حامد عسکری*

دفتر نقاشی دخترت یا مدرک بین‌المللی‌ات؟

از بچه‌های تئاتر خوزستان است‌. یکی دوبار تهران آمده زیارتش کرده‌ام و یکی دوبار هم اهواز نمک گیرش شده‌ام و در لشکرآباد (پایتخت فلافل جهان) کاری کرده‌ایم که مغول با نیشابور نکرد‌.

کد مطلب: ۹۰۷۹۴۱
لینک کوتاه کپی شد

از بچه‌های تئاتر خوزستان است‌. یکی دوبار تهران آمده زیارتش کرده‌ام و یکی دوبار هم اهواز نمک‌گیرش شده‌ام و در لشکرآباد (پایتخت فلافل جهان) کاری کرده‌ایم که مغول با نیشابور نکرد‌. دیروز پیام دادم و جویای احوالش شدم، حرف زدم و حرف زد. گفتم اهواز که طوریش نیست. گفت فقط زنده‌ایم و از زندگی خبری نیست‌. همه مدرسه‌ها شده‌اند اردوگاه. التهاب و دلشوره، رمق به جانمان نگذاشته، یک مسیر ده دقیقه‌ای را باید یک ساعت بگردی تا مفری پیدا کنی که به مقصدت برسی‌. می‌گفت: قصه این است که سیل خانه‌ات را پر از آب می‌کند کله‌ات را پر از سؤال، این‌که وقتی می‌گویند خانه‌ات را خالی کن بین انتخاب اولین دفتر نقاشی دخترت و گواهینامه بین‌المللی تئاترت می‌مانی‌. راستی کدام‌یک عزیز‌تر است؟ این‌که کجا می‌رویم؟ اصلا رفتن یعنی چه؟
می‌گفت حکایت و روایت سرزمین ما هم شده حکایت فیل در تاریکی. به قول حاج‌کاظم آژانس شیشه‌ای اژدها اژدهای عجیبی بود‌. سرشو می‌زدی هفت تا سر دیگه در می‌آورد. این هم همینه هر کی همون منطقه‌ای رو که توشه روایت می‌کنه‌. یک کوچه که پاکسازی بشه می‌گه اهواز به حالت عادی برگشت و یک کوچه که ویران بشه گزارش می‌کنه امیدی به بازسازی نیست‌. خلاصه که رفیق اهوازی من که بسیار هم دلتنگ اویم گفت و من شنیدم‌. برای امروز سوژه دیگری انتخاب کرده بودم که بنویسم دیدم حق نمک نمی‌گذارد و حاصل شد همین که خواندید...

منبع: روزنامه جام‌جم

*شاعر و نویسنده

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار