یادداشت
در سوگ پدری که همچنان فرزندانش را تربیت می کند
قم(پانا) – ایام نیمه خرداد سالروز ارتحال بزرگمردی است که پس از گذشت سی و شش سال از نبودنش هنوز هم فرزندانش را با روح بلند خود تربیت می کند.

ای کسی که طعم و رنج غربت را چشیدی و در دل شبهای تار، فانوس امید شدی... چگونه باور کنیم که دیگر نیستی؟ چگونه باور کنیم که آن قامت استوار، دیگر بر سجاده شب، اشک نمیریزد؟ آن لبهای لرزان که از «خدا» میگفت، خاموش شدهاند؟!
تو نیامدی که برای خویش چیزی بخواهی! آمدی تا خاک را بیدار کنی، تا روح در کالبد پژمرده ما بدمی، تا بگویی هنوز میتوان برخاست، هنوز میتوان آزاد زیست. پدری بودی که در هیاهوی بیپناهی ما، پشتمان ایستادی. در آتشی که بر جان وطن افتاده بود، چون خنکای شبانگاهی، مرهمی شدی!
رحلت تو، نه فقط غمی برای ما، که سوگی برای تاریخ است. زمین، داغدارت شد. آسمان، به احترام تو سر خم کرد. نسیم، از ذکر نامت لرزید و دلها از رفتنت شکست.
تو رفتی، اما راهت ماند.
تو خاموش شدی، اما اندیشهات، همچون خورشید، هر صبح بر جانها میتابد.
تو چشم بستی، اما چشمان بیدارمان را به حقیقت گشودی.
ای پدر!
تو ما را به بلوغی رساندی که دیگر با هر نسیمی نلرزیم و خرسندیم که در دوران رهبری فرزانه که شاگرد مکتب اهل بیت و مورد تایید خودت هست، روزگار می گذرانیم.
با رفتنت، دلمان شکست، اما ایمانمان قویتر شد. و این، راز تربیت پدری است که حتی در مرگ نیز، فرزندانش را رشد میدهد.
امروز، در سی و ششمین سالگرد رحلتت، با دلهایی پر از اندوه و زبانهایی لبریز از شکر، بر مزار تو میایستیم. نمیگوییم «خداحافظ»، زیرا روح تو در جان این سرزمین ریشه دوانده است. فقط میگوییم: «پدر جان، دعایمان کن...
ارسال دیدگاه