از قاب تلویزیون تا نگاه نورانی رهبر
اسلامشهر (پانا) - این دلنوشته، روایت توفیق حضور دانشآموزخبرنگار پانا شهرستانهای تهران در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی است. از لحظه انتظار و هیجان قبل از دیدار تا حس دیدن پدر مهربان انقلاب از نزدیک و پیامهای الهامبخش ایشان دربارهٔ ایمان، امید، استقامت و ادامهٔ راه شهدای دانشآموز میخوانیم.
الان که دست بر قلم میبرم و احساساتم را به نگارش درمیآورم، بیش از همیشه دلتنگ میشوم. بعد از آخرین بازه مطالعاتیام بود که خبر رسید من نیز توفیق حضور در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی را دارم. همان لحظه، تمام وجودم سرشار از احساسات ناب شد؛ از هیجان و انتظار گرفته تا استرس و شادی.
پایان حیات من و تو ختم به خیر است و این عاقبت دوستی حضرت زهرا(س) است. نگاه مادر را میتوان در همهٔ لحظات زندگی احساس کرد. حضور امروز ما در جوار حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدّ ظلّه العالی) نیز به برکت همان مادر آسمانی است؛ چراکه روز دیدار، مصادف با ایام شهادت حضرت فاطمه(س) بود.
پیگیری کارت ملاقات، رفتوآمدها و همه حواشی مربوط به دیدار، برایم سراسر رحمت بود.
بهراستی که انتظار برای حضور در مکتب سیدعلی، خود درسی از صبر و آرامش است و چه آموزنده است این انتظار...
لحظهٔ دیدار رسید؛ پدر مهربانم را بعد از سالها دیدن از قاب تلویزیون، اینبار از نزدیک دیدم. چشمانم به جمال نورانی ولیّ امر مسلمین جهان روشن شد. در آن لحظه، حس میکردم مسیر حسین فهمیده ادامه دارد و صدای شعار «وای اگر خامنهای حکم جهاد دهد» گوش آمریکا و همهٔ قدرتهای استعمارگر را پر میکند.
رهبر دلها سخن میگفت؛ صدایی محکم، آرام و آرامشبخش که نهتنها گوش، بلکه دل و ایمانم را نوازش میداد. همان لحظه فهمیدم چرا او را «رهبر دلها» مینامند. هر جملهاش نوری بود که چراغ مسیر آیندهٔ من را روشنتر میکرد.
حکیم امت از ظلمستیزی گفت، از استکبار و استعمار حاکم بر ایرانِ قدیم یاد کرد. ایشان فرمودند: «۱۳ آبان سال ۵۸، روز افتخار و پیروزی ملت ایران است؛ روزی که هویت حقیقی دولت استکباری آمریکا و هویت انقلاب اسلامی روشن شد. اختلاف ما با آمریکا ذاتی است نه تاکتیکی؛ علاج بسیاری از مشکلات کشور، قوی شدن در عرصههای علمی، مدیریتی و نظامی است.»
ایشان از دفاع از مظلومان سخن گفت، از ادامهٔ راه شهدای دانشمند و از امیدی که به نسل ما، دانشآموزان انقلاب اسلامی دارد. سخنانش فصیح و روشن بود؛ هر واژهاش درسی از ایمان، غیرت و مسئولیت.
در دل، خدا را شکر کردم بابت سایهٔ امن ولایت. وقتی مقام معظم رهبری از جا برخاستند، گویی عهدی در دلها زنده شد. من نیز با خود عهد بستم که در مسیر خدمت به ایران اسلامی و پاسداری از آرمانهای امام خمینی کبیر، استوارتر گام بردارم.
زیرا امید حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدّ ظلّه العالی) به ما دانشآموزان است،
و من میخواهم لایق این امید باشم...
							
ارسال دیدگاه