فلسفه شاعرانه تصویر در سینما
وقتی قابها حرف میزنند
تهران (پانا) - علیرضا زریندست فیلمبردار شناختهشده سینمای ایران میگوید سینمای شاعرانه در جهان گستره وسیعی ندارد و تعداد فیلمسازانی که ذاتاً شاعرمسلک باشند یا ساختار بصری آثارشان حالوهوای شاعرانه داشته باشد، محدود است.
زریندست در گفتوگویی دیدگاه خود را درباره نحوه برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر، اهمیت برپایی این رویداد سینمایی و همچنین رویکردی که این جشنواره در چهلوسومین دوره برگزیده و توجه به سینمای شاعرانه بیان کرد. این فیلمبردار سرشناس درباره برگزاری جشنواره در شهر شیراز و تمرکززدایی از تهران، گفت: تصمیم انتقال جشنواره به شیراز، در ذات خود اقدامی مثبت و قابل تأمل است. شهرهای مختلف ایران نیازمند فرصتهایی برای نمایش رویدادهای فرهنگی و هنری هستند و چنین اقداماتی میتواند توجه و ظرفیتهای تازهای برای فرهنگ و هنر ایجاد کند. بهویژه جشنواره جهانی، که ظرفیت قابل توجهی دارد، با برگزاری جشنواره در شهری مانند شیراز، به توسعه فرهنگی و جهانی شدن حضور ایران در عرصه سینما کمک میشود.
زریندست به موضوع رویکرد این دوره جشنواره، یعنی «سینمای شاعرانه»، اشاره کرد و گفت: سینمای شاعرانه در جهان گستره وسیعی ندارد و تعداد فیلمسازانی که ذاتاً شاعرمسلک باشند یا ساختار بصری آثارشان حالوهوای شاعرانه داشته باشد، محدود است. با این حال، تفسیر مفهوم «سینمای شاعرانه» میتواند بسیار متنوع باشد. یک فیلم خشن گاه میتواند شاعرانه تلقی شود و بالعکس، فیلم آرامی ممکن است واکنش شدیدی در مخاطب ایجاد کند. دلیل این امر، تأثیرگذاری سینما بر مبنای تصویر و تمثیل است؛ تصاویری که بسته به تجربه و ذهنیت هر مخاطب، معنایی متفاوت ایجاد میکنند.
او برای روشن شدن این موضوع مثالی از سینمای مجارستان آورد و گفت: آثار فیلمساز مجاری میکلوش یانچو از نظر بصری شاعرانهاند. روزی یک خبرنگار آمریکایی به این فیلمساز گفت که روش او بسیار شاعرانه است، اما یانچو با صداقت پاسخ داد که این شکل کار به دلیل محدودیت در داشتن نگاتیو بوده است. او گفت که برای اتمام فیلم با منابع محدود روبهرو بوده، از این جهت پلانهای طولانی ضبط کرده است. این مثال نشان میدهد که گاهی حس شاعرانه در فیلم، نتیجه محدودیتها و شرایط است و نه لزوماً انتخاب آگاهانه. محدودیتها میتواند خلاقیت تازهای در فیلمساز ایجاد کند و ترکیبی از کمبود امکانات و توانایی فردی، سبک یا حس شاعرانهای را به وجود آورد؛ این را میتوان «محدودیت مولد خلاقیت» دانست.
او با اشاره به فیلم «طلسم» بیان کرد: در این فیلم، نگاتیو رنگی در اختیار داشتیم اما امکان چاپ پوزیتیو رنگی نبود و تمام نسخهها باید سیاهوسفید چاپ میشدند. این محدودیت ما را مجبور کرد از ابتدا ساختار نورپردازی و هماهنگی صحنه را بر پایه سیاهوسفید طراحی کنیم. رنگ تنها زمانی وارد قاب میشد که کارکرد خاصی داشت، مثلاً لباس شخصیت یا عنصر صحنه. این رویکرد، بهویژه در صحنههای زیرزمین، کاملاً مؤثر واقع شد.
فیلمبردار «کلوزآپ» افزود: گاهی آگاهانه و گاهی تصادفی، محدودیتها و انتخابهای هوشمندانه عوامل فیلم، اثری شاعرانه خلق میکنند و سینما، ذاتاً هنری گروهی است که تعامل همه عوامل در آن نقش اصلی را ایفا میکند.
زریندست توضیح داد: برخی تعمدهای بصری، وقتی درست اجرا شوند، در ذهن تماشاگر رسوب میکنند و تأثیر شاعرانه ایجاد میکنند.
او ادامه داد: یک فیلمبردار حرفهای برای خلق تصویر شاعرانه باید با شعر و نقاشی آشنا باشد. شعر، تصویر و نقاشی در سینما به طور کامل با هم ادغام میشوند و هرکدام به تنهایی حس و معنا ایجاد میکنند. اشعاری سرشار از رئالیسم و سورئالیسم، میتوانند تجربه شاعرانه ملموس به تماشاگر منتقل کنند. شخصاً عاشق شعر هستم و گاهی بخشهایی از اشعار را یادداشت میکنم تا در لحظات مناسب از آن بهره ببرم.
او ادامه داد: برخی اشعار به ما یادآوری میکنند که نباید بیش از حد به زندگی وابسته شویم، زیرا بسیاری از اتفاقات خارج از اختیار ما هستند، اما میتوانیم اثرگذار باشیم. مطالعه رمانها، شعر و آثار ادبیات معاصر، قدرت تصویرسازی ذهنی را افزایش میدهد و مشابه تجربه سینما، تصاویری که نویسنده یا شاعر در ذهن ساخته، توسط فیلمساز روی پرده سینما منتقل میشود.
زریندست مثالهایی از فیلمهای شاعرانه ایرانی آورد و گفت: «نار و نی»، «پری»، «طبیعت بیجان»، «سرو زیر آب» و «فرزند خاک» از نگاه من از جمله فیلمهای شاعرانه هستند. هر یک صحنهها و فصلهایی دارند که از نظر مضمون و تصویرسازی فوقالعادهاند، مانند صحنه حمل پیکرها در «سرو زیر آب» یا صحنه باران و توقف شخصیت در «فرزند خاک». همچنین فیلم «طلسم» شامل اتاق آینه است که با تلاش و دقت فیلمبرداری شده و نمونههایی از مدیریت نور، قاببندی و طراحی صحنه برای ایجاد تأثیر شاعرانه هستند.
زریندست توصیه کرد: برای علاقهمندان به فیلمبرداری، نخستین قدم آشنایی عمیق با ادبیات و هنر کشور است. مطالعه رمان، شعر و کتابهای تصویری، قدرت تصویرسازی ذهنی را بالا میبرد. تسلط بر نقاشی و ادبیات، همراه با مهارت در نور، رنگ، قاببندی و طراحی صحنه، کلید خلق نماهای شاعرانه و تأثیرگذار است. ریشه بسیاری از تکنیکهای نورپردازی به نقاشی بازمیگردد. نقاشان پیش از اختراع برق، با نور و سایه جلوههای بصری خلق میکردند و این دانش به مرور وارد تئاتر و سپس سینما شد.
ارسال دیدگاه