تشییع پیکر شهدای اقتدار ایران و ارتباط آن با وحدت و انسجام جامعه
تهران (پانا) - یک جامعهشناس گفت: مراسم تشییع شهدای جنگ میتواند بهگونهای بازتعریف شود که هم بهمثابه مراسمی مذهبی، و هم بهمثابه آیینی ملی، قابل فهم و تجربه باشد. در این صورت، این مراسم صرفاً یک آیین مذهبی نیست بلکه به مناسکی ملی- مذهبی تبدیل میشود که میتواند به انسجام کل جامعه، با تمام تنوعهای هویتیاش، منجر شود.

تشییع پیکر شهدای جنگ دوازده روزه و ارتباط آن با وحدت و انسجام جامعه را میتوان در دو بخش مورد بررسی قرار داد. نخست، این تشییع از نظر جامعهشناختی دارای چه معنایی است و دوم اینکه آیا برگزاری چنین مراسمهایی میتواند منجر به وحدت و انسجام جامعه شود یا به بیان بهتر، با داشتن چه ویژگیهایی میتواند به این امر منتهی شود؟ انسانها در هر جامعه، متناسب با زیستجهانی که در آن زندگی میکنند و به واسطهٔ تاریخ و فرهنگ مشترک در یک جغرافیای مشخص، دارای اسطورههایی هستند که بهواسطهٔ آنها، افراد جامعه معناسازی میکنند و با آن به زندگی خود معنا میدهند و زیست اجتماعی خویش را ممکن میسازند. اما این امکاندهی به زیست اجتماعی، جز از مسیر ارزشها و هنجارها و عینیتبخشی به آنها در قالب هویت جمعی جامعه، میسر نیست.
امیر طیبی، جامعهشناس در گفتوگو با پانا درباره تاثیر حضور مردم در مراسمهایی همچون تشییع پیکر شهدا در وحدت و انسجام ملی اظهار کرد: «ارتباط اسطورهها و معانی آنها با ارزشها، هنجارها و هویت جمعی، از طریق برگزاری مناسک قومی، مذهبی و ملی صورت میگیرد. این پیوند، متناسب با ماهیت هرکدام، در بستر نمادها و آیینهای خاص خود شکل میگیرد. برای مثال و بهعنوان تقرب ذهنی، میتوان به مراسم مذهبی اعتکاف اشاره کرد که در آن، تجدید بندگی با خداوند بهعنوان ذات متعال، از طریق آیینهایی مانند بستنشینی در مسجد (بهعنوان مکان قدسی) و بازنمود امر والا و متعالی، صورت میپذیرد.»
تطبیق اعتکاف و تشییع شهدا
این جامعهشناس ادامه داد: «اما چگونه میتوان مراسم مذهبی اعتکاف را با تشییع پیکر شهدای جنگ مقایسه کرد؟ تشییع پیکر شهدا در ایران، صرفاً یک فریضه دینی نیست، بلکه مراسمی مذهبی برای تجدید پیمان با ارزشها و هنجارهای دینی، اسطورهها و معانی مرتبط با آن است. این را میتوان در شعارهای کلامی و نوشتاری، سرودها و پرچمهایی با مضامین مذهبی مشاهده کرد. پیکر شهدا بهعنوان نقطه اتصال میان عالم والا و جهان مادی، این امر را ممکن میسازد، چرا که این فرد با شهادت خود و گام نهادن در مسیر امام حسین (ع)، به جزئی از جهان متعالی تبدیل شده و در بالاترین مقام در معنایی نامتناهی فنا شده و به جنبهای اسطورهای دست یافته است؛ تجسمی ازلی یافته که درآمیزی از این جهان و جهان متعالی را با خود به همراه دارد. این ویژگی او را واسطهای میان این دو جهان میسازد. که در این خصوص میتوان به آیه «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» اشاره کرد. (آیه ۱۶۹، سوره آلعمران)
انسجام و وحدت جامعه با شرکت در مناسک و مراسم ملی
این جامعهشناس گفت: «هویتهای مختلف، ارزشها و هنجارهای درون آنها، بهعنوان عاملی مهم در ایجاد انسجام و وحدت جامعه، نقشی بنیادین ایفا میکنند. در مناسک و مراسمهای ملی، افراد جامعه علاوه بر تجدید پیمان با اسطورههای خویش، با دیگر شرکتکنندگان در این مراسمها، پیوندی مبتنی بر حس همسرنوشتی برقرار میکنند. این پیوند را میتوان «پیمان دوم» نامید؛ پیمانی که میتواند برادری، قبیلهگرایی یا میهندوستی را بر اساس اسطورههای مشترک بازنمایی کند و همین امر، قدرتمندترین عامل انسجام اجتماعی است.»
کدام هویت، انسجام بیشتری در جامعه ایجاد میکند؟
وی در پاسخ به این سوال که کدام هویت، انسجام بیشتری در جامعه ایجاد میکند، ادامه داد: «بهطور کلی، دو ویژگی برای هویتی که توانایی بیشتری در ایجاد انسجام اجتماعی دارد، میتوان برشمرد. عمومیت در اینجا به معنای کمی و شمار افراد پیرو آن هویت نیست، بلکه به معنای «قابلیت پذیرفته شدن» آن توسط گروههای مختلف است. در این معنا، هویتی که بتواند افراد متنوعتری را زیر چتر خود گرد آورد، از عمومیت بیشتری برخوردار است. برای مثال، هویت قومی مختص یک قوم و نسب خاص است و هویت مذهبی نیز همهٔ مذاهب و تفکرات را در بر نمیگیرد اما هویت ملی میتواند افراد با قومیتها و مذاهب گوناگون را در دل خود جای دهد.»
این جامعهشناس اضافه کرد: «همانطور که گفته شد، ارزشها و هنجارهای هر هویت، برگرفته از جهان اسطورهها هستند و اسطورهها نیز برخاسته از امیال، آرزوها و آرمانهای انسانیاند که گرچه منشأ دقیق روانشناختیشان پیچیده است اما بهطور کلی، قابل شناخت هستند. در هر اسطوره، فقط با نحوهای متفاوت از بیان آن آرمانها روبرو هستیم. برای مثال، مفهوم ایثار و فداکاری برای امری والا، در هر دو اسطورهٔ مذهبی و ملی قابل ردیابی است؛ چنانکه فدا شدن در راه امام حسین(ع) در اسطورههای دینی و فدا شدن آرش کمانگیر برای وطن در اسطورههای ملی، هر دو به یک معنا ارجاع دارند. این اشتراکها، امکان تلفیق یا احالهٔ اسطورههای یک هویت به هویت دیگر را فراهم میکنند.»
طیبی تصریح کرد: «مناسک، بازدعوت اسطورهها و انسجام جامع حال، با توجه به توضیحات فوق، به بخش دوم بحث، یعنی ارتباط مراسمها با انسجام اجتماعی، مربوط است. مراسمها، بهمثابه بازدعوت اسطورهها، اگر محدود به یک هویت خاص نباشند و هویتی که در مراسم بازنمایی میشود دارای عمومیت و قابلیت پذیرش سایر هویتها باشد، میتوانند به انسجام گستردهتری در جامعه منجر شوند. این امر، زمانی محقق میشود که مراسم، پذیرای حضور هویتهای گوناگون بوده و امکان تفسیر آن واقعه اجتماعی را برای هر هویت با اسطورهها، ارزشها، هنجارها و نمادهای خاص خود فراهم آورد. برای نمونه مراسم تشییع شهدای جنگ میتواند بهگونهای بازتعریف شود که هم بهمثابه مراسمی مذهبی، و هم بهمثابه آیینی ملی، قابل فهم و تجربه باشد. در این صورت، این مراسم صرفاً یک آیین مذهبی باقی نمیماند، بلکه به مناسکی ملی-مذهبی تبدیل میشود که میتواند به انسجام کل جامعه، با تمام تنوعهای هویتیاش، منجر شود.»
ارسال دیدگاه