو دهه بارش مؤثر نداشتهاند، کارشناسان هشدار میدهند نبود زنجیره دقیق اطلاعات، کاهش شدید بارشها و تشدید فرونشست زمین، ایران را وارد مرحلهای کرده که تنها بحران آب مطرح نیست؛ بلکه تبعات گستردهای از مهاجرتهای اجباری تا تهدید ساختار سرزمینی و فشارهای اجتماعی و فرهنگی در راه است.
فاطمه پاسبان با اشاره به وضعیت خشکسالی در سالهای پیشرو گفت: «تغییر اقلیم پدیدهای جهانی است، اما میزان اثرگذاری آن به نحوه مدیریت کشورها بستگی دارد. در ایران هنوز مدیریتی که آیندهنگر باشد و بتواند چشمانداز و نقشه راه مشخص ارائه دهد، وجود ندارد.»
وی افزود: «وقتی برای یک بحران برنامه اقدام، ساختار مشخص و رصد و پایش مستمر نداشته باشیم، طبیعی است که شرایط بدتر میشود. خشکسالی هم مانند یک بیماری است؛ اگر برای درمان آن اقدامی نکنیم، مزمنتر میشود و حتی میتواند به نابودی منابع حیاتی منجر شود.»
نبود ساختار ملی واحد برای مدیریت آب و غذا
پاسبان تأکید کرد: «آب و غذا امروز مسئله اول جهان است. همه کشورها ساختارهای مشخص برای مدیریت این حوزه دارند، اهداف تعیین میکنند، نقاط ضعف و قوت را میسنجند و بر اساس آن سیاستگذاری و برنامهریزی میکنند. اما در کشور ما هیچکدام از این فرآیندها بهطور منسجم انجام نمیشود.»
وی گفت: « «این فقط مسئولیت جهاد کشاورزی یا وزارت نیرو نیست. یک مسئله ملی است و همه دستگاهها، نهادهای خصوصی، سمنها و حتی مردم باید نقش و سهم مشخص داشته باشند. اما اکنون هیچکس برای خود وظیفه تعریفشدهای ندارد و فقط درباره بحران صحبت میکنیم.»
نیاز به الگوی حکمرانی خوب در بخش آب و غذا
این کارشناس تأکید کرد: «تا زمانی که «الگوی حکمرانی خوب» در بخش آب و غذا طراحی و اجرا نشود، نمیتوان به بهبود وضعیت امید داشت.»
پاسبان ادامه داد: «اگر ساختار حکمرانی مشخص شود، میتوانیم انتظار داشته باشیم که حداقل بحران خشکسالی عمیقتر نشود و بتوانیم آن را مدیریت و کنترل کنیم. اما تا زمانی که وظایف دستگاهها و نقش بخش خصوصی، کشاورزان و مردم تعریف نشده باشد، کاری از پیش نخواهد رفت.»
پاسبان با تأکید بر اینکه «ارائه راهکار بدون وجود ساختار حکمرانی مؤثر نتیجهای ندارد»، گفت: «وقتی مشخص نیست چه نهادی مسئول است، چه کسی پاسخگوست و سهم هر بخش در مدیریت آب چقدر است، هر نوع راهکار فقط در حد حرف باقی میماند.»
وی افزود: «ما سالهاست درباره افزایش بهرهوری آب، استفاده از آب خاکستری یا کنترل مصرف خانگی صحبت میکنیم. اما سؤال اینجاست: چه کسی باید این کارها را انجام دهد؟ سهم دولت چیست؟ نقش حاکمیت چیست؟ مردم و کشاورزان چه مسئولیتی دارند؟ بدون تعریف وظایف، هیچ تغییری رخ نمیدهد.»
لزوم تعریف نقشها و مسئولیتها در یک سیستم واحد
این کارشناس ادامه داد: «مدیریت یک کشور مثل یک بدن است؛ نمیشود فقط یک عضو را درمان کرد و انتظار داشت کل بدن سالم شود. تمام اجزا باید با هم دیده شوند. برای مدیریت آب، همه ذینفعان از کشاورز و مصرفکننده تا دولت، بخش خصوصی و انجیاوها باید نقش مشخص داشته باشند.»
وی تأکید کرد: «مشکل اصلی نبود سیستم است. مدیریت، فقط حرفزدن نیست؛ مدیریت یک علم و هنر است و باید مکتوب، طراحی و اجرا شود. ما کارشناس کم نداریم؛ مشکل این است که هیچکس نمیداند از کجا باید شروع کند و چه کسی در نهایت پاسخگوست. اگر حادثهای بیفتد یا نیاز به حمایت باشد، معلوم نیست مسئول مستقیم چه نهادی است.»
پاسبان گفت: «اگر به گزارشها، تحقیقات و پایاننامههای ۵۰ سال اخیر نگاه کنید، انبوهی از راهکارهای علمی ارائه شده است. اما سؤال این است که کدام یک از آنها اجرا شده؟ مشکل، نبود مدل عملیاتی است. همه میگویند کشاورز باید بهرهوری را بالا ببرد، اما مصرفکننده، دولت و بخش خصوصی چطور باید نقش خود را ایفا کنند؟»
نبود مشارکت ساختاری میان همه ذینفعان
وی گفت:«برای مدیریت آب، فقط کشاورزی مسئول نیست. صنعت، خدمات، مصرفکنندگان خانگی، شهرداریها و حتی بخش گردشگری هم ذینفع هستند. اما هیچ سازوکاری برای هماهنگی این بخشها وجود ندارد. هر نهاد بخشی از مشکل را جدا میکند و تلاش میکند آن را خارج از سیستم حل کند؛ در حالی که مدیریت آب فقط در چارچوب یک سیستم ملی قابل انجام است.»
پاسبان گفت: «هیچ الگویی بدون داده دقیق کار نمیکند. برای مدیریت آب در کشاورزی باید بدانیم هر مزرعه چه محصولی میکارد، چه مقدار آب مصرف میکند، خاک آن چه ویژگیهایی دارد، کیفیت آب چگونه است و اقلیم منطقه چه وضعیتی دارد. این اطلاعات باید بهروز و در دسترس باشد. اما ما سیستم دادهای یکپارچه نداریم و همین، الگوسازی را غیرممکن میکند.»
وی افزود: «از مزرعه تا مصرف محصول، هیچ زنجیره اطلاعاتی دقیقی وجود ندارد. وقتی داده نداریم، نمیتوانیم تصمیم درست بگیریم یا بحران را مدیریت کنیم. به همین دلیل است که هرچه میگذرد، وضعیت منابع آبی پیچیدهتر و کنترل آن سختتر میشود.»
پاسبان با اشاره به تداوم خشکسالی در بسیاری از مناطق کشور گفت: «برخی از استانها بیش از ۲۰ سال است که درگیر خشکسالیاند و هنوز هم بارش مؤثری نداشتهاند. امسال هم با پایان آبانماه، بسیاری از مناطق حتی یک بارش جدی را تجربه نکردهاند. این نشان میدهد وضعیت بهمراتب وخیمتر از گذشته شده است.»
وی افزود: «الگوهای پیشبینی نیز همین را تأیید میکند. وقتی روند چند سال اخیر را کنار هم بگذاریم، کاهش بارشها کاملاً مشهود است. این فقط بحران آب نیست؛ نشانه عمیقتر شدن تغییر اقلیم است.»
فرونشست و بحران خاک؛ لایه پنهان خشکسالی
پاسبان تأکید کرد: «همزمان با کاهش بارشها، مشکلات دیگری مثل فرونشست زمین در حال تشدید است. این آسیبها به خاک و ساختار زمین، آینده مدیریت منابع را بسیار پیچیدهتر میکند. اگر امروز اقدامی نکنیم، فردا فقط با کمبود آب مواجه نیستیم؛ با بحرانهایی مواجهیم که ساختار سرزمینی کشور را تهدید میکند.»
این کارشناس درباره پیامدهای اجتماعی خشکسالی هشدار داد و گفت: «وقتی یک منطقه آب ندارد، طبیعی است که جمعیتش مهاجرت میکند. این مهاجرتها اگر مدیریت نشود، بحرانهای دومینووار ایجاد میکند. منطقهای که مقصد مهاجرت است، خود بهدلیل فشار جمعیتی دچار مشکلات جدید میشود؛ از بحران آب گرفته تا مسائل شهری، بهداشتی و امنیتی.»
وی ادامه داد: «فرض کنید بخش بزرگی از جمعیت شرق کشور به دلیل بیآبی به شمال مهاجرت کنند. آیا آن مناطق توان جذب این جمعیت را دارند؟ آیا آب، خدمات شهری، شغل، بهداشت و امکانات آموزشی برای این جمعیت فراهم است؟ هیچ برنامهای برای چنین سناریوهایی وجود ندارد.»
خشکسالی فقط بحران آب نیست؛ بحران فرهنگی و اجتماعی نیز هست
پاسبان با بیان اینکه «بحران آب بهتنهایی باقی نمیماند»افزود: «وقتی یک بخش از سیستم مختل میشود، بخشهای دیگر هم آسیب میبینند. بحران آب میتواند به بحران فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی تبدیل شود. اگر مدیریت هماهنگ و بلندمدت نداشته باشیم، کنترل این پیامدها در آینده بسیار دشوار یا حتی غیرممکن خواهد شد.»
تغییر اقلیم و ضرورت کاهش مصرف انرژی
وی درباره رابطه تغییر اقلیم و گرمایش زمین گفت: «در کنار خشکسالی، روند افزایش دما هم متوقف نشده است. در سطح جهانی مهمترین وظیفه کشورها برای مقابله با تغییر اقلیم کاهش مصرف انرژی است. یعنی باید کاری کنیم که سطح گرمایش زمین کمتر شود تا طبیعت بتواند چرخههای خود را حفظ کند. اگر مصرف انرژی کاهش نیابد، تبخیر آب بیشتر میشود، بارشها کمتر میشود و در نهایت چرخه طبیعی مختل میشود.»
ارسال دیدگاه