در گفتوگو با پانا مطرح شد
آینده مبهم سینمای کودک و نوجوان
جایگاه فیلم سالم و آموزشی کجاست؟
تهران (پانا) - نادره ترکمانی، کارگردان کودک و نوجوان، از تغییرات متنوع سلیقه مخاطبان کودک و نوجوان، نبود قالب ثابت در سینمای این حوزه و از دست رفتن جنبهی سرگرمی فیلمها گفت. او تأکید می کند که با وجود پیشینهی ادبی غنی، نبود یا کمکاری فعالان فرهنگی باعث شده فرصتهای خوب از دست رفته و به نتیجه نرسد.

امروز فیلم دیدن برای بسیاری از خانوادهها راهی ساده و لذتبخش برای وقتگذرانی با کودکان است. اما پیش از انتخاب فیلم، باید پرسید: این فیلم چه تأثیر فرهنگی و آموزشی دارد؟ آیا میتوان آن را با کودک دید، بیآنکه آرامشش بههم بخورد؟
فراموش نکنیم، محتوای فیلمها میتواند در شکلگیری شخصیت کودکان نقش داشته باشد. برای پاسخ به این پرسشها، باید سراغ کسانی برویم که سالها در این حوزه زندگی کردهاند و تجربهاش را با پوست و استخوان لمس کردهاند.
نادره ترکمانی، پیشکسوت حوزه کودک و نوجوان، آثاری همچون «خاله سوسکه» و «گورداله و عمه غولی» را کارگردانی کرده است. در ادامه، با او به گفتوگویی نشستیم که در مطلب ذیل میخوانید.
پانا: در طی تجربهتان در ارتباط با نوجوانها، چه تغییری در نوع سلیقه یا نیاز رسانهایشان مشاهده کردهاید؟
«من یک فیلمساز کودک و نوجوان هستم. اگر دغدغهام فیلم سالم و آیندهی بچهها نبود، هیچوقت به این حوزه وارد نمیشدم. سالهاست که در گروههای متعدد، مخصوصاً با نوجوانهایی که همسن شما هستند، ارتباط دارم، گفتوگو میکنم و سعی میکنم از نگاه آنها ببینم. در همین مسیر بود که به یک حقیقت تلخ رسیدم؛ اینکه نوجوان امروز دیگر دنبال فیلم کودک و نوجوان ایرانی نیست.
نبودن فیلم باعث شده نوجوانها بروند سراغ سایتهای مختلف و فیلمهای خارجی را پیدا کنند؛ فیلمهایی که شاید نوجوانپسند باشند اما برای نوجوان ساخته نشدهاند — فیلمهای عاشقانه، وحشت یا هر نوع دیگر.
گروه سنی نوجوان در کشور ما به سمتی رفته که بیشتر به دیدن آثار بزرگسال علاقهمند است. سلیقهی کودک و نوجوان امروز دیگر آنقدر متغیر است که نمیشود یک قالب ثابت برایش تعریف کرد.»
نظرتان دربارهی مرزبندیهای سنی در تولید و ارزیابی فیلمها چیست؟ آیا این تقسیمبندیها همیشه کاربردی هستند؟
«من یک بار فیلمنامهای را داده بودم؛ گفتند نه، این فیلمنامه مابین گروه سنی کودک و نوجوان است، ما نمیدانیم باید رد کرد کنیم یا تأیید... این مشکل، ناشی از عدم شناخت درست مخاطب است.
این تقسیمبندی که ما میآییم جدایش میکنیم، خیلی در جاهای دیگر دنیا مرسوم نیست. مخاطب خودش انتخاب میکند چه چیزی ببیند؛ بچه یا نوجوان، با تفاوتهای خودش. بچهای که به فیلمهای نوجوان علاقهمند است، سراغش میرود. نوجوانی که هنوز حالوهوای کودکانه را دوست دارد، میرود سراغ همان سبک. این دستهبندیها را به خود مخاطب بسپاریم.»
فرآیند تصویب فیلمنامه در حوزه کودک و نوجوان را چطور ارزیابی میکنید؟ نقاط ضعفش کجاست؟
«ما در کارشناسیهایمان مشکل داریم. بعضیها که مسئول تصویب فیلمنامه هستند، دقیق متوجه نمیشوند مخاطب کیست. میگویند دقیق بگو این فیلم کودک است یا نوجوان. خب، بگذارید تولید شود، بعد مخاطب خودش انتخاب میکند.
حس و درک تصویری کودک و نوجوان با هم فرق دارد. بعضی آثار هستند که کودک و نوجوان و حتی خانواده با هم میتوانند ببینند و لذت ببرند. بعضی آثار هم خیلی کودکانهاند و فقط مناسب سن پایینتر هستند. بعضیها هم نوجوانانهاند. این انتخاب را بگذاریم به عهدهی خود مخاطب.»
آیا تفاوت میان کودک و نوجوان در سینما مهم است؟
«کودک هفتساله با نوجوانِ پانزدهساله علایق کاملاً متفاوتی دارند. اما این تفاوت زمانی معنا پیدا میکند که اصلاً تولیدی وجود داشته باشد!
سالانه باید حداقل بیست فیلم کودک و بیست فیلم نوجوان تولید شود. آنوقت میشود برای هر گروه جشنوارهی مستقل برگزار کرد. ولی الان که اینطور نیست.
اگر یک سال بگویند فقط برای فیلم کودک بودجه میگذاریم و سال بعد بگویند فقط نوجوان — اتفاقی نمیافتد. مهم این است که تولید مداوم باشد. حتی اگر از بیست فیلم، پنجتایش خوب دربیاید، یعنی مسیر درست است.»
کاهش تولید در حوزه کودک و نوجوان را ناشی از چه عواملی یا تصمیماتی میدانید؟
«متأسفانه سیاستگذاری فرهنگی ما به سمتی رفته که حمایت از آثار کودک و نوجوان سالبهسال کمتر شده است. امروز، وقتی به جشنوارهها، پلتفرمها، سینماها یا حتی تلویزیون با اینهمه شبکه نگاه میکنیم، تقریباً هیچ فیلم ایرانی برای کودک و نوجوان نمیبینیم.
شما هم اگر در سایتها و فضاهای مختلف دنبال فیلم کودک و نوجوان بگردید، چیزی پیدا نمیکنید.
این حقیقت تلخی است که باید بپذیریم. تولید این آثار بهشدت کاهش پیدا کرده، تا حدی که میتوان گفت به صفر رسیده است. نه فیلم داریم، نه سریال متناسب با سن کودک و نوجوان.»
به نظر شما در شرایط فعلی، جایگاه "فرهنگی" سینمای ایران کجاست؟
«الان بیشتر فیلمهای روی پرده فقط برای خندیدن ساخته میشوند، بدون هیچ نکتهی آموزشی یا محتوای فرهنگی. آیا این وضعیت قابلقبول است؟
آنچه روی پرده سینما میبینیم، سرگرمی نیست؛ فقط لودگی است. بیایید بپذیریم که حتی فیلم سالم هم دیگر تولید نمیکنیم. این تولیدات واقعاً در شأن سینمای ما هستند؟ نه فقط در حوزه کودک و نوجوان، بلکه در کل سینمای کشور نیاز به یک بازنگری جدی داریم.
ما باید از خودمان بپرسیم که سینما را بهعنوان چه چیزی در کشورمان میبینیم؟ آیا سینما فقط یک تجارت است؟ آیا سینما فقط یک رسانه است؟ چرا برای فیلم هیچ جایگاه فرهنگی یا آموزشی تعریف نمیکنیم؟»
اکثر فیلمهایی که در سالهای اخیر تولید میشوند، فیلمهای طنز هستند. فیلمسازان معتبری که در گونههای مختلف فیلم میساختند، خانهنشین شدهاند. علت این مشکل را چه میبینید؟
«من بهعنوان یک فیلمساز، رضایتم تأمین نمیشود. من رشتهی سینما خواندهام، تحقیق کردهام، هنوز هم در این حوزه مطالعه دارم. این چیزی نیست که من به آن بگویم سینما.
اگر روزی مسئول باشم، تمام تلاشم را برای تغییر این وضعیت میکنم؛ با تکیه بر نیروهای خوشذوق، ایدهدار، بافکر، دغدغهمند و عاشق سینما. اما سینما به فراموشی سپرده شده است. هر کسی هر ایدهای دارد، هر بودجهای میگیرد، فیلمی میسازد و میرود روی پرده. فقط لودگی است.
فیلم برای چه ساخته میشود؟
بحث من اصلاً این نیست که باید فیلمی ساخته شود که با سلیقهی کودک و نوجوان هماهنگ باشد. مسئله این است که چرا اصلاً فیلم سالم تولید نمیشود؟ فیلمی که خانواده بتواند با کودک و نوجوانش ببیند — چه در سالن سینما، چه روی پلتفرم، چه از تلویزیون.
همهی کپیبرداریها از روی همدیگر است، فقط برای اینکه مخاطب بیاید توی سالن سینما بنشیند و فقط بخندد. این جملهی دردناک خیلی از فیلمهای بزرگسال ماست. اما به چی میخندیم؟ آیا به سادگی یا به سخیفترین رفتارها و کلمات؟ واقعاً این است سینمای ما؟»
در غیاب فیلمهای مناسب، بچهها الان چه چیزی میبینند و این برایشان چه آسیبی دارد؟
«سالنهای سینما با درهای باز، خانوادهها با هر سن و سالی به تماشای فیلمهایی میروند که بدون قانون و نظارت تولید و نمایش داده میشوند و کودکان و نوجوانان، اولین آسیبدیدگان این وضعیت هستند.
سالهاست تلاش میکنیم فضای مناسبی برای تولید و نمایش آثار کودک و نوجوان ایجاد شود. اگر فیلمنامههای فعلی مناسب نیستند، باید سیاستگذاری و تشکیلاتی برای تولید آثار جذاب، آموزنده و باکیفیت شکل گیرد که هم مخاطب و هم سینمادار را راضی کند.
وقتی عنوان سیاستگذار را دارید، یعنی باید بدانید چه راهکاری طراحی کنید؛ راهکاری که این وضعیت آشفته و این فقر در سینمای کودک و نوجوان را نجات بدهد.
اما کمکاری از کجاست؟ چرا سیاستها به سمتی رفتهاند که با چنین خلأ بزرگی در حوزهی سینمای کودک و نوجوان روبهرو هستیم؟»
در وضعیت فعلی که تولید برای کودک و نوجوان محدود شده، به نظر شما چه نوع فیلمی میتواند همچنان آنها را سرگرم کند؟
«وقتی فیلم خانوادگی "سالم" تولید کنیم، کودک و نوجوان هم در دل آن تعریف میشوند. فیلمی که خانواده ببیند، بخندد، سرگرم شود، آموزش ببیند، اتفاقاً یکی از قالبهای موفق سینما است.
سرگرمی چیز بدی نیست، اتفاقاً خوب است. خانواده برای سرگرم شدن از فیلم استفاده میکنند. اما سرگرمی با لودگی فرق دارد. ما حتی جنبهی سرگرمی سینما را هم از دست دادهایم.»
شما در نبود تولیدات خوب، دلیل را در کمبود منابع میدانید یا در نبود افراد توانمند برای انجام دادن آن؟
«اگر بخواهیم فیلم کودک، نوجوان یا خانواده بسازیم، پتانسیل این را داریم که جنبهی تفریحی و آموزشی را کنار هم داشته باشیم. ما پیشینهی ادبیات غنی داریم؛ قصه، افسانه، حکایت، مثل. حتی ترجمههای فراوان.
پتانسیل داریم. اما آنهایی که باید این ظرفیت را به تولید برسانند، حضور ندارند. یا نمیخواهند، یا نمیتوانند.
متأسفانه کشورهای دیگر از فرهنگ ما استفاده میکنند، میبرند، بازتعریف میکنند و آثار بینظیری میسازند.
ولی ما نمیتوانیم؟ چرا؟ چون عرضه، سواد، انگیزه و پشتیبانی نداریم.
من اصلاً با دیدن فیلم خارجی مخالف نیستم. اتفاقاً معتقدم فیلمساز باید آثار جهانی ببیند؛ بچهها هم باید ببینند. آموزش مرز ندارد. اما سؤال اینجاست: چرا در کشور ما تولید این آثار به صفر رسیده است؟
مشکل اصلی همین است: پشتیبانی نیست. چرا مدیران فکر میکنند سینمای کودک و نوجوان تمام شده است؟ چرا فکر میکنند دیگر نباید از آن حمایت کرد؟»
اگر امروز بخواهید رو به مسئولان فرهنگی بایستید، مهمترین جملهای که به آنها میگویید چیست؟
«اگر واقعاً نمیخواهند حمایت کنند، بیایند صادقانه بگویند چرا. اگر دلیلشان قانعکننده بود، ما فیلمسازها هم کنار میکشیم. ولی واقعاً دلیل قانعکنندهای وجود ندارد. چند میلیون کودک و نوجوان داریم. چرا این سرمایهی ارزشمند را نادیده میگیریم؟ این گروه میتوانند هم چرخهی تجاری سینما را بچرخانند، هم فرهنگ و آموزش را بسازند.
این سؤالها سالهاست بیپاسخ ماندهاند. من نمیدانم باید چه کار کرد ولی اگر قرار به حرکت باشد، من بهعنوان یک زن سینماگر، تحصیلکردهی این رشته، انگیزهام را دارم، دردسرهایش را هم تحمل کردهام و میکنم و همیشه پای کار هستم؛ به شرطی که مدیران ما هم بخواهند. اگر واقعاً سینمای کودک و نوجوان را دوست دارند، برایش قدمی بردارند. مشکلات را ببینند. راهحلهای ساده و عملی وجود دارد.
بیایید به نقطهای برسیم که مثل کشورهای دیگر، روی مخاطب کودک و نوجوان سرمایهگذاری جدی کنیم. هر سال از دو فیلم کودک و نوجوان حمایت شود. حتی اگر کوتاه باشند، اما شروع خوبی هستند.»
در پایان، در حال حاضر مهمترین نیاز سینمای کودک و نوجوان از نگاه شما چیست؟
«به مدیران جشنواره رشد احترام میگذارم، چون با تلاش زیاد این جشنواره را برگزار میکنند. اما از آنها میخواهم تیمهای فکری تشکیل دهند، فیلمنامههای خوب حمایت شود، تولید اتفاق بیفتد. وقتی جشنوارهی کودک و نوجوان داریم، یعنی باید فیلم هم داشته باشیم. وقتی جشنوارهی رشد داریم، یعنی آثار کودک و نوجوان در حوزهی آموزش و فرهنگ باید تولید شوند.
اما این فیلمها کجا هستند؟ نباید دنبال فیلمساز بگردیم. باید آنقدر تولید زیاد شود که جشنواره با شوق و انرژی برگزار شود. هرچه تولید بیشتر شود، فیلمساز بهروزتر میشود. امیدوارم لااقل تا زمانی که زندهام، ببینم این اتفاق افتاده است.»
ارسال دیدگاه